صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۱۴  ، 
شناسه خبر : ۳۱۸۶۹۳
مروری بر تلاش حضرت امام(ره) برای جلوگیری از جدایی گروهک‌های سیاسی از ملت
پایگاه بصیرت / حسین معینی

از ابتدای شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، حضرت امام(ره) باب گفت‌وگو با همه جریان‌های سیاسی را که پذیرای انقلاب اسلامی ملت ایران بودند باز گذاشت. ایشان ضمن انتقاد از رفتارهای برخی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی، هیچ‌گاه راه گفت‌وگو با آنها را نبستند و اجازه دادند تا حرف‌ها زده شده و حجت بر آنان تمام شود. امام(ره) تلاش کردند تا از این طریق از آتش اختلافات و کدورت‌ها بکاهند و به نوعی زبان مصالحه و گفت‌وگو را جایگزین آن کنند.

 

دیداری برای اتمام حجت!

در همین راستا، روز پنج‌شنبه ششم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ درخواست ملاقات سازمان مجاهدین خلق محقق شد و اعضای سازمان در قم به منزل امام رفتند. این دیدار بدون حضور خبرنگاران برگزار شد و به همین دلیل خبر مذاکرات دیدار به صورت مفصل و جزئی پخش نشد و روزنامه‌های سراسری خبری بسیار کوتاه و چند خطی را منتشر کردند.

با توجه به ارتداد بخش اعظمی از نیروهای سازمان و به منظور جلوگیری از هرگونه شائبه‌ای در مبانی دینی باقیمانده آنان، امام پیشتر از مسئولان سازمان خواسته بودند تا مواضع اعتقادی خود را رسماً اعـلام کنند و سپس به ملاقات ایشان بروند. سازمان نیز در قالب یک اطلاعیه و یک نامه به امام، که اولی شرح صدور نامه است مبانی عقیدتی خود را اعلام کرد.

این دیدار با توجه به عملکرد مجاهدین خلق در آن مقطع حتی با انتقادات یاران امام همراه شد، که چرا آن حضرت حاضر شده‌اند این افراد را به حضور بپذیرند! اما از آنجا که منطق امام مبتنی بر مدارا و هدایت و جذب حداکثری تعریف شده بود، این دیدار را فرصتی برای اثرگذاری و در نهایت اتمام حجت می‌دید؛ بنابراین ایشان در پاسخ به اعتراض منتقدان در جلسه‌ای فرمودند: «یکی اینکه من احتمال می‌دادم اینها مطلبی داشته باشند که به گوش من نرسیده باشد و بعد بگویند ما مطالبی داشتیم و امام وقت نداد به گوش او برسانیم و اگر می‌گفتیم امام قبول می‌کرد. من چرا باید این فرصت را از اینها بگیرم؟ باید اینها می‌آمدند و می‌گفتند. دوم اینکه من خودم مطالبی داشتم که باید به اینها می‌گفتم به عنوان اتمام حجت، که خدای نکرده بعدها [در] دل خودم نماند که چرا حرف‌هایم را به اینها نگفتم و اینها نگویند که امام حرف‌هایش را به ما نگفته بود و آنها هم آنجا به من قول دادند که حرف‌های مرا برای دوستان‌شان هم نقل کنند.»

هرچند این اولین و آخرین دیدار مجاهدین خلق با حضرت امام(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود، حضرت امام هیچ‌گاه باب گفت‌وگو را نبستند و تلاش کردند با راهنمایی‌ها و نصیحت‌های‌شان، در مسیر حفظ همه گروه‌های سیاسی در دایره نیروهای انقلاب و همسو با اکثریت ملت ایران حرکت کنند؛ اما این جریان‌های سیاسی واگرا روز به روز خود را از امام جدا کردند!

 

با کسانی که قیام مسلحانه کردند نمی‌شود گفت‌وگو کرد

ماه‌ها بعد در روزگاری که زدوخوردها و تظاهرات خیابانی اعضای سازمان مجاهدین خلق، اخبار هر روز مطبوعات در بهار سال ۱۳۶۰ بود، سازمان طی نامه‌ای در ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ خطاب به حضرت امام، خواستار راهپیمایی به سوی جماران شد! سران سازمان با تحلیل غلطی که داشتند فکر می‌کردند اگر امام این درخواست را بپذیرند، آنها با میلیشیای خود! قدرت‌نمایی خواهند کرد و اگر نپذیرند، مردم خواهند گفت سازمان می‌خواست به تفاهم برسد و کشور دچار تفرقه و بحران نشود و امام آن را قبول نکرد!... ولی امام پاسخی دادند که اگر سازمان آن را می‌پذیرفت همه مشکلات سیاسی برطرف می‌شد، این سازمان نیز مانند بقیه احزاب به فعالیت خود ادامه می‌داد و بالاخره روزی با ابراز حسن نیت به آرزوی خود می‌رسید. امام در ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ در سخنرانی خود گفتند:

«آنهایی که این‌طور هم با قلم‌های‌شان علاوه بر تفنگ‌های‌شان با ما معارضه دارند، ما به آنها کراراً گفته‌ایم و حالا هم می‌گوییم که مادامی که شما تفنگ‌ها را در مقابل ملت کشیده‌اید؛ یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده‌اید، نمی‌توانیم صحبت کنیم و نمی‌توانیم مجلسی با هم داشته باشیم. شما اسلحه‌ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید، اسلام شما را می پذیرد... در آن نوشته‌ای که نوشته‌اید، باز ناشی‌گری کردید و ما را تهدید به قیام مسلحانه کردید. ما چطور با کسانی که قیام مسلحانه بر ضد اسلام می‌خواهند بکنند می‌توانیم تفاهم کنیم؟... اسلام دین رحمت است، دین علل است، دیانت قانون است، شما به قوانین اسلام سر بگذارید، گردن فرو بیاورید، کشور اسلامی ما همه شما را می‌پذیرد و من هم که یک طلبه هستم، با شما حاضرم که در یک جلسه نه... در ده‌ها جلسه با شما بنشینم و صحبت کنم... و من اگر در هزار احتمال یک احتمال می دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می خواهید انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم، لازم هم نبود شما پیش من بیایید و حالا هم به موجب حکم اسلام نصیحت به شما می‌کنم شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی‌توانید کاری انجام بدهید... برگردید به دامن اسلام... دست بردارید از قیام مسلحانه... مادامی که اسلحه در دست شماست... تهدید به قیام می‌کنید، ما نمی‌توانیم از شما این‌طور مسائل را قبول کنیم.»

این اوج صداقت امام بود که حاضر بودند جلسات متعددی را با آنها گفت‌وگو کنند و رهبری سازمان اگر صداقت و تعقل داشت، این پیشنهاد امام را می‌پذیرفت و کار به ۳۰ خرداد نمی‌رسید.

نام:
ایمیل:
نظر: