«فضای مجازی» به منزله اقیانوسی بیانتها از انواع محتواهای گوناگون همواره به مثابه یک فرصت و تهدید توأمان برای آحاد ملتهای جهان مطرح بوده و همه کشورها در طول دهههای گذشته تلاش کردهاند به نوعی با اعمال سیاستهای سایبری مانع از اثرگذاری مخرب اینترنت بر منافع ملیشان شوند.
برای نمونه، در پی رواج جرایم منافی عفت سایبری، از جمله هرزهنگاری کودکان در کشورهای غربی، این کشورها تولید و انتشار محتوای تصویری و چند رسانهای مربوط به افراد زیر 18 سال را ممنوع کرده و در برخی از آنها نوجوانان زیر 16 سال حق عضویت در شبکههای اجتماعی را ندارند.نهادهای مسئول ما نیز در سال 1372 در پی ورود اینترنت به کشور، در راستای حراست و حفاظت از ملت و منافع ملی به فکر طراحی قواعدی برای جلوگیری از آسیبهای اینترنتی افتادند و در نتیجه آن از سال 1381 فهرست بلندبالایی از پایگاههای غیر اخلاقی و ضد ارزشی مسدود شد؛ اما این پایان ماجرا نبود و از آن سال تا به امروز مسئولان کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه درگیر یک جنگ 17 ساله با تهدیدات فضای مجازی شدهاند و پایانی بر این جنگ متصور نیست؛ زیرا هر چه فناوری فیلترینگ و مسدودسازی محتوای مجرمانه کشور پیشرفت میکند، راههای جدید عبور از فیلترینگ هم به روی کاربران باز میشود! بنا بر اظهارات وزیر ارتباطات ۴۲ تا ۴۵ میلیون کاربر ایرانی در شبکههای اجتماعی فعال هستند و از آنجایی که تقریباً همه رسانههای اجتماعی معروف، به جز اینستاگرام در کشورمان فیلتر شدهاند، کارشناسان معتقدند بخش قابل توجهی از کاربران فضای مجازی کشور برای دستیابی به شبکههای اجتماعی پر مخاطب به شکلی از راهکارهای عبور از فیلترینگ، از جمله VPNها استفاده میکنند که این مسئله اطلاعات کاربران ایرانی را در معرض خطر سرقت و شنود از سوی سرویسهای اطلاعاتی دشمن قرار داده است!
اما جالب است که در سالهای اخیر توئیتر به مثابه یک رسانه فیلتر شده خارجی به رسانه محبوب برخی مسئولان و سیاستمداران کشورمان برای تعامل با افکار عمومی بدل شده است؛ آن هم در شرایطی که دسترسی به آن جز با ابزارهای عبور از فیلترینگ میسر نیست! از اینرو با توجه به پافشاری بر تداوم سیاست سنتی فیلترینگ و استفاده نکردن از مدلهای جدید کنترل محتواهای مجرمانه، این سؤال در اذهان افکار عمومی ایجاد شده که «رطب خورده منع رطب کی کند!» مخالفان سیاست سنتی فیلترینگ معتقدند، تداوم الگوی جاری مسدودسازی محتوای مجرمانه پدیده «گسترش محتوای باز» را به همراه دارد؛ به این معنا که پس از فعال شدن فیلترشکن هر نوع اطلاعات و پیامهای پالایش نشده در اختیار افراد و به ویژه کاربران جوان و نوجوان قرار میگیرد؛ آن هم در حالی که بیشتر این کاربران هدفشان از نصب فیلترشکن نه دسترسی به محتوای غیر اخلاقی، بلکه دانلود یک بازی یا به روزرسانی نرمافزارهای تلفن همراه هوشمندشان است؛ اما به دلیل سودهای کلان دلالی فیلترشکنها که بنا بر برخی تخمینها گردش مالی آن 50 تا 75 میلیارد تومان در ماه است، برخی جریانها مخالف عبور از فیلترینگ سنتی و خواهان تداوم سیاستهای فعلی هستند.
امروزه بیشتر كارشناسان بر اثربخش نبودن فیلترینگ غیر هوشمند در كاهش آسیبهای فضای مجازی تأكید كردهاند و راهكار مبارزه با چالشهای اجتماعی را در «ارتقای سواد رسانهای» و «فرهنگسازی» در این ارتباط دانستهاند. به اعتقاد آنها، میتوان با روشهای جدیدی، از جمله «دستهبندی کاربران اینترنت» به گروههایی، مانند پژوهشگران و دانشجویان، خبرنگاران، دانشآموزان و کاربران خانگی و ارائه دسترسیهای لازم به هر گروه، ضمن کاهش مراجعه کاربران به راهکارهای خطرآفرین عبور از فیلترینگ، نظارت و پایش بهتر و دقیقتری نسبت به شیوه بهرهبرداری کاربران از فضای مجازی داشت.