هر جامعهای از بخشهای کوچکی به نام «خانواده» تشکیل شده است. اگر جامعه را به بدن انسان تشبیه کنیم، باید بگوییم خانواده سلولهای آن است. زمانی جامعه رو به مرگ و سستی پیش خواهد رفت که سلولهای بدن فاسد شود و از بین برود. اگر سلولهای بیمار درمان نشود، مرگ جامعه قطعی خواهد بود.
دشمنان کشور عزیزمان ایران از سالها پیش یکی از اهداف خود را تخریب بنیانهای خانواده قرار داده و در جهت آن کوشیدهاند. اولین روش آنها برای رسیدن به هدف مذکور، به این شکل است که در حرکتی پنهانی و خزنده خانواده به معنای واقعی آن از بین برود و حتی در صورت ازدواج فرزندآوری در آن، اهمیت و اولویت نداشته باشد. گذشته از بعضی سلبریتیها که اصلاً ازدواج نکردهاند و ازدواج نکردن را تبلیغ میکنند، تعدادی از آنهایی که سالهاست ازدواج کردهاند به جای فرزندآوری سگ یا گربهای را به عنوان فرزند خود میپذیرند.
برنامه دیگر دشمن برای کسانی که خانواده تشکیل داده و حتی فرزند هم دارند، عادی نشان دادن روابط نامتعارف زن یا مرد بیرون از خانواده و قبحزدایی از خیانت است که در ده سال اخیر در شبکههای مختلف ماهوارهای با پخش سریالهایی با این مضمون به دنبال نهادینه کردن آن در جامعه بودهاند. در جبهه مقابل البته صداوسیمای ما در برههای نتوانست فعالیت درخوری انجام دهد تا مردم به سمت سریالهای ویرانگر ترکی نروند که از شبکههای فارسیزبان آنور آبی، آن هم به صورت تمام وقت پخش میشد.
حالا و پس از گذشت چند سال از پخش سریالهای این چنینی تأثیرات آن را در سطح جامعه خود مشاهده میکنیم. سریالهایی که به دنبال شکستن تابوها بودند و توانستند در برخی موارد تأثیرگذار باشند.
از نوع نگاه سریالهای ترکی به وقایع متوجه میشویم دشمن پیش از همه میخواهد نقش اصلیترین عضو خانواده، یعنی مادر را از او بگیرد. مهمترین نقش را در یک خانواده «مادر» ایفا میکند، او در مقام مربی فرزندان و پشتیبان همسر میتواند ستون خانواده را محکم نگه دارد یا آنکه بنیان خانواده را از هم بگسلد، پس نقش مادری به عنوان سیبل دشمنان برای حملات انتخاب میشود.
فناوریهای نوین هم یکی از تهدیدات مهم برای خانواده محسوب میشود. برای نمونه، یک خانواده سنتی را در پنجاه سال پیش در نظر بگیرید، در طول روز مادر به عنوان محور خانواده بوده و پس از آن که پدر از سر کار به خانه باز میگشت، تمام اعضای خانواده تلاش میکردند شادی را در همان فضای بیآلایش و بدون فناوری گذشته بسازند. شبهای زمستان پر از شبنشینیها و دورهمیهایی بود که با دلی پر از صفا و صمیمیت ساخته میشد.
اما اکنون آن فرهنگ خیلی کمرنگ شده است؟ هر شب اعضای خانواده با یک گوشی تلفن همراه سرگرم هستند و شاید از لحاظ فیزیکی همه اعضای خانواده کنار هم باشند؛ اما در حقیقت کیلومترها از هم فاصله دارند. در این حالت محوریت پدر و مادر در خانواده از بین میرود و دیگر شادی میان اعضای خانواده به وجود نمیآید. این اتفاقات به مثابه از بین رفتن ماهیت خانواده است.
موضوع دیگری که در حال حاضر بنیان خانواده را تهدید میکند، تقلید از فرهنگ بی پایه و اساس غربیها درباره خانواده و تشکیل زندگی است که از آن به عنوان «ازدواج سفید» یاد میشود. ازدواج سفید یعنی زن و مردی که هیچ نسبتی به لحاظ شرعی و قانونی با یکدیگر ندارند، زیر یک سقف بروند. حال آنکه رسانههای غربی به دنبال آن هستند که چنین رویهای را رسمیت ببخشند و آن را به منزله پدیدهای طبیعی در جامعه قلمداد کنند. این در حالی است که پدیده ازدواج نه مختص اسلام و ایران، بلکه در جوامعی که حتی دین نداشتهاند از هزاران سال پیش وجود داشته است. در ازدواج سفید حتی اگر کودکی متولد شود، منجر به شکلگیری خانواده نمیشود و البته این کودک در معرض خطرات و معضلات فراوانی خواهد بود.
روابط آزاد زن و مرد با جنس مخالف هم، عامل مهم دیگری است که میتواند تزلزل بنیان خانواده را در پی داشته باشد. در طول تاریخ هرگاه به خانوادههای با اصالت نگاه میکنیم، میبینیم زن خانواده هرگز در رابطه بیحد و حصر با مردان نبوده است؛ چرا که در خانوادههای اصیل و معتقد و محترم، قدر زن به خوبی دانسته میشده است. در واقع، هیچ گاه آزادی بیحد، برای زن امتیاز محسوب نمیشده است. اما حالا فرهنگ غربی سعی دارد به زنان اینگونه القا کند که این مراودات به آنها ارزش اجتماعی خواهد داد.
هر چند میبینیم غرب و فرهنگ غربی سعی دارد چنین به ما القا کند که خانواده موجب محدودیت میشود و مسیر پیشرفت را سد میکند؛ اما در نقطه مقابل غرب برای خودش نسخه دیگری میپپیچد. بسیاری از افراد سرشناس و سلبریتیهای غربی ازدواج کردهاند و فرزندانی گاه بیش از تعداد انگشتان یک دست به دنیا آوردهاند؛ اما در جامعه ما ازدواج و فرزندآوری در اصطلاح عامیانه به اُمل بودن تعبیر میشود. به علاوه بهانههای واهی چون مشکلات اقتصادی سبب میشود تا فرزندآوری کاهش یابد.
خانواده یعنی یک مرد و یک زن که با هم پیمان زناشویی میبندند و با مهر و محبت فرزندانی را به دنیا میآورند. زوج بدون فرزند هر چند یک خانواده محسوب میشود، اما یک خانواده ناقص است. در واقع باید بدانیم فرزندان در خانواده عامل مهمی برای محکمتر شدن بنیان خانواده هستند و این به معنای قوام بیشتر جامعه است.
تقویت خانواده یعنی قدرت جامعه و جامعه قدرتمند به این سبب اهمیت دارد که مثل کوه مقاوم است و در مقابل دشمنانش از خود نقطه ضعف نشان نخواهد داد؛ پس به هر چه میخواهد دست خواهد یافت.
تشکیل خانواده یک نکته مهم است اما حفظ و نگهداری آن از مهمترین اصول به شمار میآید. پاسداشت خانواده و بها بخشیدن به آن، طوری که این کانون مقدس، مانند دژی محکم در برابر هجوم فرهنگ غربی عمل کند، وظیفه پدران و مادران اصیل ایرانی و مسئولان دلسوز است.