صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۲۰۳۶۳
پایگاه بصیرت / مینا حیدری

«درخت گردو» فیلمی ساخته «محمدحسین مهدویان» به نویسندگی «ابراهیم امینی» و «حسین حسنی» است. مهدویان در اثر جدید خود دغدغه‌ای را روایت می‌کند، که بغضی در گلوی ایران است؛ «بمباران شیمیایی سردشت»

درخت گردو، درباره مردی است که جنگ، زندگی آرام و عاشقانه‌اش را نابوده کرده و همسر باردار و سه فرزندش را از او گرفته و کودک نوزادش را پس از مرگِ تمام خانواده به دست سرنوشت سپرده است؛ در پایان فیلم این مرد به ندای حق‌طلبی مردم سردشت در دادگاه لاهه تبدیل می‌شود.

راویِ داستان، «هما» آموزگار روستای محل فاجعه است. روایت مهدویان با لحظات احتضار «اوس قادر» آغاز می‌شود؛ همه اهالی در خانه او جمع هستند و مردی بر بالین او قرآن می‌خواند، داستان از نگاه هما به سال ۶۶ برمی‌گردد؛ جایی که رها شدن آخرین بمب شیمیایی جنگنده رژیم بعثی صدام فاجعه زندگی اوس قادر را رقم می‌زند.

مهدویان اگرچه در درخت گردو به ژانر مستند که فعالیت خود را از آن آغاز کرد، وفادار مانده است، اما تلاش می‌کند با اضافه کردن جزئیات و داستان‌ها و گره‌های جانی روایت خود را تأثیرگذارتر کند، روایت‌هایی که البته در برخی موارد، مانند رابطه‌ هما و همسرش نه تنها به داستان کمک نمی‌کند، بلکه بیننده را بیشتر سردرگم کرده است.

«پیمان معادی» در نقش اوس قادر داستان را به‌خوبی پیش ‌می‌برد و تصاویر بسته کارگردان به خوبی، مخاطب را با اوس قادر همراه می‌کند و صحنه بازگشت اوس قادر به روستا و جست‌وجوی خانواده مخاطب را کاملاً در فضای داستان قرار می‌دهد و از همان لحظه‌های ابتدایی فیلم، اشک بسیاری از بینندگان را سرازیر می‌کند.

مراحل پایانی فیلم و حضور اوس قادر در دادگاه لاهه و تغییر شیوه فیلم‌برداری به دیجیتال، توانسته فضا را برای مخاطب زیبا‌تر نشان دهد، اما شخصیتی که از اوس قادر در لاهه به نمایش در می‌آید، دقیقاً آن‌ چیزی نیست که بیننده انتظارش را دارد و تنها یک جمله کلیدی در آن وجود دارد: «اگر ما کرد‌ها امید نداشتیم، خیلی وقت پیش مُرده بودیم».

«حبیب خزایی‌فر» با موسیقی ای شگفت‌انگیز صحنه‌های فیلم را همراهی می‌کند؛ نوایی که همچون «شهر خاموشِ» کیهان کلهر، جانگداز است و شاید بتوان گفت موسیقی اندوه و غم این داستان را دوچندان کرده است.

این اثر یک فیلم ضدجنگ است؛ اما پایان‌بندی آن یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم است که به شدت اغراق شده و گویی کارگردان قصد دارد فقط به گونه‌ای داستانش را به پایانی امیدوارکننده نزدیک کند، اما به هرحال درخت گردو اثری است که می‌تواند در حافظه تصویری بسیاری از بینندگان ماندگار شود.

 

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: