«انتخابات» به دور پایانی خود رسیده، تبلیغات نامزدها آغاز شده و لیستهای انتخاباتی متعددی انتشار یافته است؛ حالا نوبت مردم است تا از میان نامزدهای مختلف به افرادی رأی دهند که به درد مملکت بخورند و گره از کار مشکلات کشور باز کنند. طبیعی است شایستگان خواهند توانست چنین رسالت تاریخی را برعهده گیرند و باید تلاش شود تا مجلسی قوی برای دهه پنجم انقلاب اسلامی شکل گیرد. اما تحقق چنین امری منوط به هوشمندی رأیدهندگان است که شرح آن نیازمند توضیحاتی است:
اولین نکته توجه به این حقیقت است که تشخیص و انتخاب اصلح از حقوق مردم است، نه مسئولان و نخبگان! به واقع این حق مردم است تا نمایندهای را برای خود برگزینند. این بدان معنا نیست كه مردم نیازمند راهنمایی و مشورت با نخبگان و آگاهان نیستند؛ بلکه یعنی قرار نیست نخبگان به جای تودهها تصمیم بگیرند و ملت در امر انتخابات، مقلد نخبگان شوند. رهنمود و توصیه نخبگان و آگاهان ملت در سطح ارشاد و راهنمایی است و تصمیم نهایی به ملت واگذار شده كه آزادانه و البته آگاهانه به پای صندوقهای رأی رفته و نامزدهای مورد علاقه خود را انتخاب کنند.
رأی باید مبتنی بر حجت شرعی شکل گیرد که بنای اصلی آن بر شناخت است. ما یا افردی را میشناسیم و برای نمایندگی مجلس مناسب میدانیم یا آنکه به مشورت روی میآوریم؛ مشورت با افراد امین راهکاری صحیح برای تحقق حجت شرعی است که البته امروز حالت تکاملیتری یافته و آن، طرف مشورت قرار دادن احزاب و گروههای سیاسی است که با توجه به شناخت خود فهرستهایی را به مردم معرفی میکنند. میتوان گشت و به برخی از کسانی که لیستهای انتخاباتی را بستهاند اعتماد کرد؛ هر چند همه افراد لیست را نشناسیم. به کلام آیتاللهالعظمی خامنهای در این زمینه دقت کنید: «به نظر بنده اینجور میرسد که چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیمـ خود بنده هم وقتی این فهرستها را میآورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمیشناسم اما اعتماد میکنم به آن کسانی که [اینها را] معرفی کردهاند، و نگاه میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرفی کردهاند چه کسانی هستند؛ اگر دیدم اینها آدمهای متدین و مؤمن و انقلابیای هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به [فهرست] آنها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را دادهاند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمیتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیرآمریکا است، به حرفشان اعتماد نمیکنم.»(۱۹/۱۰/۱۳۹۴)
در کلامی فراتر باید به این حقیقت توجه کرد که رأی باید مبتنی بر شناخت رقابتهای موجود میان جریانهای سیاسی کشورـ که هر یک اگر سرنوشت کشور را در اختیار گیرند، مبتنی بر هدفگذاریهای خود کار را به پیش خواهند بردـ شکل گیرد. بی توجهی به این حقیقت ما را از مسیر انتخاب هوشمند و درست خارج خواهد کرد.
امروز افراد، مستقل و فارغ از پشتوانه سیاسی خود نیستند، از این رو آنان را باید در ذیل گفتمان و جریانی که به آن تعلق دارند ارزیابی کرد. به واقع علاوه بر بررسی صلاحیتهای فردی چون تعهد و تخصص و سلامت اخلاقی و مالی افراد، تعلقات سیاسی و باورهای گفتمانی آنها باید مورد بررسی قرار گیرد. فراموش نکنیم برنامهها و راهکارهای افراد برای حل مشکلات کشور برخاسته از همین مقدمات است که نمونههای فراوانی در این زمینه را در ادوار مجالس گذشته میتوان مشاهده کرد.
در این میان احزاب و گروههای سیاسی هم باید به مصالح کشور توجه کنند و اگر برنامه و راهبردی برای حل مشکلات کشور دارند، آن را بیان کنند و اذهان هواداران و تودههای جامعه را متشتت نکنند و مسیر انتخاب هوشمند ملت را متزلزل نکنند. چرا که مردم حق دارند در فضایی روشن و شفاف و به دور از تشتت نامزدهای مورد نظر خود را برگزینند. طبیعی است که مقدمه واجب نیز واجب باشد و همه جریانهای سیاسی میدانند که رسیدن به وحدت و ائتلاف نیز جز از طریق گفتوگو و مدارا و فراخ دیدن اردوگاه سیاسی ممکن نخواهد بود. نگاههای تنگنظرانه و حداکثری، نگاه وحدتبخش و ائتلافی نخواهد بود و در پرتو توجه به منافع ملی به جای منافع حزبی و سیاسی میتوان در عین داشتن سلایق سیاسی گوناگون در مسیر خدمت به کشور و حل مشکلات به ویژه مشکلات جوانان گام برداشت.