بیتردید اجرای اصلاحات ارضی در دوران پهلوی دوم را میتوان بزرگترین ضربه به اقتصاد ایران دانست. تکه تکه شدن زمینهای زراعی به قطعات کوچک و پدید آمدن افرادی به نام «دلال» که محصولات را از روستاها به شهرها میبردند، موجب کاهش درآمد کشاورزان شد و مردمی که تا آن روز در وضعیت عادی تولید میکردند؛ درگیر مسائلی شدند که تا آن زمان با آن روبهرو نشده بودند. بنابراین میتوان گفت؛ بیتوجهی به تولید محصولات کشاورزی از همان سالها کلید زده شد. این در حالی بود که قبل از انجام اصلاحات ارضی خوانین روستاها برای حفظ منافع خود، کشاورزان را به تولید محصولات کشاورزی ترغیب میکردند، از این رو چرخه حمایت از تولید داخلی، در روستاها به شکل سنتی دایر بود. در حالی که با اصلاحات ارضی و کوچکسازی زمینها به اسم مالکیت شخصی، بر اساس آمارها، واردات مواد غذایی به ایران شتاب بیشتری گرفت و سبب بیکاری روستاییان و از بین رفتن منافع ملی شد.
هر چند شاه و دربار با این شعار که «اصلاحات ارضی موجب رونق اقتصاد و کشاورزی ایران میشود» این موضوع را عملیاتی کردند؛ اما بعدها معلوم شد نه تنها اصلاحی به نفع روستاییان و در نهایت کشور صورت نگرفته، بلکه خالی شدن روستاها از سکنه و تعطیل شدن کشاورزی منجر به تولید پدیدهای به نام «دلالان» در باقیمانده صنعت کشاورزی کشور شد. پدیدهای که نتیجه دسترنج کارگر را بلعیده و فشار قیمتی چند برابری به مصرفکننده نهایی وارد میکند. به گونهای که امروز و بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب شاهد هستیم حدود ۴ میلیون نفر از جمعیت ۲۴ میلیونی شاغل کشور، به واسطهگری مشغولند. پدیده کاذبی که از زمان پهلوی دوم پایهگذاری شد و همچنان در اقتصاد ایران قربانی گرفته، به ضرر جمع کثیری از مردم و به نفع بخش کوچکی عمل میکند. روستاها و محصولاتشان تا قبل از اصلاحات ارزی همانند سیستم مطمئن تعاونی برای کشور مفید بودند، هم تولیدکنندگان و هم سایر مردم از منافع تولید داخلی بدون حضور دستهای پنهان دلالی، از محصولات کشاورزی برخوردار میشدند.
از سوی دیگر صادرات نفت ایران در زمان پهلوی دوم به مرز ۶ میلیون بشکه در روز رسید. در زمان رضاشاه نزدیک به ۷۰۰ کارخانه در کشور دایر شده بود اما بیشتر محصولات تولیدی این کارخانهها مونتاژکاری بود که در حوزه خودرو و لوازم خانگی فعالیت داشت. تکیه اقتصاد ایران در آن دوران به مونتاژکاری و خامفروشی نفت بود. تمام اقتصاد ایران در زمان پهلوی اول و دوم از لحاظ صنعتی، کشاورزی و اقتصادی کاملاً غیر تولیدی و وابسته به غرب و تحت تأثیر موضوعی به نام نفت قرار داشت و غیر از وابستهتر کردن ایران به غرب و دوری از اتکا به ظرفیتهای داخلی، هیچ رهاورد دیگری برای ما در پی نداشت. به طوری که در آن سالها صادراتی به جز خامفروشی نفت نداشتیم.