هفته پیش، خبری در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد، مبنی بر اینکه قرار است مسابقهای جدید با اجرای مجری جدیدی از شبکه اول سیما پخش شود؛ مجریای که تا پیش از این، مخاطبان او را در قامت بازیگری موفق در سریالهای تلویزیونی یا آثار سینمایی دیده بودند؛ اما پس از گذشت دو روز از انتشار این خبر، مجدداً رسانهها از اجرای یک بازیگر دیگر در برنامه جدید دیگری خبر دادند و تیتر زدند فلان بازیگر نیز مجری شد.البته این دست از اخبار مختص هفته گذشته نیست؛ تقریباً چند سالی است که به نظر میرسد انتخاب بازیگران به عنوان مجری، نه فقط برای تهیهکنندگان خوشایند بوده، بلکه به مذاق مدیران رسانه ملی نیز خوش آمده است تا برای بیشتر دیده شدن برنامههایشان از حضور سلبریتیها و چهرهها استفاده کنند، چهرههایی که هیچ نوع آموزشی در زمینه اجرا ندیدهاند و شاید قرار است اجرا را نیز بازی کنند!
بازیگران در نقش مجری
به گفته «کاظم احمدزاده» مجری پیشکسوت رسانه ملی «بازیگران که قشری مورد احترام برای بنده هم هستند، کارشان بازیگری است و نباید به آنها خرده گرفت؛ همان طور که وقتی سناریو و فیلمنامهای به دستشان میرسد و به آنها میگویند که شما باید این نقش را بازی کنید، الآن نیز رسانه ملی سناریویی به آنها داده و از آنها خواسته است که نقش مجری را بازی کنند؛ بنابراین آنها نقش مجری را بازی میکنند. حالا اینکه تا چه حد بتوانند در این بازی موفق باشند، بحث دیگری است.»
پیشکسوتان اجرا بیکار شدند!
اما این شیوه انتخاب مجری، جدا از تنها مزیت احتمالی آن که شاید جذب اولیه مخاطب باشد، معایب زیادی خواهد داشت؛ اولینِ آن را میتوان بیکار شدن و بیکار ماندن مجریانی دانست که عمری را در این حرفه گذراندهاند و اتفاقاً سعی کردهاند همیشه نیز خود را بهروز کنند و از جوانترها نیز عقب نمانند، یا جوانانی که برای رسیدن به مقام اجرا تلاش زیادی کردهاند.
عیب دیگر این شیوه این است که شاید با انتخاب یک سلبریتی به عنوان مجری بتوان مخاطب را پای تلویزیون کشاند، اما نمیتوان آن را پای تلویزیون نشاند و نگهداشت! به این معنا که شاید برنامه در وهله اول جذاب به نظر بیاید و این شیوه برای سرتیتر شدن اخبار مربوط به آن برنامه و مسابقه تلویزیونی مفید باشد، اما بیننده اجرا میخواهد، نه فقط دیدن چهره بازیگر محبوبش در قاب تلویزیون را!
البته نمیتوان منکر این موضوع شد که برخی از بازیگران در اجرا نیز توانمندند؛ اما یک عیب بزرگ دیگر در این روش وجود دارد، و آن درسی است که به نظر میرسد مدیران فرهنگی کشور، به ویژه مدیران رسانه ملی از آن عبرت نمیگیرند؛ انتخاب بازیگران به عنوان مجری نوعی سلبریتیسالاری در برنامههای تلویزیونی را رواج خواهد داد و رواج این موضوع موجب میشود دقیقاً سر بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، این سلبریتیها باشند که عنان جامعه را در دست میگیرند و آنطور که دوست دارند نظرات خود را اعمال میکنند، تا جایی که حتی تلویزیون را نیز تحریم میکنند و آن زمان است که متولیان فرهنگی در جواب آنها بیانیه میدهند!
راهحل جبران کمبود بودجه
واقعاً چه اصراری بر این نوع انتخابها وجود دارد؟ کاظم احمدزاه فقر رسانه را دلیل اصلی این روال میداند و میگوید: «به نظرم علت اصلی این موضوع فقر رسانه است و این شیوهای برای حل مشکلات مالی خواهد بود؛ اما این جریان دارد به جای بدی میرسد و باعث دلگیری خیلی از افرادی میشود که در امر اجرا کار میکنند و از این موضوع ناراحت میشوند.» او ادامه میدهد: «در واقع رسانه ما به دلیل مشکلات مالی که دارد باید سلایق اسپانسرها را تأمین کند و اسپانسر هم طبیعتاً دنبال یک سری چهره است؛ بنابراین چون اسپانسر پول برنامه را میدهد، خود او نیز تعیینکننده
است.»
اما آیا واقعاً تنها دلیل انتخاب بازیگران به عنوان مجری همین میتواند باشد؟ آیا این راهحل خلاقانه مدیران رسانه ملی برای جبران کمبود بودجه است؟
همان اخباری که هفته پیش منتشر شد، این گفته را تا حدی نقض میکند؛ زیرا در همان خبر آمده است: «هزینههای مسابقه و جوایز شرکتکنندگان از سوی شبکه اول سیما پرداخت میشود و برنامه فعلاً اسپانسری ندارد.»
برنامهای که هنوز اسپانسر ندارد، مجریاش را انتخاب کردهاند، آن هم مجریای که بازیگر است؛ بنابراین انگار مدیران فرهنگی بدشان نمیآید که بیش از پیش سلبریتیها را مهم جلوه دهند و به سلبریتیسالاری دامن بزنند.