صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۲۱۸۹۱
پایگاه بصیرت / سید حسین خاتمی خوانساری

رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «علامت شخص صابر و شکیبا سه چیز است: اول آنکه سست و بی‌حال نیست. دوم: آنکه ملول و محزون نیست. سوّم آنکه از پروردگار متعال شکایت نمی‌کند؛ زیرا شخص وقتی کسل و سست شد، حقوق دیگران را ضایع می‌کند و وقتی ملول و محزون شود ادای شکر نمی‌کند و هر‌گاه از پروردگار شاکی شد، عصیانش می‌کند.»دین اسلام در آدابش به سه رابطه انسان توجه دارد: رابطه با خدا، رابطه با دیگران و رابطه با خود. بندگان خدا به رعایت حق خدا، رعایت حق خلائق خدا و رعایت حق خود موظف هستند. انسان‌های صبور در هر سه مورد موفق هستند. صبور کسی است که این حدود را رعایت کند و به واسطه عدم رعایت آن حق خود، دیگران و خدا را ضایع نکند. صابران کسانی هستند که در بدترین شرایط مراقب رفتار خود هستند و سیر تکاملی خود را ناقص نمی‌گذارند. صبر کردن سخت است، مگر برای خاشعین؛(بقره/ 45) و دلیل آن این است که صابران جایگاه ویژه‌ای نزد خداوند و خلائق دارند، تحمل همین سختی است. حیات در این دنیا اگر قرین با صبر نباشد در عرض چند روز از بین می‌رود. همچنین لذت نبردن و بهره نداشتن از زندگی و عدم علاقه به آن، دست‌آورد کسانی است که صبر ندارند. معنای اصطلاحی صبر چنین بیان شده است: «هر چيزى است كه تلخ‌مزه باشد و مقارن اضطراب نباشد؛ پس هرچه تلخ باشد و مقارن اضطراب باشد، آن را صبر نمى‏نامند.» (مصباح‌الشريعة، ص 185)؛ اما کسی که صبر دارد تلخی کمتری را تحمل می‌کند؛ زیرا امید به خداوند و انتظار برای رسیدن لحظات خوش موجب می‌شود کمتر متوجه تلخی‌ها بشود. امام موسی‌کاظم(ع) درباره کاهش مصیبت به سبب صبر می‌فرمایند: «الْمُصِيبَة لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ»؛ مصيبت براى شكيبا يكى است و براى بى‏قرار دوتاست. (تحف العقول، ص 414)

نام:
ایمیل:
نظر: