گردش روزگار باز هم به شبهای تقدیر رسیده است تا سرنوشت جهان و آدمیان برای یک سال دیگر آنگونه که خالق هستی اراده کرده است، رقم بخورد. در این میان، شبها و روزهای قدر با نام بزرگمردی گره خورده است که به انسانیت شرافت بخشیده است؛ جان پیامبر(ص) که شوق دیدارش، قلب نازنین حضرت را به تپش میانداخت؛ مولود کعبه که از همان ابتدای تولد، تقدس و بزرگی و عظمتش را به رخ عالمیان کشید تا در همیشه تاریخ، هر آن کس که در وجود خود حداقلی از نور پاک فطرت را زنده نگه داشته است، در مواجهه با او به بزرگی و عظمتش شهادت دهد.
در این میان، شناخت مکتب سیاسی امیرالمؤمنین(ع)ـ آن قله بلند انسانیتـ یکی از ضروریات تاریخی نسلی است که میخواهد تحققبخش بیانیه گام دوم و آغازگر دهه پنجم انقلاب اسلامی باشد. شناخت ابعاد منظومه فکری امیرالمؤمنین(ع) نیازمند تأمل و تفکری مستمر است؛ اما بدون شک یکی از بزرگترین شاخصهای مکتب سیاسی ایشان در هم آمیختن سهگانه عدالت، عقلانیت و معنویت است.
عدالت را باید دال مرکزی گفتمان حکمرانی امیرالمؤمنین(ع) دانست. عدالت روح و جوهره حکومت اسلامی و در همه عرصههای حکومت جلوهگر است و از ویژگیهای حاکم و مسئولان نظام اسلامی گرفته تا تصمیمات و جهتگیریهای حکومت اسلامی باید نشانههایی از گفتمان عدالت را مشاهده کرد.
بشریت امروز بعد از گذشت قرنها همچنان محتاج مرام و معرفت و آموزههای امیرالمؤمنین(ع) است؛ چراکه عدالت در عصر جاهلیت ثانی بیش از گذشته به گمشده جامعه انسانی تبدیل شده است؛ بشریتی که از بیعدالتی رنج میبرد و در جهانی زندگی میکند که تبعیض و زیادهخواهی به ذات و ماهیت آن تبدیل شده و خود را به ادعاهای دروغینی چون دموکراسی و حقوق بشر بزک کرده است تا ماهیت فاسد و ظالمانه خود را پنهان کند.
در مکتب حضرت علی(ع) اما، عدالت و عدالتخواهی آنگاه به کمال میرسد که با عقلانیت آمیخته شده باشد؛ به این معنا که عقل تدبیرگر، مسیر تحقق عدالت را تضمین و از افتادن در پرتگاه انحراف افراط و تفریط جلوگیری میکند. عدالت اگر از عقلانیت جدا شود، دیگر عدالت علوی نخواهد بود؛ چراکه اگر خرد در تشخیص مصادیق عدالت به كار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود و آنچه را عدالت نیست، به خیال خود عدالت میپندارد و آنچه عدالت است، درک نخواهد کرد؛ البته عقلانیتی انقلابی که در پرتوی وحی بارور شده است به کار تحقق عدالت میآید، نه عقلانیت ابزاری محافظهکار غربی که جز به منفعت نمیاندیشد.
وجه دیگر تکمیلکننده عدالت علوی، آمیخته بودن آن با معنویت است که عدالتخواهی را به دور از ریاكاری، دروغ، انحراف و ظاهرسازی، به عمل صالحی بدل میکند که میتواند جهانی را متحول کند، نه آنکه چون عدالتخواهی مارکسیستی ابتر و ضدانسانی باشد. عدالتخواهی باید با معنویت همراه شود؛ به این معنا که برای رضایت خداوند متعال و دستیابی به اجر الهی دنبال شود تا فراگیر و ماندگار بماند و این همه در مکتب عدالت علوی قابل دنبال است.
امروز تحقق چنین عدالتی در حال تبدیل شدن به مهمترین آرزوی بشریت است و به همین علت است که دشمنان عدالت از شنیدن صدای مکتب عدالت علوی و عدالت مهدوی هراسان هستند. حقیقت این است که سرنوشت جهانیان با نام علی(ع) گره خورده است و شب قدر و راه نجات آدمیان، در آشنایی و پیروی از مرام و مکتب حضرت علی(ع) تقدیر شده است، و این همه با رسیدن آن موعود منتظر(عج) عینیت خواهد یافت. انشاءالله