آقای دکتر، نقدینگی کشور که میتواند محل خوبی برای افزایش تولید و رونق اقتصادی باشد به عاملی برای افزایش تورم و فشار بر زندگی و معیشت مردم تبدیل شده است. به نظرتان نظام بانکی و سیاستهای غلط دولت تا چه حدی در ایجاد این نقدینگی و هدایت نشدن آن به سمت تولید مؤثر هستند؟
بیشک یکی از عوامل مهم افزایش نقدینگی، ساختار نظام بانکی در ایران است و متأسفانه، سیاستهای نظام بانکی در کشور، تاکنون به نفع تولید نبوده است؛ از سوی دیگر بنگاهداری بانکها بهشدت بر چالشهای موجود در این بخش افزوده است؛ همچنین به دلیل اینکه نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران به مفهوم واقعی معنای عقود اسلامی را درک نکرده است تا آن را اجرا کند، بین رشد پول، رشد کالا و بخش واقعی اقتصاد جدایی ایجاد شده است. قطعا افزایش نقدینگی کشور در چنین شرایطی هیچگاه به نفع تولید و در راستای افزایش تولید به کار گرفته نشده است. بانک مرکزی اعلام کرده در سال 1398 نزدیک به ٩٧۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات از سوی نظام بانکی ارائه شده است. این در حالی است که رشد سرمایهگذاری و رشد اقتصادی کشور منفی است؛ از اینرو میتوان گفت سیاستهای نظام بانکی در ایران منطبق بر افزایش و رشد تولید نیست که این عامل تأثیر بسزایی در افزایش نرخ تورم داشته است.
به نظرتان سرمایهگذاری در بازار بورس و رشد شاخص بازار سرمایه در شرایط فعلی به نفع تولید است؟
براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، رشد اقتصادی ایران ناشی از صادرات نفتی و غیرنفتی منفی بوده است؛ بنابراین در چنین فضایی وقتی نقدینگی رشد میکند، اما به بخش واقعی اقتصاد هدایت نمیشود، نمیتوان انتظار داشت نقدینگی به بخشهای دلالی و سفتهبازی نیز هدایت نشود؛ چراکه اهدافی برای ورود صحيح این نقدینگی در نظر گرفته نشده است و تولید علاوه بر موانعی که دارد، سودآوری چندانی نیز ندارد؛ از طرفی مسلم است در چنین شرایطی سرمایهها به دنبال بازارهای سودآور باشند؛ یعنی با توجه به رکود و کسادی موجود در تولید، مجبورند نقدینگی خود را به سمت بازارهای دلالی سوق دهند. دولت در ماههای اخیر تلاش کرده به نوعی نشان دهد مایل است نقدینگی کشور به سمت بازار بورس هدایت شود، اما مسئله این است که قرار است در بورس، بخش واقعی اقتصاد و سرمایهگذاری دو بال یکدیگر باشند؛ یعنی این انتظار وجود دارد که وقتی بورس دارای رونق است، این رونق انعکاس ناشی از رشد تولید باشد؛ یعنی تولید افزایش پیدا کرده و بازدهی و سوددهی بالا رفته باشد و این اتفاق، یعنی افزایش تولید، به افزایش قیمت سهام منتهی شده باشد؛ اما آنچه امروز اتفاق افتاده این است که به سبب تجدید ارزیابیهایی که در بازار بورس رخ میدهد، قیمت سهام شرکتها افزایش پیدا کرده و حجم معاملات در بازار سرمایه بالا رفته است؛ در حالی که این موارد هیچ سنخیتی با رشد واقعی اقتصاد ندارد؛ از اینرو عمده پولی که وارد بازار بورس میشود، صرف تأمین سرمایه اولیه برای واحدهای تولیدی نمیشود و متأسفانه در این بازار نیز عمدتاً سفتهبازی شکل گرفته است؛ بنابراین عملاً با سفتهبازی، بدون اینکه افزایش تولیدی داشته باشیم، در بازار بورس رونق ایجاد کردهایم.
به نظرتان میتوان گفت هدف اصلی دولت از هدایت منابع و نقدینگی مردم به سمت بورس، تأمین کسری بودجه خود است؟
درست است؛ دولت از این طریق میتواند منابعی را برای خود تأمین کند؛ اما هزینه نهایی آن در اقتصاد موجب انحراف نقدینگی از بخش واقعی و سرمایهگذاری اقتصادی و چرخش آن به سمت سفتهبازی و دلالی است. از سوی دیگر، به علت اینکه بانک مرکزی در بحث ارز نظارت و کنترل چندانی بر عرضه و تقاضای ارز ندارد، و از آن سو به دلیل تحریمهای نفتی و کاهش درآمدها با محدودیتهای ارزی روبهرو هستیم، عرضه ارز به بازار کاهش یافته و بانک مرکزی نیز کنترلی بر ارز حاصل از صادرات غیرنفتی ندارد؛ چراکه نمیتواند صادرکنندگان را ملزم به بازگشت ارز به کشور کند؛ از اینرو عدم نظارت بر عرضه و تقاضا و درخواست ارز در کنار آزادسازی مبادلات غیر رسمی در این بازار، یک بار دیگر افزایش دلالی و سفتهبازی در بازار ارز را در پی داشته و دوباره بخشی از نقدینگی وارد بازار ارز شده است؛ به این معنا که در حال حاضر، نقدینگی وارد بخشهای سفتهبازی و سوداگری شده است؛ بنابراین افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر ناشی از سفتهبازیها و سوداگریهایی است که در این بازار رخ میدهد.
آقای دکتر، به نظرتان میتوان به دولت آقای روحانی امیدوار بود که در ماههای آخر عمر این دولت بستهای تهیه کند و از طریق سیاستهای این بسته حال اقتصاد، سرمایهگذاری، تولید و بازارهای اقتصادی کشور بهبود یابد؟
واقعیت این است که نمیتوان به عملکرد دولتی که هفت سال از عمر خود را صرف فعالیتهایی که ربطی به اقتصاد نداشت یا نتوانست برای اقتصاد کشور آوردهای داشته باشد، خوشبین بود؛ اما بههرحال ما دعا میکنیم دولت بتواند در ماههای باقیمانده از عمر خود کاری برای اقتصاد، تولید، معیشت و اشتغال مردم انجام دهد. اگرچه امید چندانی به این دولت وجود ندارد؛ اما باید تلاش کرد تا با استفاده از همه ظرفیتهای موجود، اقتصاد کشور را از گردابهای کنونی بیرون کشید و معیشت مردم را از سختیهای متحمل شده نجات داد.