اکنون که چهاردهمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) به پایان رسیده است، شاید بتوان گفت یکی از مهمترین و اثرگذارترین رزمایشها در تاریخ انقلاب اسلامی حتی پیش از آن، رزمایشهای برگزارشده در خلیجفارس و تنگه هرمز بود. رزمایش چهاردهم پیامبر اعظم(ص) در حوالی جزیره لارک، یعنی دقیقا مشرف بر تنگه هرمز برگزار شد؛ اینجا دقیقا همان جایی است که باید گفت مرکزیت و نقطه کانونی بازدارندگی نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید. سالانه حدود ۵٠ هزار فروند کشتی از تنگه استراتژیک هرمز عبور میکنند که از این تعداد حدود ١٧ هزار فروند شناورهای نفتکش هستند. گذشته از این، روزانه حدود 21 میلیون بشکه نفت خام و مشتقات آن از این تنگه میگذرد؛ یعنی معادل 20 درصد از نفت مورد نیاز کشورهای صنعتی از این گلوگاه راهبردی تأمین میشود. مضاف بر اینکه 90 درصد از نفت کشورهای منطقه از تنگه هرمز صادر میشود. با این تفاصیل، اهمیت این منطقه بر هیچ دولتی پوشیده نیست. حالا همین نقطه، دقیقا جایی است که آمریکا میخواهد به مثابه دوره پیش از انقلاب آن را در اختیار خود بگیرد؛ اما جمهوری اسلامی توانسته آمریکا را کنار بزند و خود را به عنوان قدرت برتر منطقه در تأمین امنیت این منطقه نشان دهد؛ کمااینکه از حیث حقوقی نیز مسئولیت امنیت تنگهها؛ از جمله تنگه هرمز بر عهده کشورهای ساحلی این مناطق است.
زمانه و زمینه رزمایش چهاردهم
دو محاسبه مخاطرهآمیز در دشمن ایجاد شده مبنی بر اینکه شهادت سردار سلیمانی و برخی رخدادهای محیطی و منطقهای، ایران را از حیث «تصمیمگیری» و «اقدام» در عرصه مدیریت بحران در موقعیت دشواری قرار داده است؛ در سطح داخلی نیز شیوع ویروس کرونا در کشور و تراکم مشکلات اقتصادی، جمهوری اسلامی را در موقعیت شکنندهای نشانده است. این محاسبه برخی را در آمریکا به این نظر و تحلیل رسانده بود که با لحاظ چنین وضعیتی، اکنون زمان مناسبی برای اقدام نظامی هدفمند و محدود علیه ایران است؛ خاصه آنکه بر اساس تجربیات پیشین، برخی رؤسایجمهور آمریکا وقتی موقعیت اجتماعی خود را در خطر میبینند، برای پیروزی در دوره دوم چهارساله انتخابات آمریکا، امنیتی کردن فضای ذهنی مردم آمریکا را از طریق طراحی و اجرای یک تهاجم نظامی محدود در منطقه غرب آسیا دنبال میکنند. بر اساس قرائن قطعی، چنین محاسباتی در ذهن تیم جنگطلب کنونی آمریکا نیز پدید آمده بود. با این توضیح شاید بتوان گفت نقطه کانونی چهاردهمین رزمایش مهم پیامبر اعظم(ص)، اختلال و منهدم کردن چنین طراحیهایی است که این روزها در ذهن برخی مقامات آمریکایی و سرسپردههای منطقهایاش وجود دارد.
واکنش فوری ارتش تروریستی آمریکا
آمریکاییها به طور طبیعی همیشه برایشان مهم است که در سواحل ضلع شمالی خلیجفارس و جزایر ایرانی خلیجفارس چه میگذرد؛ گلوبالهاوک را نیز با همین قصد برای جاسوسی فرستاده بودند تا از تحرکات و استقراریابی نیروها و پایگاههای ایرانی تصویر بفرستد که با موشک سوم خرداد نقش بر زمین شد. حال اگر اعلام رزمایش نظامی شود، این برای آنها به مراتب بسیار با اهمیتتر خواهد بود. جالب آنجا بود که پیش از اعلام خبر آغاز رزمایش چهاردهم، سنتکام اعلام کرد رصد ماهوارهای آنها نشان میدهد ایران خود را برای رزمایشی متفاوت در خلیجفارس مهیا کرده است.
شروع رزمایش و اجرای اولین سناریوها واکنش تروریستهای آمریکایی در منطقه را در پی داشت. آنها این رزمایش را جسورانه و غیرمسئولانه نام نهادند. «ربکا رباریش» سخنگوی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا به خبرگزاری فرانسه گفت: «ما از رزمایش ایران و اقدام این کشور در حمله به ماکت یک شناور شبیه به یک ناو هواپیمابر غیر متحرک آگاه هستیم.» رباریش اضافه کرد: «ما همیشه این نوع رفتارهای غیرمسئولانه و بیملاحظه ایران در مجاورت آبراههای شلوغ بینالمللی را تحت نظر داریم.» همچنین «جروزالم پست» به نقل از «فاکس نیوز» نوشت: «به خلبانان هندی جنگندههای آمریکایی حاضر در پایگاه الظفره در پی رزمایش دریایی ایران، اعلام حالت هشدار شد؛ این نشان میدهد تهران برای قرار دادن نظامیان آمریکایی در حالت آمادهباش، نیازی به حمله به پایگاههای آمریکا ندارد.» این گزارش در بخش دیگری تأکید میکند: «این رزمایش حرفهای تهران را ثابت کرد که میگوید آمریکا فقط در این منطقه مهمان است و ما اینجا صاحبخانه هستیم.» همچنین «سیانان» اعلام کرد: شدت نگرانی مقامات نظامی آمریکا در منطقه از رزمایش بزرگ موشکیـ دریایی سپاه پاسداران بهحدی بوده که از نیروهای نظامی مستقر در پایگاههای آمریکایی در امارات، قطر و کویت خواسته شده است برای ساعاتی در پناهگاه بمانند.
به نظر میرسد علت اصلی این واکنش مرعوبانه ارتش تروریستی آمریکا ماهیت تاکتیکی و عملیاتی این رزمایش بود که بر پایه هجوم و حمله بنیان نهاده شده بود که در ادامه قدری بیشتر در این باره خواهیم نوشت.
کپی در مجاورت اصل
یکی از نقاط عطف رزمایش کنونی، طراحی ماکت یک ناو هواپیمابر و استفاده از آن به عنوان هدف در نزدیکی جزیره لارک، یعنی درست در ورودی تنگه هرمز بود. هر چند این ماکت در رزمایش گذشته نیز به کارگرفته شده بود، با این حال، اینبار اهمیت متفاوتی داشت؛ این ماکت دقیقا کپیشده از ناو هواپیمابر نیمیتز آمریکاست؛ البته این ماکت در مقیاس 100 متر کوچکتر ساخته شده است. نکته مهم و متمایز آن اینجا بود که ماکت(کپی ناو هواپیمابر) مذکور درست در شرایطی هدف حملات موشکی در رزمایش قرار میگرفت که اصل ناو هواپیمابر نیمیتز بنا به برخی خبرها در رأسالحد عمان قرار داشت. این نکته مهم را خوب است با برخی در داخل ایران در میان گذاشت که بدون اطلاع و برآورد دقیق از صحنه، ورود ناوهای آمریکایی به خلیجفارس را نشانه بروز خطر، تهدید معرفی میکنند. گذشته از اینکه ورود یک ناو به خلیجفارس آیا علامت ظهور تهدید قریبالوقوع است یا خیر؟ خوب است این نکته مهم را در ذهن داشته باشند که از نظر متخصصان و صاحبنظران امنیتی جمهوری اسلامی، حضور ناو ارتش تروریست آمریکایی در خلیجفارس، چنانچه شرایط جنگی رخ دهد، به عنوان یک هدف قطعی در نظر گرفته میشود.
تمرین انسداد در زمان اضطرار
یکی از موضوعات مهم که معمولا در رزمایشهای دریایی تنگه هرمز به آن توجه میشود، مسئله انسداد تنگه هرمز است. جمهوری اسلامی اصالت را به عبور و مرور آزادانه و توأم با امنیت همه شناورهایی میدهد که در حال ورود یا خروج از تنگه هرمز هستند؛ هر چند در شرایط اضطرار، از حیث فنی و تخصصی امکان عملیاتی شدن چنین سناریویی کاملا وجود دارد. تنگه هرمز تابع مقررات عهدنامه کنوانسیون ملل متحد درباره حقوق دریاهاست و در شرایط صلح، کلیه کشتیهای نظامی و بازرگانی از حق عبور ترانزیت برخوردارند. طولانیترین فاصله تنگه هرمز84 کیلومتر(از کرانه های بندرعباس در شمال تا شمالیترین نقطهکرانههای مسندم در جنوب) و کوتاهترین آن(میان جزیره ایرانی لارک در شمال و جزیره عمانی السلامه در جنوب) 33/6 کیلومتر برآورد شده است. از این میان عرض مسیر کشتیرانی در هر جهت فقط در حدود سه کیلومتر است و تمام کشتیهای عبوری باید از آبهای سرزمینی ایران یا عمان عبور کنند؛ بنابراین امکان کنترل تنگه برای نیروهای نظامی به راحتی میسر میشود؛ بنابراین آنگونه که گفته میشود، کنترل تنگه برای نیروهای نظامی به راحتی امکانپذیر است. با این وضعیت جغرافیایی که در منطقه وجود دارد؛ با وقوع هر خطا و اشتباهی از سوی دشمنان، امکان انسداد تنگه هرمز، هر چند به صورت کوتاهمدت، متصور است و از جنبههای نظامی و جغرافیایی نیز امکان این امر کاملا موجود است.
مسلح شدن زمین با موشکهای جدید
جدا از اینکه موشکهایی که در رزمایش چهاردهم سپاه رونمایی شد، از حیث فنی و تکنولوژی دستاوردی بزرگ در جهان به حساب میآیند و این در جای خود قابل بررسی و ارزیابی است، دستاورد دیگر در این رزمایش، شلیک موشکهای بالستیک راهکنشی (تاکتیکی) از عمق زمین به صورت کاملاً استتارشده بود. این مواضع شلیک، بر خلاف پایگاههای موشکی زیرزمینی و شهرهای موشکی، لزوماً از نوع استقراری و ثابت نیستند و میتوانند در گستره بسیار وسیعتری ایجاد شوند. موشکهای شلیکشده در رزمایش اخیر، از نوع سوخت جامد و از نسل فاتح، ذوالفقار یا دزفول بودند که با شلیک از زیر یک زمین مسطح به سمت هدف شلیک شدند؛ این در حالی است که به صورت بصری این مواضع شلیک غیرقابل تفکیک از محیط پیرامونی هستند.
راهبرد تدافعی؛ تاکتیکهای تهاجمی
طراحی و اجرای تاکتیکهای دریایی بر پایه «تهاجم» در نقطه متمایز و برجسته رزمایش چهاردهم است. طی دوره اخیر، فضای عمل نیروی دریایی سپاه در خلیجفارس با وجود اینکه در سطح راهبردی بر مبنای دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی کشور طراحی شده، اما در سطح تاکتیکی و عملیاتی به فاز تهاجم تغییر یافته است؛ تاکتیکهای هجومی سپاه بر اساس الگوهای نامتقارن، معادلات و ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه را به شکل بنیادین تغییر داده است. بر پایه این رویکرد، اولا، ایران با ابتکار عمل و هوشمندی، تصور هر نوع تهدید را در محاسبات دشمن منتفی میکند؛ ثانیا، ایران ابتدا به ساکن به هیچ نقطهای چشم طمع نمیدوزد، اما در عین حال ممکن است برای حفظ منافع خود اقدامات و عملیات آفندی را ترتیب دهد؛ ثالثا، محیط اقدامات هجومی ایران نیز منحصر به آبها و مناطق سرزمینی ایران نیست و هر نقطهای که احتمال تهدید از آن برود، امکان تهاجم به آن وجود دارد. حضور نیروی هوافضای سپاه و نیروی دریایی سپاه در کنار یکدیگر در چهاردهمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) این پیام آشکار را به همراه داشت که در صورت تهدید علیه جمهوری اسلامی، فقط خلیجفارس عرصه عمل ایران نخواهد بود، بلکه کشورهای ضلع جنوبی خلیجفارس که سرزمین خود را در اختیار پایگاههای ارتش تروریستی آمریکا قرار دادهاند، باید حساب کار دستشان بیاید.
اقتدار،ضامن امنیت
در این بخش کلیدیترین نکته این است که تنگه هرمز و خلیجفارس دقیقا همان نقطهای است که ایران با تسلط بر این منطقه و تعیینکنندگی که دارد، میتواند امنیت خطوط دریایی خود را در سراسر دنیا تضمین کند و نیز با جنگ اقتصادی آمریکا به مقابله برخیزد. آیا این فرصت، دستاورد کوچکی است؟ ایران از اردیبهشت سال ۱۳۹۸ و در سالگرد خروج آمریکاییها از برجام و معطوف به تحولات خلیجفارس، معادله «امنیت در برابر پایان تروریسم و جنگ اقتصادی» و سیاست «افزایش هزینه، در مقابل افزایش هزینه» را اعلام و اعمال کرده است. بر این اساس، نتیجه طبیعی این راهبرد آن است که جنگ، جنگ است؛ جنگ اقتصادی نیز چون جنگ نظامی آثار و پیامدهای خود را به اشکال مختلف آشکار میکند؛ در پی آن ایران رسما اعلام کرد، تنگه هرمز نقطهای است که یا نفت همه صادر میشود، یا نفت هیچکس. در بخش دفاعی و امنیتی ایران اسلامی که در رأس آن رهبری حکیم و مدبر قرار دارد، آنچه موضوعیت دارد، سیاستها و راهبردهای اعلامشده ایشان است و با شهادت حاجقاسم سلیمانی، قطعا این مسیر متوقف نمیشود. مضاف بر این، «ضربت متقابل»که رهبر معظم انقلاب درباره انتقام از آمریکاییها فرمودند، بر شدت عمل و انگیزههای تحقق این راهبرد افزوده است؛ بنابراین پیام این رزمایش این است که امنیت امری یکپارچه و مرتبط به هم و تفکیکنشده است. دشمن اگر در دریای کارائیب برای نفتکشهای ایرانی ایجاد مزاحمت کند، امکانات او در خلیجفارس با اقدام قاطعانه مواجه میشود. آنچه آمریکاییها را از اختلال در مسیر حرکت نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا بازداشت، آمادهسازی و طراحی اقدامی هوشمندانه علیه یک شناور آمریکایی در منطقه خلیجفارس بود که در صورت بروز هرگونه خطا از سوی ارتش تروریستی آمریکا، عملیاتی میشد.