اگر به مجموعه اتفاقات یک سال گذشته در لبنان نگاه کنیم، جایگاه انفجار بیروت را در این سلسله اتفاقات متوجه خواهیم شد. سؤال این است که آیا این انفجار جزئی از یک جورچین بوده یا برحسب تصادف آن مقدار نیترات آمونیوم در لحظهای که غرب نیاز داشته، آنجا منفجر شده است؟
پس از جنگ 33 روزه جبهه غربیـ عبریـ عربی خوب میداند که با وجود حزبالله و مقاومت اسلامی نمیتوان به انقلاب اسلامی ضربه وارد کرد و امکان تأمین منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه از بین رفته است؛ بر این اساس، دشمن به صورت جدی و قطعی تصمیم گرفت این سد محکم و استوار را از سر راه خود بر دارد. حزبالله با توجه به پشتوانه مردمی گسترده و جهتگیریها و حرکت در جهت منافع ملی لبنان و ملتهای منطقه و هماهنگی با دولت و شخص رئیسجمهور وقت لبنان جایگاهش به عنوان جزئی از مقاومت مسلح ملی لبنان تثبیت شده است، چنانکه وقتی آمریکاییها، آلمانیها و فرانسویها و دیگر متحدان رژیم صهیونیستی سراغ دولت لبنان آمدند تا حزبالله را یک گروه تروریستی معرفی و حذف کنند، «امیل لهود» که مسیحی مارونی بود به صراحت اعلام کرد: «حزبالله جزئی از ساختار ارتش لبنان و قانونی است و من رئیسجمهور لبنان تضمینکننده این قانون هستم و اجازه چنین چیزی را نمیدهم.» به عبارتی، میتوان گفت وقتی تیر دشمنان منطقه به سنگ خورد، طرح جدیدی برای زدن حزبالله روی میز قرار دادند و آن هم روی کار آمدن رئیسجمهور و دولتی در لبنان بود که درمشت آنها باشد تا در مرحله اول توطئه تروریستی معرفی کردن حزبالله را به واسطه دولت مطبوع خود نهایی کنند و در مرحله دوم در سایه این تأیید مجوز حمله به حزبالله را به شکل قانونی به عنوان گروه تروریستی و مخل امنیت به دست آورند. به همین دلیل هدفگذاری غرب این شد که دولت در لبنان در دست مخالفان حزبالله، یعنی جناح موسوم به 14 مارس به رهبری «حریری» قرار بگیرد؛ گفتنی است، چنانکه حریری به عنوان خانهزاد سعودیها مطرح است، چه رفیق حریری و چه دو پسرش سعد و ماهر. تلاشهای زیادی صورت پذیرفت و انتخابات پس از لهود برگزار شد. سعی بر این بود که فضا به سمت انتخاب نیروهای مخالف مقاومت و حزبالله برود؛ اما طراحی هوشمندانه سیاسی حزبالله و شخص «سیدحسن نصرالله» و همراهی مردم لبنان از شیعه و سنی و مسیحی و به ویژه لطف خدا نتیجه را تغییر داد و پس از چند سال کشمکش «میشل عون» به ریاستجمهوری انتخاب شد که مانند لهود با صراحت اعلام کرد، مقاومت جزء قانونی ارتش لبنان و مورد حمایت رئیسجمهور است.
از این رو به سراغ دولت رفتند تا مخالفان حزبالله در دولت بیشتر باشد. در این راستا، باید پارلمانی انتخاب میشد که بیشتر اعضای آن مخالف حزبالله باشند. دو سال کشمکش بر سر این قضیه درست هنگامی بود که حزبالله در سوریه سال 2016 به بعد در اوج درگیری بود؛ اما با لطف خدا وبا هوشمندی طراحان سیاسی حزبالله، وضعیت پارلمان هم به گونهای شکل گرفت که بیشتر آنها موافقان حزبالله بودند؛ در حالی که اسناد نشان میداد سعودیها یک میلیارد دلار خرج کردهاند تا اکثریت از جناح 14 مارس باشند.
در تشکیل دولت هم برای نشاندن مهرههای مخالف حزبالله ناکام ماندند و دولتی بر سرکار آمد که با حزبالله هماهنگ بود. حزبالله هم پس از پیروزی در سوریه با اقتدار پرچمدار مقاومت در منطقه غرب آسیا شد؛ ولی دشمن از کار دست نکشید و با زدن دولت لبنان شروع کردند؛ تظاهرات مردمی با هزینه سعودی در اعتراض به ناکارآمدی برگزار شد. جالب اینکه عامل این ناکارآمدی دولتهای قبلی و همین آقای حریری و دوستانش بودند؛ اما بخشی از جامعه لبنان به خیابانها کشیده شدند تا علیه فساد دولت اعتراض کرده و منافع غرب را تأمین کنند. اعتراضها علیه دولتی بود که تازه بر سرکار آمده و جرمش موافقت با حزبالله است. سال 2019 تا 2020 زمینهسازی شد. اقتصاد لبنان در آستانه ورشکستگی مطلق قرار گرفت و بانکهای لبنان دچار ورشکستگی شدند. عوامل اصلی فساد که به اپوزیسیون تبدیل شده بودند و سهم کمی در دولت داشتند، چون از طبقه فاسد و ثروتمند لبنان هستند، پروژه ورشکسته کردن کامل اقتصاد لبنان را کلید زدند تا زندگی مردم به حد فلجشدن برسد. در همین میدان آمریکاییها هم بلافاصله طرح تحریم لبنان را کلید زدند.
وضعیت لبنان به طور کامل متفاوت از کشور ماست و شاهرگ زندگی مردم به واردات وابسته است و اگر تحریمی ایجاد شود، نابودکننده است. به عبارتی، میتوان گفت آنها تا حد نابود شدن دولت و مردم لبنان پیش آمدهاند. سعودیها و رسانههای غربی در موازات راهپیماییها و اعتراضات حرکت میکردند. حتی گفته شد سفارت سعودی صد دلار به هر شرکتکننده در راهپیمایی پرداخت کرده است. در این زمان به یک شوک بزرگ هم نیاز بود تا بتوانند تیر خلاص را به دولت هماهنگ با حزبالله بزنند. انفجار شبه هستهای بندر بیروت جورچین اتفاقات قبل و بعد از خودش را در زمان درست تکمیل میکند. در اثر این انفجار انبار راهبردی گندم مردم لبنان، انبار داروهای بیماران خاص و هزاران قلم از وسایل زندگی و مواد غذایی نابود شد و بندر دیگر قابلیت تجاری را تا انجام تعمیرات اساسی ندارد. گفتنی است، بندر طرابلس با یک پنجم ظرفیت این بندر میتواند جایگزین باشد، البته اگر دولت توان مالی تهیه مایحتاج مردم را با واردات داشته باشد.
در واقع، این انفجار حلقه فشار بر گلوی حزبالله را تنگتر کرد تا آنها را مجبور کند سلاح را بر زمین بگذارند. وزیر خارجه و رئیسجمهور فرانسه برای کامل کردن اجرای این سناریو وارد لبنان شدند؛ مکرون اگرچه با کت و کروات در خیابانهای بیروت قدم زد، اما به واقع رژه نظامی و مداخله علنی در امور داخلی این کشور بود. گویا آنها قصد دارند استعمار قدیم و پیر فرانسه را بار دیگر در لبنان برقرار کنند. مکرون به طور رسمی اعلام کرد «من میروم و وقتی برگشتم اگر اصلاحات مدنظر انجام نشده بود دیگر خودم میدانم چه کنم و مدیریت امور را بهدست میگیرم.» منظور از اصلاحات هم موضوع حزبالله بود.
اما باید توجه داشت در طول سالهای تولد حزبالله تا امروز هر زمان حزبالله در برابر یک مانع و بنبست بوده، آن زمان، زمان جهش و قدرتگیری بیشتر حزبالله هم بوده است؛ چرا که نیروهای حزبالله یقین دارند «والذین جاهدوا فینا... .» انشاءالله مردم و حزبالله لبنان در این میدان نیز پیروز خواهند شد و نقشهها و توطئههای آمریکاییها و اروپاییها برای لبنان با شکست مواجه خواهد شد.