بارها آن را دیدهایم و با آن خاطره داریم، نه فقط با آن، بلکه با آهنگش آنقدر مأنوسیم که انگار خودش روضه و موسیقیاش مرثیه است؛ روضه و مرثیهای که روزهای عاشورای هر سال دلمان برای دوباره دیدن و شنیدنش تنگ میشود و منتظریم مطابق سالهای گذشته از یکی از شبکههای تلویزیونی پخش شود.
«روز واقعه» فیلمی سینمایی به کارگردانی شهرام اسدی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته است که در سال ۱۳۷۳ از روی فیلمنامه روز واقعه بهرام بیضایی ساخته شده است و حالا بیش از 26 سال از ساخت این اثر ماندگار (که توانسته بود از سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند) میگذرد؛ فیلمی سینمایی که به جرئت میتوان گفت به یادماندنیترین و به جز سفیر و رستاخیز ، تنها اثری است که به طور مستقیم به واقعه عاشورا توجه کرده است. متأسفانه پس از آن سینمای ایران نتوانست دین خود را نسبت به این واقعه عظیم ادا کند.
«سفیر» جزء نخستین گروه فیلمهای سینمایی است كه پس از انقلاب در سال 1361 تولید شد و به طور مستقیم به وقایع سال 61 هجریقمری پرداخت؛ اما «رستاخیز!» فیلمی سینمایی است که ساختش هزینه و زمان کمی را هم به خود اختصاص نداد، اما به دلیل حاشیههای زیادی که برای آن به وجود آمد، فعلاً تکلیف اکرانش نامشخص است.
به هر حال، اگر یک جستوجوی بسیار ساده کنیم و از مرورگر بخواهیم نام آثار سینمایی عاشورایی را برایمان بیابد، به نامهای زیادی مانند «افق»، «پرواز در شب»، «به خاطر هانیه» و «عصر روز دهم» برخورد خواهیم کرد که هر چند الهام گرفته و پیوند خورده با روز عاشوراست، اما قطعاً به طور مستقیم به این حادثه و بلای عظیم نپرداخته است. برای نمونه، در خلاصه داستان عصر روز دهم آمده است، دکتر مریم شیرازی با گروهی از پزشکان هلال احمر برای کمک به مردم عراق عازم این کشور میشود و تصمیم میگیرد برای یافتن خواهر گمشدهاش جستوجو کند که همه داستان این فیلم در دهه اول محرمالحرام و در کشور عراق میگذرد.
یا فیلمهایی مانند افق و پرواز در شب فیلمهای دفاع مقدسی بودند که وقایعی از روزهای دفاع مقدس را به درستی با آموزههای عاشورایی گره میزدند.
اما همانطور که پیش از این اشاره شد، بسیار اندک هستند آثار سینمایی که به موضوعی با عظمتِ واقعه کربلا توجه کرده باشند، این در حالی است که سراسرِ لحظات این حادثه میتواند دستمایهای برای نوشتن فیلمنامهها و تولید آثاری ماندگار درباره اهداف قیام کربلا و زمینههای فرهنگی،اجتماعی و سیاسی وقوع آن فاجعه باشد. قطعاً سینمای ایران تنهاترین و رسمیترین سینمای دنیای شیعه است و شاید بتوان گفت این غربتی است مضاعف که نتوان حقیقتی آن چنانی را در این سینما به تصویر کشید تا همه دنیا بدانند چه قصه پرغصهای بر سرِ امام حقیقت آوردهاند که هزاران بار بدتر از آن چیزی است که بر سر مسیح(ع) آمده است.
زبان سینما در همه کشورها زبانی برای بیان تفکرات و اهداف آن کشور است، پس بسیار غریبانه است که در 40 سال گذشته تنها به ساختن دو یا سه اثر بسنده کرده و مجبور باشیم کار زیبای «روز واقعه» را هر سال تکرار کنیم؛ هر چند تکرارش نیز زیباست، اما با این حال زیبایی این «مولود عاشورایی سینما» هرگز بارِ مسئولیتی را که بر روی دوش تکتک سازندگان به ویژه متولیان فرهنگی کشور وجود دارد، کم نمیکند؛ باری که هنوز بر روی زمین مانده و این در حالی است که متولیانش نام سینمای جمهوری اسلامی ایران را یدک میکشند و به این موضوع واقف هستند که تأثیرگذارترین رویداد فرهنگی کشور، محرم و عزاداری سالار شهیدان است؛ واقعهای که حتی از نظر دراماتیک بودن هیچ واقعهای در تاریخ بشریت وجود ندارد که بتواند ذرهای با آن رقابت کند، با این حال این چنین هنرمندان ما از کنارش میگذرند. شاید به دلیل عظمت آن واقعه باشد که جسارت به تصویر کشیدن آن را در خود نمیبینند؛ اما به هر حال هر هنرمند یا مسئول فرهنگی موظف است در حد وسع و توان خود دِینی را که در رابطه با امام مظلومش بر گردنش است، ادا کند.