روابط رژیم صهیونیستی و عمان
یک رمان قدیمی
دیدار رسمی نخستوزیر رژیم صهیونیستی و رئیس موساد از عمان در نوامبر 2018، توجه ویژهای به این قلمرو دوردست در خلیجفارس داشت که برای بیشتر صهیونیستها ناشناخته است. رابطه میان رژیم صهیونیستی و عمان مسئله جدیدی نبوده و دقیقاً مشخص نیست از چه زمانی آغاز شده است؛ اما این روابط از ابتدای حکومت «سلطان قابوسبنسعید» که در سال1970کودتا کرد و از آن زمان به قدرت رسید، جریان داشته است(قدیمیترین حاکم عربی). در آن دوره، «قابوس» مجبور شد با شورش منطقه ظفار در جنوب این کشور و در مرز یمن مقابله کند. بریتانیا از طریق ارتش مزدوران(خارجی) و ایران همسایه شرقی عمان، به «سلطان قابوس» در سرکوب این شورش کمک کردند، اما رژیم صهیونیستی هم آنجا بود و بخشی از این کمکها هرگز مشخص نشد، اما به نظر میرسد در حد مشاوره و راهنمایی و شاید هم عرضه سلاح بوده باشند.
فراتر از این واقعیت که رژیم صهیونیستی به دنبال متحدانی در خاورمیانه عربی است، اما عمان از نظر جغرافیایی و استراتژیک از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که بر ورودی خلیجفارس و همچنین بر تنگه هرمز از سمت بخش عربی احاطه دارد. رابطهای که در دهه 1970 با قابوس ایجاد شد و گویا طی این سالها ادامه داشته، اهمیت بسیاری داشته است؛ زیرا این رابطه، زیربنای روابطی را که میان دو طرف از سالهای دهه90 آغاز شد، پایهگذاری کرد و بنابراین، اینجاست که قابوس از دهه 70 تا کنون، موضع معتدلی را درباره حل و فصل مناقشه صهیونیستیـ عربی از خود نشان داده است.
گفتنی است، عمان از توافق «کمپ دیوید» میان رژیم صهیونیستی و مصر در سپتامبر 1978 حمایت کرد و حتی پس از امضای معاهده صلح در سال 1979، یکی از سه کشور عربی(همراه سودان ومراکش) بود که روابط دیپلماتیک خود را با مصر قطع نکرد؛ تصمیمی که موضع عمان را در برابر همسایگان عرب خود در خلیجفارس که مصر را تحریم کرده بودند، ضعیف و شکننده کرد؛ به گونهای که این رفتار مستقل به یک ویژگی دائمی در سیاست خارجی سلطان قابوس تبدیل شد.
از ابتدای 1980، «ناهیک ناووت» یکی از افسران ارشد موساد غالباً با مقامات عمان دیدار میکرد. این دیدارها در راستای منافع مشترک دو طرف صورت میگرفت که موضوعاتی چون نگرانی در زمینه گسترش نفوذ شوروی و ورود گسترده تسلیحات روسی در خاورمیانه، انقلاب ایران و پیشرفت روند صلح را شامل میشد.
به دنبال نشست مادرید، امضای توافق اسلو و توافق صلح با اردن، نقطه عطفی در روابط میان عمان و رژیم صهیونیستی بود. تماسهای غیر رسمی میان دو طرف در کریدور سازمان ملل صورت میگرفت. در فوریه 1994، «یوسی بیلین» معاون وزیر امور خارجه وقت رژیم صهیونیستی دیدار مخفیانهای را در زمینه روابط میان دو طرف با یکی از مقامات ارشد عمانی ترتیب داد. این دیدار و دیگر تماسها به تصمیم عمان برای میزبانی برگزاری نشست پنجم «گروه کاری آب» که در چارچوب مذاکرات چندجانبه توافق اسلو صورت میگرفت، در «مسقط» پایتخت این کشور منجر شد.
حضور و مشارکت عمان در «گروه کاری آب» محرمانه نبود. با این حال، دیدارهای پنهانی میان «بیلین» و «یوسفبنعلوی» وزیر وقت خارجه عمان در جریان بود که با هدف زمینهسازی برای دیدار اسحاق رابین، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و سلطان قابوس در 27دسامبر1994، آن هم دو ماه پس از امضای معاهده صلح میان رابین و ملک حسین انجام میشد. این نخستین دیدار رسمی و علنی یک مقام صهیونیستی و یک حاکم عربی بود که در آن تهدید ایران به منزله یک موضوع مشترک قدیمی مطرح بود.
این دیدار بسیار تبلیغاتی، انتقاداتی را از سوی جهان برای عمان در پی داشت؛ به همین دلیل، عمده دیدارها و تماسها در پس پرده انجام میشد، با این حال برخی از آنها از جمله دیدار میان «شیمون پرز» وزیر وقت خارجه رژیم صهیونیستی و همتای عمانی وی، «علوی» در ژوئن1995 در واشنگتن علنی میشد. ترور «اسحاق رابین» که طی آن علوی، وزیر خارجه عمان در مراسم خاکسپاری وی شرکت کرد، سبب تقویت روابط علنی میان رژیم صهیونیستی و عمان شد؛ به گونهای که در ژانویه 1996، رژیم صهیونیستی و عمان توافق کردند تا یک «دفتر نمایندگی تجاری» را ایجاد کنند.
در آوریل 1996، پرز از عمان (و قطر) دیدار کرد. این دیدار در کاخ تابستانی سلطان در صلاله انجام شد. «دنی گیلرمن» رئیس فدراسیونهای اتاق بازرگانی رژیم صهیونیستی و تعدادی بازرگان صهیونیستی او را به منظور ارتقای روابط(دوجانبه) اقتصادی همراهی میکردند. از آنجایی که این دیدار خاص و ویژه بود، «آوی گیل» مشاور پرز اصرار داشت تا شیمون پرز در سان نظامی که موسیقی «امید» از برنامههای اصلی آن بود، شرکت کند. در سپتامبر 1999، «داوید لوی» وزیر وقت خارجه رژیم صهیونیستی با علوی(وزیر خارجه عمان) در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل دیدار کردند. در این مقطع، دیدارهای میان نمایندگان صهیونیستی و دیپلماتهای کشورهای عربی در(حاشیه) مجمع عمومی سازمان ملل به یک امر عادی تبدیل شده بود.
با این حال، عمان مجبور بود بازگشایی دفتر نمایندگی رژیم صهیونیستی را تا اوایل دهه اول قرن بیستویکم آن هم در نتیجه تأثیرات قیام(انتفاضه) سراسری فلسطین بر افکار عمومی جهان عرب به تأخیر بیندازد. تنها در سال 2008، اعلام شد که «زیپی لیونی» وزیر وقت امور خارجه رژیم صهیونیستی با «علوی» وزیر خارجه عمان که در نشست دوحه در قطر حضور داشتند، دیدار کردند.
پروژه مهمتر میان رژیم صهیونیستی و عمان، مرکز تحقیقاتی آب شیرین کن خاورمیانه(MEDRC) بود که در سال 1994 تأسیس شده بود. این پروژه به دنبال مذاکرات در گروه کاری آب و محیط زیست ایجاد شد که ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ژاپن، عمان و اسرائیل از آن حمایت میکردند. عمان که به نمکزدایی نیاز مبرم داشت، به ایجاد این مرکز در قلمرو خود علاقهمند بود. گفتنی است، تحت حمایت یک پروژه تکنولوژیکی، عمان و اسرائیل میتوانستند روابط مخفی سیاسی برقرار کنند که در میان رسانههای عربی از مشروعیت کمتری برخوردار بود. همچنین نمایندگان صهیونیستی میتوانستند از این طریق با مقامات کشورهای عربی(عمدتاً از خلیجفارس) که با این رژیم روابط دیپلماتیک(رسمی) نداشتند، دیدار کنند. این مرکز آب شیرینکن طی انتفاضه و پس از بسته شدن نمایندگی تجاری رژیم صهیونیستی در عمان، همچنان به فعالیت خود ادامه داد. منطقی است که فرض کنیم، تحت لوای این مرکز، ارتباطات و مناسبات سیاسی رژیم صهیونیستی با عمان و دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس برقرار بوده باشد. در این راستا، اسناد ویکیلیکس، از ارتباطات میان رژیم صهیونیستی، عمان و دیگر کشورهای خلیجفارس که تحت پروژه همکاری مشترک احتمالی علیه تهدید هستهای ایران متمرکز بودند، حکایت دارد.
صرف نظر از دیدار نتانیاهو، «اسرائیل کاتص» وزیر حملونقل رژیم صهیونیستی طی هفته جاری برای شرکت در یک نشست بینالمللی در زمینه حملونقل و همچنین به منظور ارائه پروژه بلندپروازانه خود، یعنی «راه آهن صلح» که قرار است اسرائیل را از طریق اردن به خلیجفارس پیوند دهد، به عمان سفر خواهد کرد. هنوز راه زیادی برای تحقق این ایده مانده است، اما این دیدارها ثابت میکنند رژیم صهیونیستی بازیگر مشهوری در عرصه جهان عرب و خاورمیانه است.
تلآویو و ابوظبی
مناسبات اطلاعاتی
روابط با ابوظبی برای اولین بار از سوی تاجری صهیونیستی به نام متی «کوخاوی» افشا شد. او در یک سخنرانی در سنگاپور با افتخار اعلام کرد، از طریق شرکتهای خود در سوئیس (و شرکت لاجیک در پارک صنعتی کیبوتس یاکوم) قراردادهای خوبی با ابوظبی به دست آورده است تا تجهیزات امنیتی و امنیت میادین نفتی و گازی به آنها بدهد.
«متی کوخاوی» از طریق بازوی تجاری شناخته شده خود، یعنی شرکت سوئیسی «AGT International» یکی از واسطههای انتقال هواپیماهای جاسوسی به امارات است. شرکت AGT که در زوریخ مستقر است، در حوزه تأمین تجهیزات امنیتی فعالیت میکند. همین شرکت بود که در سال 2012 در ازای حدود 43 میلیون یورو برای هر فروند، دو جت تجاری از شرکت بومباردیر (Bombardier) کانادا خریداری کرد و در عین حال مسئول تأمین بخش اعظم سیستمهایی است که روی آنها نصب شد. کار نصب این سیستمها را شرکتی بریتانیایی به نام «مارشال» و طی قراردادی به ارزش نزدیک به صد میلیون دلار انجام شد.
به نوشته بلومبرگ، کوخاوی پس از حوادث تروریستی یازده سپتامبر چندین شرکت محافظت فناوری تأسیس کرده است. یکی از این شرکتها«D4» «سکیورتی سولوشنز» از ساوث پلین فیلد در نیوجرسی است که «سیستمهای کنترل فنس» (the security fence-monitoring systems) در فرودگاههای نیویورک را ایجاد کرد. شرکتهای تحت مالکیت کوخاوی از جمله در سرزمینهای اشغالی، سوئیس، بریتانیا، آلمان و قبرس ثبت شدهاند یا ثبت شده بودند. بهینه کردن هواپیما برای امارات اولین پروژه کوخاوی برای این کشور نیست. او مسئول محافظت از تأسیسات زیربنایی و شبکهبندی ابوظبی به عنوان «شهر هوشمند» است. در پروژه شهر هوشمند هزاران دوربین، حسگر و پلاکخوان در طول حدود هزار کیلومتر مرز بینالمللی امارات و سراسر ابوظبی نصب شده است. به نوشته بلومبرگ، پلتفورم هوش مصنوعی شرکت AGT با نام رمزی «Wisdom» تصاویر و اطلاعات دریافتی از دستگاهها را تحلیل کردند. طبق این گزارش، کوخاوی این واقعیت را مخفی نمیکند که بخش عمده فناوریهای شرکت او همانند بسیاری از کارمندان شرکتش صهیونیستی هستند.
مهمترین مصداق در روابط اطلاعاتی میان رژیم صهیونیستی و ابوظبی فعالیت شرکت صهیونیستی NSO در امارات است که نرمافزار پگاسوس را به این کشور فروخته است. دولت ابوظبی با این نرمافزار میتوانست وارد سیستم تلفن همراه شده و اطلاعات آن را سرقت کرده و حتی مسیرهای تلفن همراه را تعقیب کند.
گفته میشود در آگوست ۲۰۱۸، امارات قراردادی را به منظور جاسوسی از مخالفانش با شرکت صهیونیستیNSO، امضا کرد که با استفاده از بدافزارها، تلفنهای همراه مخالفان خود را به ابزار جاسوسی تبدیل میکرد. بنا به منابع عربی، همین شرکت صهیونیستی در کنترل قتل روزنامهنگار عربستانی، (جمال خاشقجی) به دست عربستان به کار گرفته شد.
این در حالی است که نام شرکت صهیونیستی NSO مرتب در جنگ سایبری تهاجمی و فروش خدمات امنیتی به دولتهای مستبد، از جمله میانمار مطرح است. در مکزیک هم نام این شرکت با قتل یک خبرنگار گره خورده است.
گفته میشود شرکت دیگری که تجهیزات اطلاعاتی به ابوظبی فروخته است، «ورنیت» نام دارد که سازنده دستگاههای شنود و پردازش دادههاست.
عربستان و تلآویو
دو یار ایدئولوژیک
هفتم سپتامبر ۲۰۱۷ بخش عربی رادیو رژیم صهیونیستی گزارش داد، یکی از شاهزادههای سعودی مخفیانه از سرزمینهای اشغالی دیدار و با برخی مقامات ارشد این رژیم درباره صلح در منطقه گفتوگو کرده است. بعدها یکی از مقامات رسمی صهیونیستی که نامش فاش نشد، به خبرگزاری فرانسه گفت که فرد مذکور «بنسلمان» بود.
با این حال، روابط عربستان با رژیم صهیونیستی ریشهدارتر از اینهاست. در اکتبر ۲۰۱۸ گزارش شد، عربستان ۲۵۰ میلیون دلار ابزار جاسوسی از رژیم صهیونیستی خریداری کرده است. این معامله با وساطت آمریکا انجام شد و شامل آموزش کاربرد جدیدترین ابزار جاسوسی به یک گروه عربستانی بود.
پیش از این، بنسلمان در مصاحبهای گفته بود صهیونیستها حق دارند در «سرزمین خود» با صلح زندگی کنند. این سخنان برخلاف اصرار ظاهری عربستان است که مدعی بود عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی مستلزم عقبنشینی از سرزمینهای عربی غصب شده در جنگ سال ۱۹۶۷ است.