صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۲۴۸۸۳
دلایلی بر متجاوز بودن رژیم بعث عراق
به این ترتیب، عراقی‌ها عملاً با این دو اتفاق بزرگ پیش از شروع جنگ قصد مخدوش کردن امنیت ملی کشورمان و از بین بردن نظام نوپای اسلامی را داشتند. این دو استان همجوار عراق بودند و می‌خواستند با تضعیف آنجا، عملیات انجام دهند
پایگاه بصیرت / حجت‌الله فیروزی

درباره چرایی آغاز جنگ موضوعات گوناگونی مطرح می‌شود. برخی‌ها می‌گویند پس از اینکه مصری‌ها جایگاه خود را به دلیل سازش با رژیم صهیونیستی از دست دادند، صدام می‌خواست رهبری جهان عرب را به دست بگیرد. لذا وقتی دید انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسیده و ارتش ایران با فرار مستشاران نظامی، تضعیف شده و جایگاه قبلی خود را ندارد، به این باور رسید که کارها نابسامان است و هنوز حکومت قوی و مستقل نیست، بنابراین با حمله به ایران می‌تواند سرزمین خود را با گرفتن خوزستان، گسترش دهد و تقویت کند. برخی‌ها معتقدند، چون انقلاب ایران به لحاظ ارزشی می‌توانست روی کشورهایی که جمعیت شیعه آنها زیاد است از جمله عراق، تأثیر بگذارد و سبب شود در آن کشورها هم انقلابی رخ دهد و مردم خیزش کنند، لذا صدام برای در امان ماندن از این خیزش مردمی، جنگ به راه انداخت تا هم دامنه نفوذ ایران به کشورهای همسایه محدود شود و هم سبب شود مردم کشورش فرصت و جرئت حرکتی برای انقلاب نداشته باشند. نشانه‌های این موضوع کشتار رهبران شیعه، از جمله «آیت‌الله حکیم» بود. در واقع صدام همزمان با حمله به کشور ما، شیعیان کشورش را در چند مرحله سرکوب کرد.  برخی‌ها اظهار می‌دارند چون آمریکایی‌ها مجبور شدند کشور ما را ترک کنند و لانه جاسوسی نیز به دست دانشجویان پیرو خط امام(ره) تسخیر شد و دیپلمات‌های آنها مدت زیادی در بازداشت بودند، همگی سبب سرشکستگی و تحقیر آمریکایی‌ها شد. همچنین وقتی در کودتای نوژه در اوایل سال 1359 موفق نشدند، لذا ارتش عراق را که یک ارتش منظم و قوی در منطقه بود، علیه ایران تحریک به حمله کردند؛ در واقع آمریکایی‌ها پشت صحنه جنگ بودند. نشانه‌ها و قراین همه این موضوع را تأیید می‌کند، آمریکا حمایت‌های بسیاری در طول این هشت سال از عراقی‌ها داشت؛ به ویژه در زمینه تسلیحاتی و اطلاعاتی و هر چه به پایان جنگ نزدیک‌تر می‌شدیم، این حمایت‌ها بیشتر بود. همه اینها نشان می‌دهد شروع جنگ از سوی آنها و با شیطنت و وسوسه و تحریک آنها انجام شده است. از دیگر تحلیل‌های چرایی شروع جنگ این است که صهیونیست‌ها در حمله عراق به ایران مؤثر بودند و آنها تحریک و شیطنت کرده و چراغ سبز نشان داده و از عراق حمایت کردند تا ارتش صدام به ایران حمله کند. در واقع، با پیروزی انقلاب اسلامی، یک بیداری در کشورهای اسلامی ایجاد شده بود که می‌توانست خطرهای بسیاری برای رژیم صهیونیستی داشته باشد و جایگاه و موقعیت آنها را در منطقه تضعیف کند، بنابراین شیطنت کرده و این اتفاق افتاد.

صرف نظر از اینکه ما کدام یک از این تحلیل‌ها را بخواهیم بپذیریم و در تحلیل‌های‌مان لحاظ کنیم، آنچه اتفاق افتاد و مهم است، قابل راستی‌آزمایی است. برای هر یک از تحلیل‌ها قراینی وجود دارد که آمریکایی‌ها یا صهیونیست‌ها مسبب جنگ عراق علیه کشور ما بوده‌اند. آنچه قابل راستی‌آزمایی است و دلایلش نیز در کشور و تاریخ وجود دارد، این است که رژیم بعث عراق بعد از پیروزی انقلاب دو غائله مهم در کشور ما به راه انداخت. شاید ترس‌شان از نفوذ انقلاب اسلامی به عراق یا تأسی مردم عراق به ویژه شیعیان از انقلاب ما بود. آنها قبل از شروع جنگ، نیروهای کرد مخالف ایران را که در عراق حضور داشتند، تقویت کردند و غائله کردستان را راه انداختند که خسارت‌های بسیاری به کشور و امنیت و وحدت ملی، به ویژه منطقه کردستان وارد کرده و به دنبال ایجاد شکاف بودند. موضوع دیگر بحث خلق عرب در خوزستان بود که رژیم بعث آنها را تحریک و فعال کردند و برخی گروه‌ها را تجهیز، حمایت و فعال کردند که در داخل کشور به اقدامات مسلحانه و انفجارها دست بزنند.

به این ترتیب، عراقی‌ها عملاً با این دو اتفاق بزرگ پیش از شروع جنگ قصد مخدوش کردن امنیت ملی کشورمان و از بین بردن نظام نوپای اسلامی را داشتند. این دو استان همجوار عراق بودند و می‌خواستند با تضعیف آنجا، عملیات انجام دهند و راه نفوذ خود را در این دو استان مرزی و استراتژیک که با ترکیب قومیتی، متفاوت با مرکزیت کشور بودند، شروع کنند. متعاقب این اقدامات جنگ تحمیلی را در 31 شهریور ماه سال 1359 آغاز کردند و این اتفاق بسیار تلخ را رقم زدند؛ اینها قراین و دلایل مستند است که نشان می‌دهد عراقی‌ها جنگ را شروع کرده‌اند.

در پاسخ به کسانی که با شیطنت مطرح می‌کنند تحریک‌های ما سبب حمله صدام شد، می‌توان گفت اینکه همه کشورها در حوزه دیپلماسی، گفتاری، تفسیری و موضع گرفتن بارها صحبت می‌کنند و این صحبت‌ها نسبت به کشورهای همجوار شاید یک موضع‌گیری باشد. مگر همین الآن برخی کشورها نسبت به ما موضع نمی‌گیرند؟ برای نمونه، کشور امارات که کشوری کوچک است و از نظر موقعیت نیز در جهان جایگاهی ندارد، بارها به نوعی ما را تهدید و در امور ما دخالت کرده است، آیا ما باید بگوییم علیه ما جنگی شروع کرده‌اند؟ این مسائل در عالم دیپلماسی زیاد اتفاق می‌افتاد. اینکه ما می‌گوییم انقلاب‌مان را صادر می‌کنیم، بخشی از آن نگاه فرهنگی است و بخشی تحلیل‌های سیاسی است؛ بعضی صحبت‌ها موضع‌گیری دیپلماسی است و به معنای دخالت در امور کسی یا تحریک یا تهدید کسی نیست.

نکته دیگر درباره شروع‌کننده جنگ تحمیلی، بحث سازمان ملل است؛ سازمان ملل به منزله یک نهاد بین‌المللی در ایام جنگ و حتی همین الآن نیز نشان داده که طرفدار ما نیست و با ما موضع دارد و دشمنی می‌کند و چقدر در حق مردم ما در موضوعات مختلف ظلم کرده است. حال وقتی سازمان ملل تحقیق می‌کند و با رعایت همه جوانب، رژیم بعث عراق را عامل و شروع‌کننده جنگ و متجاوز جنگی معرفی می‌کند، دیگر جایگاهی ندارد که بخواهیم بگوییم وسوسه ما عراق را تحریک کرده است. این سازمان به منزله یک نهاد بین‌المللی همه این مسائل را لحاظ کرده و سپس عراق را متجاوز جنگی معرفی کرده‌ است؛ لذا این هم دلیل دیگری بر رد برخی تفاسیر است که ما را عامل تحریک عراق می‌دانند، در واقع این گونه تفاسیر، بیشتر شیطنت رسانه‌ای و سیاسی است

نام:
ایمیل:
نظر: