صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۳  ، 
شناسه خبر : ۳۲۴۸۹۹
نگاهی به توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران در ابتدا و انتهای جنگ تحمیلی
پایگاه بصیرت / امیر سرتیپ محمدحسن نامی

فاصله پیروزی انقلاب اسلامی تا شروع جنگ تحمیلی یک سال و نیم بود و طی این مدت، دشمنان که در رأس آن آمریکا و دشمنان منطقه‌ای، از جمله صدام بودند، تقابل را شروع کرده بودند. در واقع، صدام با کمک کشورهای منطقه و ابرقدرت‌ها مانند آمریکا و شوروی سابق نیروهای خود را از سال 1359، یعنی سال اول انقلاب، برای تحمیل جنگ به ایران آماده کرده بود. بنابراین وقتی رژیم بعث عراق در 31 شهریور ماه سال 1359 جنگ را شروع کرد، آمادگی کامل نظامی از نظر تجهیزات، آمادگی رزمی، امکانات و وحدت فرماندهی داشت؛ اما در مقابل در جبهه ایران اینطور نبود. آن زمان بنی‌صدر در جایگاه فرمانده کل قوا مسئولیت مدیریت نظامی را به عنوان جانشین امام(ره) برعهده داشت. اتفاقاتی در آن یک سال و نیم بعد از پیروزی انقلاب رخ داده بود و شاهد نقض متعدد حریم هوایی و زمینی ایران از جانب رژیم بعث عراق بودیم و به بنی‌صدر هم گزارش‌هایی داده می‌شد که متأسفانه اصلاً توجهی به آنها نداشت و فرض وقوع جنگ را منتفی می‌دانست.

در این شرایط، وضعیت نظامی ایران به این شکل بود که ارتش تنها نیروی مسلح جمهوری اسلامی ایران بود و به واسطه پیروزی انقلاب نیروهای ارتش در نیروی هوایی، زمینی و دریایی از انسجام لازم برخوردار نبودند و متأسفانه آن آمادگی رزمی لازم را از دست داده بود. بنابراین ارتش آن وحدت و انسجامی را که باید نیروهای مسلح داشته باشند، از دست داده بود.

در اینجا تنها کسی که در میدان بود و از ارتش دفاع کرد، شخص امام(ره) بود. ایشان به نیروهای انقلابی گفته بودند هرگز نباید علیه ارتش شعار داده شود و ابلاغ کرده بودند باید از فرماندهان اطاعت شود. این وضعیت در نیروهای مسلح حاکم بود. ما تا 31 شهریور 1359 به قدری درگیر مسائل داخلی از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی بودیم که با وجود گزارش‌های نیروهای مردمی و نیروهای نظامی از احتمال حمله صدام به کشورمان، مسئولان از حمله دشمن غافل شدند؛ بنابراین ما چند روز پیش از شروع جنگ تازه می‌خواستیم خودمان را آماده مقابله با دشمن کنیم. لذا اگر بخواهیم وضعیت نظامی را در ابتدای جنگ در نظر بگیریم، در وضعیت بسیار نامناسب بودیم و واقعاً آمادگی مقابله با یک جنگ تمام‌عیار و همه‌جانبه در ارتش ما، که تنها نیروی مسلح بود، وجود نداشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم که متولد انقلاب و اوایل سال 1358 بود و در ابتدای جنگ هنوز به نیروی نظامی تبدیل نشده بود که نیروهای مختلف قوی داشته باشد و بتواند در مقابل یک هجمه نظامی گسترده پای کار بیاید و با آمادگی کامل مقابله کند. در واقع، سپاه بیشتر در ارتباط با ناامنی‌های داخلی و مرزی تشکیل شد و در حد توان خود از انقلاب دفاع ‌کرد. بنابراین وقتی وضعیت نظامی پیش از جنگ را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم برخلاف دشمن اصلاً آمادگی نداشتیم؛ به این ترتیب جنگ را تحمیل کردند. متأسفانه، اینکه فرض وقوع جنگ هم در فرماندهان عالی به ویژه بنی‌صدر که فرمانده کل قوا بود، وجود نداشت، سبب شد ما در 31 شهریور ماه غافلگیر شویم؛ در واقع به نوعی غفلت شد؛ چراکه همه شواهد و قراین حمله عراق وجود داشت. پس از آغاز جنگ جمهوری اسلامی ایران شامل نیروهای ارتش، سپاه پاسداران، نیروهای مردمی، بسیجی و نیروهای انقلابی به سمت آمادگی رفتند تا بتوانند با دشمن مقابله کنند. در سال اول جنگ دو تفکر در روزها و ماه‌های ابتدای جنگ حاکم بود؛ یکی تفکر انقلابی‌ـ مردمی و در واقع تبعیت از امام(ره) و دیگری تفکر بنی‌صدر. امام راحل همان روز اول جنگ به مسئولان ابلاغ کردند که زمینه حضور مردم را در جنگ فراهم کنید که سبب شد جنگ ما از همان روز بر اساس فرمان امام(ره) مردمی باشد. گفتنی است، سازماندهی‌کننده نیروهای مردمی سپاه و بسیج بود که به کمک ارتش آمدند و توانستند جنگ را به سمت و سویی پیش ببرند که آن توانمندی را ایجاد کنند.

متأسفانه در سال اول جنگ تفکر بنی‌صدر که اعتقادی به نیروهای مردمی نداشت، سبب شد دشمن به طور گسترده حمله کرده و شهرهایی را اشغال کند. همان بخش سیستم دفاعی که مناسب بود در بخش توقف دشمن اقدام کرد، اما اینکه بتواند دشمن را از سرزمین‌مان خارج کند، قدری مشکل پیش آمد. با عزل بنی‌صدر شاهد تغییر رویکرد در سطح فرماندهی عالی بودیم. در حقیقت، از سال 1360 و از عملیات «ثامن‌الائمه» شاهد موفقیت‌هایی متکی بر رویکرد انقلابی بودیم که اوج موفقیت در عملیات «بیت‌المقدس» بود و جمهوری اسلامی ایران را توانست در حوزه نظامی به اوج قدرت برساند. مهم‌ترین عامل در این بخش همان تفکر انقلابی بود که فرماندهان ارتش و سپاه توانستند با اعتقاد، ایمان و روحیه به اضافه خلاقیت، ابتکار و نوآوری در طراحی عملیات‌ها و اتخاد تاکتیک عملیات در شب و موارد بسیار دیگر پیروزی‌های پی‌در‌پی را در این مقطع حاصل کنند. اوج این پیروزی‌ها «آزادی خرمشهر» بود که دشمن از سرزمین‌های اشغالی با توسل به زور و اقدامات نظامی ایران به مرزهای بین‌المللی عقب رانده شد. در اینجا ضعف نظامی اولیه جنگ کاملاً برعکس شد و در اذهان دشمنان و حتی جهان، ایران به منزله کشور قدرتمند شناخته شد.

بنابراین توازن قوا و نیروی نظامی کاملاً تغییر کرد و شاهد برتری نیروهای نظامی ایران از نظر تاکتیکی و کیفی بودیم، اما از نظر تجهیزات، امکانات و سلاح این‌گونه نبود و در این زمینه نیز حمایت‌هایی از صدام می‌شد. در عملیات والفجر 8 در سال 1364 شاهد سیل تجهیزات به ارتش بعث عراق بودیم. در واقع ما در این جنگ هرگز از نظر کمیت، سلاح، تجهیزات و امکانات، هواپیما و تجهیزات زمینی، توپخانه و موشک نسبت به عراق برتری نداشتیم؛ اما نحوه به‌کارگیری از تجهیزات به گونه‌ای بود که ما با کیفیت استفاده می‌کردیم، یعنی ما برای هر گلوله برنامه‌ریزی داشتیم تا به گونه‌ای استفاده کنیم که مفید باشد.

در حقیقت، در پایان جنگ تحمیلی، تجربه دفاع مقدس چه از نظر راهبردی و چه از نظر تاکتیکی دستاوردهایی را به همراه داشت که مطمئناً با ابتدای جنگ اصلاً قابل مقایسه نیست. بسیاری از پیشرفت‌های ما به ویژه پس از جنگ که توسعه پیدا کرد، حاصل تجربه هشت سال دفاع مقدس است. برای نمونه، به‌کارگیری سلاح و قدرت موشکی را خودمان از سال 1363 در زیر جنگ به دست آوردیم، یعنی اگر آن فضا نبود، قطعاً ما هرگز نمی‌توانستیم به توان موشکی دست یابیم. بنابراین پس از جنگ قدرت نظامی ایران توسعه پیدا کرد که عامل آن تجربه دفاع مقدس، ایمان، روحیه انقلابی، ابتکار، خلاقیت و خودباوری است. به عبارتی، ضرورت‌ها و نیازها به گونه‌ای بود که باید اینها را برای مقابله با دشمن به دست می‌آوردیم و آن اراده محکم برای دستیابی به آنها وجود داشت.

اگر بخواهیم وضعیت نظامی ایران را پس از جنگ با وضعیت نظامی ایران در زمان رژیم گذشته مقایسه کنیم، می‌بینیم که همه امکانات و تجهیزات و آموزش و آماده‌سازی نیروهای ما به آمریکا وابسته بود؛ یعنی نیروهای تخصصی ما در حد اپراتوری بودند؛ اما پس از پایان جنگ و امروز همه تجهیزات نظامی کشورمان، ساخت ایران بوده و آموزش‌ها کاملاً بومی است. کشورمان به ویژه در حوزه موشکی و هوافضا جزء چند قدرت برتر جهانی است که همه حاصل تجربه دفاع مقدس است و به ادعای بسیاری از کارشناسان، ایران قدرت اول منطقه به شمار می‌آید.

 

از پایان جنگ تا امروز همه تجهیزات نظامی کشورمان، ساخت ایران بوده و آموزش‌ها کاملاً بومی است. کشورمان به ویژه در حوزه موشکی و هوافضا جزء چند قدرت برتر جهانی است که همه حاصل تجربه دفاع مقدس است و به ادعای بسیاری از کارشناسان، ایران قدرت اول منطقه به شمار می‌آید.

نام:
ایمیل:
نظر: