باتوجه به شدت یافتن مسائل معیشتی در کشور، ازجمله مهمترین بحثها و شبهاتی که امروز در کشور مطرح میشود، این است که چرا رهبری دست به اقدام علنی و جدی برای حل این مشکلات نمیزند یا اینکه چرا با وجود ضعف دولت و پیشتر از این، ضعف قوه قضائیه در زمان مسئول قبلی آن، ایشان از رؤسای این دو قوه همواره حمایت میکنند؟ در همین راستا، پرسشهای متعددی وجود دارد که برای پاسخگویی به مجموع آنها، باید منطق حکمرانی رهبری معظم انقلاب را واکاوی کرد. در واکاوی منطق حکمرانی در اندیشه و سیره رهبر معظم انقلاب، مهمترین گزارهها و شاخصههای محوری عبارتند از:
1ـ پایبندی به موازین مردمسالاری دینی: رهبر معظم انقلاب، براساس نظریه ابداعی مردمسالاری دینی، برای رأی و نظر مردم در اداره حکومت، جایگاه و اثر واقعی قائل هستند و آن را به معنای واقعی کلمه در اداره حکومت دخیل میکنند. در مواردی از جمله در قضیه برجام هستهای مشاهده شد که نظر ایشان با نظر اکثریت مردم متفاوت بود، اما در نهایت ایشان به رأی و نظر مردم احترام گذاشته و به آن توجه کردند.
2ـ پاسداری از مصالح اسلامی و منافع ملی: رهبری معظم انقلاب به منزله کسی که عهدهدار هدایت و رهبری یک حکومت اسلامی است و همچنین کسی که وظیفه حفظ و ارتقای منافع ملی را برعهده دارد، به صورت توأمان به حفظ، تأمین و ارتقای مصالح اسلامی و منافع ملی توجه دارند. برای نمونه، ایشان به میزانی که به ضرورت پاسداشت شعائر و امورات مذهبی توجه و اهتمام دارند، به حفظ و تأمین تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی، دفع تهدیدات از کشور، مصونسازی کشور از تهدید، رفع سایه جنگ از کشور و... هم توجه و تأکید دارند.
3ـ انقلابمحوری: توجه به حفظ انقلاب اسلامی و درونمایه آن یا به تعبیر دقیقتر، حفظ صورت و سیرت انقلاب، دیگر اصل مهم در اندیشه و سیره سیاسی رهبری معظم انقلاب است. مبتنی بر این اصل، ایشان نسبت به هرگونه انحراف، تخطی و عدول از ارزشها و شیوههای انقلابی حساسیت دارند و در عین حال، انقلابیگری را راهحل اصلی مسائل کشور میدانند.
4ـ قانونمحوری: رهبری معظم انقلاب همواره بر ضرورت پاسداشت جایگاه قانون و عمل براساس موازین قانونی تأکید دارند. حتی در برخی مواقع بحرانی مانند فتنه 88 که برخی کاندیداها بحث تقلب را مطرح کردند، ایشان معترضان را به اقدام براساس قانون؛ یعنی بردن شکایت خود به شورای نگهبان توصیه کردند. مبتنی بر همین اصل، تا زمانی که دستگاهها و قوای مختلف کشور، مشغول انجام وظایف خود هستند، رهبری در کار آنها دخالتی نمیکند و قرار نیست رهبری به جای دستگاههای مختلف تصمیمگیری و اقدام کنند.
5ـ حمایت از کارگزاران نظام: معظمله در همه برههها، از همه کارگزاران نظام، با وجود تفاوت برنامهها، سلیقهها و نگاههای سیاسیشان، حمایت کردهاند. برای نمونه، ایشان به همان میزانی که از دولت مرحوم هاشمی حمایت کردند، از دولتهای بعدی هم حمایت کردند. این امر لازمه کشورداری بوده و در صورت، حمایت نکردن رهبری از کارگزاران، تشتت و گسست سیاسی در کشور ایجاد میشود. تأکید ایشان بر ادامه کار دولت در برهه کنونی تا پایان دوره آن، مبتنی بر همین نگاه حمایتی است.
6ـ حساسیت نسبت به منافع و معیشت مردم(مسائل زندگی روزمره مردم): تقریباً در همه بیانات و رهنمودهای معظمله میتوان تذکرات و حساسیتهای ایشان نسبت به حل مسائل و چالشهای زندگی روزمره مردم را دید. شاید در کنار انقلابمحوری و پاسداری از مصالح اسلامی و منافع ملی، این گزاره از پربسامدترین عبارات و تأکیدهای معظمله باشد. برای نمونه، ایشان در جمع اعضای هیئت دولت، در بیانیههای مختلف برای آغاز به کار دولت، مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه و... به این مهم توجه دارند. خارج از این موارد، ایشان در جلسات خصوصی درباره حل مسائل روزمره مردم به مسئولان تذکر میدهند و حتی در مواردی کار به توبیخ و گلهگذاری صریح منجر میشود.
7ـ دقت در حفظ وحدت ملی: وحدت ملی از جمله خطوط قرمزی است که رهبری نسبت به حفظ و ارتقای آن توجه جدی دارند. در واقع، ایشان با توجه به تنوع قومی، زبانی، مذهبی و... جامعه ایران، نسبت به حفظ وحدت ملی حساسیت دارند.
8ـ بیاعتمادی به قدرتهای سلطهگر و ضرورت مقاومت: با وجود نگاه مبتنی بر جذب در داخل، معظمله نسبت به قدرتهای سلطهگر بیاعتماد هستند. درواقع، ایشان با تجزیه و تحلیل دقیق و واقعبینانه صحنه نظام بینالملل و تشخیص اهداف و انگیزههای خصمانه دشمن نسبت به نظام اسلامی، به ضرورت بیاعتمادی به دشمن و فریب نخوردن در مقابل لبخند او تأکید دارند: «در میدان دیپلماسی هرگز نباید به دشمن اعتماد کرد؛ چرا که دشمن هم به ما اعتمادی ندارد. میدان دیپلماسی میدان نبردی واقعی است، اما نبردی که پشت میز و با لبخند انجام میگیرد.»
در همین راستا، رهبر معظم انقلاب، نظام سلطه را دارای دو قطب سلطهگر و سلطهپذیر میدانند و با نفی هر دو قطب، خواستار مقاومت در برابر نظام سلطه هستند. به تعبیری، ایشان، مخالفت با یکجانبهگرایی و زور در نظام بینالملل و مقاومت در برابر آن را تنها راه حل برقراری عدالت در نظام بینالملل میدانند.
9ـ تلاش برای رفع وابستگی و تولید قدرت درونزا: تلاشها و رهنمودهای متعدد معظمله مبنی بر راهاندازی نهضت نرمافزاری تولید علم، هدایت مستقیم پروژههای مختلف علمی در حوزههای هایتک مانند نانو، فناوری فضایی، سلولهای بنیادین و... گویای آن است که در اندیشه و سیره ایشان، رفع وابستگی یک اصل است و راه رهایی از آن نیز چیزی جز تولید قدرت درونزا از طریق حمایت از پیشرفت علمی کشور نیست.
10ـ آرمانگرایی واقعبینانه: تحقق آرمانها از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، مستلزم درک و توجه به واقعیتهاست. در واقع، چون تحقق آرمانها از معبر واقعیتها میگذرد، حتماً باید در گام نخست برای تحقق آرمانها، واقعیتها را شناخت و بدانیم که در چه محیط و زمینهای برای تحقق آرمانها عمل میکنیم. ایشان در این زمینه میفرمایند: «آرمانگرایی بدون ملاحظه واقعیتها، به خیالپردازی و توهّم خواهد انجامید. وقتی شما دنبال یک مقصودی، یک آرمانی حرکت میکنید، واقعیتهای اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزی کنید.»
11ـ تکلیفگرایی نتیجهمحور: در عمل به تکلیف، تحقق نتیجه مطلوب هم یک رکن مهم است و صرف انجام تکلیف، بدون توجه به دستیابی به نتایج مطلوب نکوهیده است. در واقع، اصل بحث در اینجا در پاسخ به کسانی مطرح میشود که عمل به تکلیف را در تعارض با دستیابی به نتیجه میدانند که رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرمایند: «تکلیفگرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند... آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتی هم به نتیجه مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمیکند... بنابراین اینکه تصور کنیم تکلیفگرایی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.»