صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۲۵۶۳۸
زمانی که قانون اساسی آمریکا نوشته می‌شد، نظر فدرال مؤسس این بود که عوام و عموم مردم نباید حق داشته باشند به طور مستقیم در حکومت تأثیرگذار باشند، لذا ساختاری تشکیل دادند که نخبگان سرنوشت نهایی کشور را تنظیم و تعیین کنند؛ به همین دلیل نظام الکترال کالج راه افتاد. الکترال کالج این است که هر ایالت به تعداد کرسی‌هایی که در کنگره دارد، نماینده الکترال دارد که این افراد از نخبگان جامعه هستند، برای نمونه قاضی یا استاد دانشگاه و فعالان نخبه آن شهر یا ایالت هستند.
پایگاه بصیرت / حمیدرضا غلامزاده

این الکترال کالج‌ها ممکن است دموکرات یا جمهوری‌خواه باشد و وقتی مردم آمریکا چه به دموکرات چه به جمهوری‌خواه یا به مستقل رأی می‌دهند، وقتی رأی‌ها شمرده می‌شود بر اساس اینکه چه کسی اکثریت نسبی آرا را به دست آورده است، همه الکترال کالج‌ها به او اختصاص داده می‌شود که البته در دو ایالت به این شکل نیست و به صورت نسبی است. انتخابات که برگزار و رأی مشخص شد، نامزدی برنده است که حداقل 270  رأی الکترال کالج را، یعنی نصف به علاوه یک رأی الکترال کالج‌ها را کسب کند تا برنده نهایی شود.

در واقع اواخر ماه دسامبر این الکترال‌ها مجمعی تشکیل داده و آن موقع رأی می‌دهند که چه کسی رئیس‌جمهور شود.مهم‌ترین مسئله‌ای که در حال حاضر در جامعه آمریکا حتی بیشتر از مسئله اقتصاد وجود دارد، شکاف اجتماعی و هویتی است. قبل از اینکه «ترامپ» هم روی کار بیاید، این مسئله وجود داشته و می‌توان گفت تقریباً فضای دوقطبی شکل گرفته و سبب شده است که بین مردم شکافی ایجاد شود و این موضوع به سادگی قابل حل نیست. همه این تنش‌های اخیر بین طرفداران و مخالفان آقای «ترامپ» سر همین مسائل است. مسئله هویتی تا جایی پیش رفته است که حتی در بحث سرنگونی یا جمع کردن مجسمه‌هایی خاص بروز پیدا کرده است.

برای نمونه، هفته پیش که سالگرد ورود «کریستف کلمب» به آمریکا بود و جشن‌هایی به این مناسبت برگزار می‌شود، چند سالی است که مردم بعضی از ایالت‌ها اعتراض می‌کنند که چرا باید جشن بگیریم و این تاریخچه‌ای نیست که به آن افتخار کنیم. یا مثلاً با مجسمه فلان سردار جنگ‌های داخلی که مخالف یکپارچه شدن آمریکا بوده و در واقع جدایی‌طلب بوده است، مخالف هستند و می‌گویند نباید مراسم جشن و بزرگداشت برگزار شود و مجسمه‌اش را در شهر داشته باشیم؛ در واقع آمریکایی‌ها با المان‌های تاریخی خود دچار درگیری و بحران هویتی شده‌اند که همه این مسائل در انتخابات تأثیر می‌گذارد.

آنچه به نظر بنده در این دوره از انتخابات آمریکا مهم است، همین مسائل هویتی و اجتماعی است، چراکه در نتیجه انتخابات اثرگذار است و این مسائل هنوز به مرحله‌ای نرسیده است که روی روند انتخابات و شرکت نکردن مردم اثر بگذارد و آنها را با صندوق‌های رأی بیگانه کند. منتها مسئله‌ای که الان وجود دارد، رقابت اصلی در بیدار کردن برگه رأی خاموش است که یک بخشی از این برگه‌های رأی خاموش را سفیدپوست‌های طبقه کارگر و بخش دیگر را رنگین پوست‌های اقلیت‌هایی تشکیل می‌دهند که عمدتاً از قشر ضعیف هستند.

یکی از شعارهایی که آقای «ترامپ» داد و در واقع جزء برنامه‌هایش بود، بحث مقابله با مهاجرت و ایجاد اشتغال بود. مشاغلی که مهاجرین در آن به کار گرفته می‌شوند، مشاغل رده پایین، کارگری و ارزان قیمت است که این موضوع، یعنی فرصت‌های شغلی از طبقه کارگر سفید پوست گرفته می‌شود. نکته قابل توجه این است که حزب دموکرات طرفدار مهاجرین، پناهندگی و تابعیت دادن و حق شهروندی به آنهاست؛ لذا طبقه کارگر سفیدپوست که کشاورز یا کارگر است، دل خوشی از این تصمیم‌های مهاجرپذیری دموکرات‌ها ندارند، بنابراین طبیعی است که هنگام رأی‌دهی به سمت «ترامپ» متمایل شوند

از طرف دیگر، در چند ماه اخیر آمریکا با بحث‌های نژادپرستی درگیر بوده است. تقریباً از 60 سال که جنبش حقوق مدنی شکل گرفت، درباره این قانون فرهنگ‌سازی نشد و صرفاً با قانون اعمال شد و آن فرهنگ و بدنه سفیدپوست‌های آمریکایی‌تبار که خود را صاحب آمریکا می‌دانستند، از بین نرفته‌اند و صرفاً در لانه‌های خود خزیده و ساکت شده‌اند.

از این رو در پنج یا شش سال اخیر به ویژه با نگاه‌هایی که ترامپ داشته، مجال‌هایی به وجود آمده که این افراد می‌توانند ابراز وجود کنند. ماجراهای شلوغی‌های اخیر و نژادپرستانه که همه ما آن را تقبیح می‌کنیم، رویکردش فعال و بیدار کردن آن بدنه سفیدپوست آمریکایی است که برای «ترامپ» حتماً مثبت و مؤثر است. از طرف مقابل «بایدن» باید سیاه‌پوست‌ها به خصوص آنهایی را که رأی نمی‌دادند به رأی دادن فعال کند.

نام:
ایمیل:
نظر: