آیات قرآن و وضع کنونی بشر
در مورد پیامبر اعظم(ص) در قرآن آیات متعددی وجود دارد؛ بعضی از این آیات خیلی تناسب روشنی با وضع کنونی بشر پیدا میکند که وقتی انسان آیه را میخواند، میبیند کأنّه همین امروز و برای بشرِ امروز نازل شده. یک آیه، این آیه شریفه است که در سوره برائت است: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم؛ که این دو جمله اوّل آیه مربوط به همه آحاد بشر است؛ کما اینکه در آیه دیگر هم میگوید: یااَیُّهَا النّاسُ اِنّی رَسولُ اللهِ اِلَیکُم [جَمیعًا]؛ همه بشر مخاطب پیامبر اکرمند. این دو جمله، دو جمله خیلی مهمّی است: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم؛ رنج شما آحاد بشر بر پیامبر اعظم گران میآید و او از رنج شما رنج میبرد؛ بعدی «حَریصٌ عَلَیکُم»؛ دلسوز شماست، مشتاق شماست، علاقهمند به سرنوشت شماست؛ این خطاب به همه آحاد بشر است. امروز جامعه بشری مصداق این خطاب است، یعنی تناسب این خطاب با وضع امروز جامعه بشری تناسب زیادی است؛ امروز بشر، بیش از همیشه تاریخ دچار رنج است.
نشانه زنده بودن جوامع اسلامی
یک نفر کاریکاتوریست، یک غلطی کرده، یک دشنامی به پیامبر به زبان کاریکاتور داده؛ این صرفاً این نیست که حالا یک هنرمندی دچار انحراف و فساد شده و یک غلطی انجام داده؛ فقط این نیست؛ پشت سر این حادثه دستهایی وجود دارد. دلیلش چیست؟ دلیلش همین است که ناگهان میبینیم در دفاع از این کارِ معمولیِ هنری، یک رئیسجمهور یا مثلاً فرض کنید یک دولت میایستد، بعضی دولتهای دیگر هم از او حمایت میکنند؛ پیداست که تشکیلاتی پشت سر این قضیّه است؛ صرف این نیست که هنر فرانسه سقوط کرده، کارش به اینجا رسیده؛ مسئله سیاست دولتی است که از این کارِ غلط دارد حمایت میکند و یک مقام سیاسی میآید صریحاً پشتیبانی خودش را ذکر میکند. البته امت اسلامی امروز سرشار از خشم و اعتراض است؛ این نشاندهنده زنده بودن جوامع اسلامی است؛ این جای خرسندی است. در شرق و غربِ دنیای اسلام، مردم و مسئولان و بسیاری از سیاستمداران اسلامیـ البتّه بعضی در اینجا هم حقارت خودشان را نشان دادند،ـ امّا اغلب در اینجا از هویّت اسلامی و از شخصیّت معظّم پیامبر مکرّم اسلام دفاع کردند و خشم و اعتراض خودشان را نشان دادند؛ این نشاندهنده زنده بودن ملّتهاست. منتها یک عبرتی در این ماجرا وجود دارد که این قابل توجّه است؛ این هم از جمله چیزهایی است که بایستی مورد توجّه کسانی باشد که به مسائل سیاسی دنیا ارتباط دارند و کار میکنند. اینجا دولت فرانسه میآید ربط میدهد این قضیّه را به حقوق بشر و آزادی و این حرفها؛ عبرت ماجرا اینجاست.
دو روی یک سکّه
حالا این دولت فرانسه چه جور دولتی است؟ این سیاست چه سیاستی است؟ این سیاست همان سیاستی است که خشنترین و وحشیترین تروریستهای دنیا را در خودش جا داده و پناهگاه آنها شده؛ یعنی تروریستهایی که در کشور ما رئیسجمهور را به شهادت رساندند، نخستوزیر را به شهادت رساندند، رئیس قوّه قضائیّه را به شهادت رساندند، آحاد متعدّدی از نمایندگان و اجزای دولت و قوّه قضائیّه را به شهادت رساندند و طبق آماری که در اختیار است، هفده هزار [نفر] از مردم عادّی را، مردم کوچه و بازار را، به شهادت رساندند؛ اینها تروریستهای معمولیای نیستند؛ پناهگاه اینها فرانسه و پاریس است، آن وقت اینها ادّعای حقوق بشر میکنند. بنده اعتقادم این است که اینها دو روی یک سکهاند؛ یعنی دفاع از وحشیگریِ فرهنگی و از آن عملِ جنایتکارانه یک کاریکاتوریست، روی دیگر سکّه دفاع از منافقین و دفاع از صدام و کمک به صدام است؛ هر دوی اینها دو روی یک سکّه هستند.
جاهلیت مدرن و تمدن وحشی غرب
منتها یک نکته فهمیده میشود و آن، این است که این کارها نشانه ذات ظلمانی تمدّن غرب است؛ این نشاندهنده آن است که این تمدّن و این فرهنگ در ذاتِ خود، این جاهلیّت مدرن در حقیقتِ خود، این قدر ظلمانی است و این قدر وحشی است. البتّه پنهان میکنند این وحشیگری را؛ چون از علم و دانش و فنّاوری برخوردار هستند، ظاهر علم و فناوری را [به آن] میپوشانند و آن وحشیگری را در ذیل آن پنهان میکنند؛ با تعبیرات آدموار، با چهره به ظاهر انسانوار، با کراوات و ادکلن و مانند اینها ظاهر میشوند، آن وحشیگری حقیقیای را که در اینها وجود دارد به این وسیلهها پنهان میکنند. بنابراین به اسلام و پیغمبر صدمهای [وارد] نمیآید، امّا وسیلهای است برای اینکه من و شما بیشتر بشناسیم این تمدّن را. این تمدّن واقعاً تمدّن وحشیای است. این تمدّن تمدّنی است که ملّتهای خودش را هم بیچاره کرده. الان هم بعد از چند قرن که از شروع این تمدن و از رنسانس میگذرد، وضع نابرابری را، وضع فقر را، وضع بیعدالتی را، وضع افسارگسیختگیِ خجالتآورِ اخلاقی را در کشورهای اروپایی و در آمریکا و کسانی که دنبالهرو اینها هستند، شما دارید مشاهده میکنید؛ طبیعت این تمدّن و این فرهنگ این است. این راجع به مسئله اول.
خیانت امروز نتیجه تفرقه
واقعاً آنچه امروز در دنیای اسلام وجود دارد، به خصوص در بخشی از آن، [یعنی] در این منطقه، فاجعهبار است؛ مسئله فلسطین را کمرنگ کردهاند، حرکت خائنانه و ذلیلانه عادّیسازی [روابط] با صهیونیستها را راه انداختهاند؛ اینها همه از معالیل و نتایج عدم اتحاد دنیای اسلام است، که همین طور روی چشم و همچشمی و روی انگیزههای فاسد و غلط، یک چنین کار زشتی انجام گرفت و در واقع حق ملت فلسطین به وسیله عدهای تاراج شد.
البته مسئله فلسطین تمامشدنی نیست و اینها نمیتوانند و کوچکتر از آن هستند که این مسئله را به پایان برسانند؛ نخیر، مسئله فلسطین ادامه پیدا خواهد کرد و فلسطین، فلسطین خواهد شد و رژیم صهیونیستی جعلی از بین خواهد رفت؛ در این تردید نیست، منتها اینها دارند در سر راه این کار به قدر تواناییهای خودشان مانع ایجاد میکنند...
مجرمان اصلی
در قضیه جریانهای تکفیری در این منطقه، جرم اصلی را آمریکاییها کردند و سعودیها که دنبالشان بودند؛ سعودیها هم به اینها پول دادند، کمک کردند و پشتیبانی کردند؛ آمریکاییها علاوه بر این جرم، یک جرم دیگری هم مرتکب شدند و آن، این است که به بهانه حضور اینها، به کشورهای مسلمان لشکرکشی کردند؛ به افغانستان لشکرکشی کردند، به سوریه لشکرکشی کردند، به جاهای مختلف و به بعضی از کشورهای دیگر مثل عراق هم در فکر لشکرکشی بودهاند و هستند که البتّه جوانهای عراقی و مؤمنین عراقی نخواهند گذاشت و غیرت و تعصّبِ بهحقّ آنها مانع خواهد شد از اینکه انشاءالله آمریکا بتواند نفوذ کند، ولی آنها نقشه این کار را دارند و دنبال این هستند که در این کشورها نفوذ کنند. البتّه هر جا هم اینها وارد شدند ناامنی و تخریب به وجود آوردهاند؛ واقعاً در این کشورها زیربناها را تخریب کردند، ناامنی ایجاد کردند، جنگ داخلی درست کردند؛ دولتها را مشغول کردند که نتوانند کارهای اصلی و وظایف خودشان را انجام بدهند؛ واقعاً نابودی حرث و نسل [است] و «وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسل» به معنای واقعی کلمه در مورد اینها است و اینها این کارها را کردهاند.
عقلانی و مدبرانه بودن ستیزه با آمریکا
و امّا مسئله سیزدهم آبان. جالب است که امسال سیزدهم آبان که روز مبارزه با استکبار است، مصادف شده است با ولادت پیامبر اعظم؛ این، آیه شریفه «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ وَ الَّذینَ مَعَه، اَشِدّاٰءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماٰءُ بَینَهُم» را به یاد انسان میآورد؛ از آن طرف ولادت، از این طرف «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» که این حرکت عظیمی [بود] که جوانهای ما انجام دادند. سیزدهم آبان مظهر استکبارستیزی ملّت ایران بود؛ این جور نبود که با چند نفر ساکن در یک سفارتخانه مشکلی داشته باشند؛ مسئله، مسئله یک کار مهم و یک کار نمادینی بود در مبارزه با استکبار که بجا هم واقع شد. خب رژیم آمریکا رژیم استکباری است و رژیم استکباری، جامع بسیاری از ضررها و شیطنتها و بدیهاست. رژیم استکباری، هم جنگافروز است، هم تروریست است، هم تروریستپرور است، هم مداخلهگر است، هم فاسد است، هم انحصارطلب است؛ یعنی وقتی میگوییم «رژیم استکباری»، استکبار جامع همه این زشتیها و بدیها و شیطنتها است. بنابراین، ستیزهگری با این استکبار، با این پدیده، عین عقلانیّت است. حالا بعضیها میگویند «آقا! این خلاف عقلانیّت است، خلاف تدبیر است»؛ نه، خلاف تدبیر نبود؛ این درست عین عقلانیّت بود؛ تسلیم شدن و زیر بار رفتن، ضد عقلانیت بود.
آمریکا، شروعکننده ستیزهگری
شروعکننده هم ما نبودیم؛ یعنی این جور نبود که اوّل [ما] شروع [کنیم]ـ در قرآن کریم هم اتّفاقاً در یک موردی عین همین وجود دارد: «وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة»ـ آنها شروعکننده بودند. بعد از انقلاب که ما به سفارت حمله نکردیم؛ سفارت آمریکا در اوّلِ انقلاب بود و مشغول کارشان هم بودند، امّا آنها شروع کردند علیه انقلاب حرکت کردن: هم در خود آمریکا قطعنامه بگذرانند، سخنرانی کنند، در کنگره علیه جمهوری اسلامی که تازه متولّد شده تصمیمگیری کنند، گروه تروریستی راه بیندازند، گروههای کودتاگر به وجود بیاورند و تمهید کنند و برنامهریزی کنند، هم در خود سفارتـ که بحق گفته شد «لانه جاسوسی»ـ تمهیدات جاسوسی عظیمی را فراهم بکنند؛ [لذا] آنها شروع کردند و شروعکننده آنها بودند. وقتی که شروع کردند، حرکت دانشجویان که به سفارت حمله کردند در حقیقت حرکت دفاعی بود، بجا بود، بهموقع بود، کاملاً عقلانی بود.
تصور غلط
و این را هم عرض بکنیم که تصوّر بعضیها از دولت آمریکا و رژیم آمریکایی یک تصوّر غلطی است؛ خیال میکنند اگر چنانچه دولتی خودش را تسلیم کرد به آن رژیم، بهره خواهد برد از او؛ نخیر، همینهایی هم که در دنیا میبینید با آمریکا ارتباط دارند امّا یک مقداری وضعشان بهتر است، به خاطر این است که تسلیم نشدهاندـ البته به هر اندازهای که با آمریکا ارتباط داشته باشند و او دخالت کند، ضربه میخورندـ اما آنهایی که خودشان را تسلیم آمریکا کردند و سیاستهای آمریکایی را پذیرفتند و زیر بار زورگوییهای آمریکا رفتند، ضربه خوردند؛ نمونهاش کمپدیوید است که واقعاً سی چهل سال اینها عقب افتادند؛ نمونهاش رژیم پهلوی در کشور خودمان است که کشور را واقعاً عقبافتاده کردند با تسلیم در مقابل سیاستهای آمریکا و روزبهروز هم هر چه بگذرد، این جور رژیمها وابستهتر و گرفتارتر میشوند.
سیاست حسابشده در برابر آمریکا
در مورد آمریکا، سیاست ما یک سیاست حساب شده و مشخّصی است و این سیاست، با رفت و آمد اشخاص تغییر پیدا نمیکند. حالا امروز انتخابات آمریکاست، بعضیها همین طور [حرف میزنند] راجع به اینکه چه کسی بیاید، چه کسی نیاید، اگر این بیاید چه میشود، اگر آن بیاید چه میشود. خب بله، ممکن است حوادثی اتّفاق بیفتد، [امّا] به ما ارتباطی نخواهد داشت؛ یعنی در سیاست ما هیچ تأثیری نمیگذارد؛ سیاست ما حساب شده است، مشخّص است و رفت و آمد اشخاص در آن تأثیر ندارد. منتها وضع خود آنها را شما [اگر] ملاحظه کنید، وضع تماشاییای است. رئیسجمهوری که الان سرِ کار است و بناست انتخابات را او برگزار کند، میگوید که این متقلّبانهترین انتخابات تاریخ آمریکاست! این را چه کسی میگوید؟ این را آن رئیسجمهوری میگوید که خودش الان سرِ کار است و انتخابات را در واقع او دارد اجرا میکند. آن یکی رقیبش هم در مقابل میگوید که ترامپ قصد تخلّف وسیع دارد! دموکراسیِ آمریکایی این است؛ خودشان درباره انتخاباتشان این جور حرف میزنند؛ این نمونهای از چهره کریهِ لیبرال دموکراسی در داخل خود آمریکاست. خب حالا قطع نظر از اینکه کدام انتخاب بشوندـ ممکن است این یکی [انتخاب بشود]، ممکن است آن یکی انتخاب بشود، که حالا امروز معلوم خواهد شدـ لکن یک مطلب کاملاً روشن است و آن انحطاطِ سیاسی و مدنی و اخلاقیِ رژیمِ آمریکاست؛ هر کدام انتخاب بشوند فرقی نمیکند.
انحطاط آمریکا
انصافاً رژیم آمریکا به شدّت دچار انحطاط سیاسی و انحطاط مدنی و انحطاط اخلاقی است. این هم تحلیل نیست؛ این [مطلبی] که من میگویم، این جور نیست که حالا تحلیل باشد؛ این را خودشان میگویند؛ این حرف سخنگویان خودشان و نویسندگان خودشان و صاحبان فکر از داخل خود آمریکاست؛ آنها این حرف را میزنند. در این چند سال چند کتاب نوشتهاند، با تیراژهای بالا در داخل آمریکا منتشر شده که برخی پردهها را این کتابها بالا میزند. یکی از این کتابها را که به فارسی ترجمه شده، بنده خواندم؛ پُر از شواهدِ همین انحطاط است؛ یعنی واقعاً [اگر] کسی آن کتاب را بخواند، [میبیند که] اوّل تا آخر کتاب نشاندهنده انحطاط نظام سیاسی آمریکا با حرکات رئیسجمهور آمریکاست. این امپراتوریِ این جوری دیری نخواهد پایید؛ معلوم است که وقتی کار یک سیاست، کار یک رژیم به اینجا رسید، این دیگر خیلی عمر طولانی نخواهد کرد و منهدم خواهد شد. البتّه بعضیهایشان هستند که اگر سرِ کار بیایند زودتر منهدم میکنند، بعضی هستند که اگر سرِ کار بیایند ممکن است یک خرده دیرتر منهدم بشود؛ لکن به هر حال این حقیقت است.
تنها راه، قوی شدن کشور
دشمنیشان با ما هم به خاطر این است که ما سلطه ظالمانه آنها را به رسمیّت نشناختهایم؛ یعنی چون زیر بار آنها نرفتهایم، چون سیاستهای آنها را در منطقه قبول نکردهایم، چون سیاستشان نسبت به فلسطین را رد کردهایم، چون سیاستهای ظالمانه آنها را قبول نکردهایم، اینها با ما دشمنی میکنند و این دشمنی ادامه هم دارد. تنها راه برطرف کردن این دشمنی این است که ما اینها را مأیوس کنیم؛ یعنی بایستی ملّت ایران و دولت ایران و نظام جمهوری اسلامی کار را به جایی برسانند که طرف مقابل مأیوس بشود از اینکه بتواند ضربه اساسی وارد بکند. باید قوی بشویم؛ این را من بارها عرض کردهام به ملّت عزیزمان و به مسئولین هم در جلسات کاری، در جلسات خصوصی، در نگاه عمومی، مکرّر مطرح کردهام. بایستی این ابزارهای قدرت راـ قدرت واقعی، نه قدرت پوشالیـ در خودمان تقویت کنیم، ملّت قوی بشود، کشور قوی بشود، [آنگاه] دشمن مأیوس اینها بوده، مردم واقعاً خوب ایستادند، انصافاً ایستادگی کردند و مشکلات را تحمّل کردند و از خودشان استقامت نشان دادند.