تشدید تحریمهای غیر قانونی، ظالمانه و فراگیر آمریکا علیه ملت ایران در سالهای اخیر، کشور و مردم را تحت فشارهای سنگین اقتصادی قرار داده است. البته در علتیابی مشکلات اقتصادی ایران، براساس برآورد کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی، سهم تحریمها در ایجاد این مشکلات حداقل 20 و حداکثر 35 درصد است و علت اصلی مشکلات اقتصادی، داخلی و عمدتاً به ضعف مدیریتها در سطوح اجرایی برمیگردد. به هر حال سهم تحریمها در پدیدآیی مشکلات اقتصادی کشور به هر میزان که باشد، مسئولان نظام باید برای کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم چارهاندیشی کنند. یکی از حوزههای اقدام اساسی برای حل مشکلات اقتصادی، حوزه تحریمهاست. پرسش اصلی آن است که، مشکل تحریم را چگونه باید حل کرد؟ با کدام سیاست و راهبرد، میتوان این عامل تولید مشکل در حوزه اقتصاد کشور و معیشت مردم را از صحنه خارج کرد؟ در خصوص حل مشکل تحریم به عنوان یک عامل مؤثر بر اقتصاد کشور، دو دیدگاه کلی وجود دارد:
اول: تحریمها را باید خنثی کرد
در این دیدگاه، مبتنی بر این استدلال که آمریکا به دلیل شکستها در حوزههای مختلف طی چهار دهه گذشته، از طریق تحریم و جنگ اقتصادی، میخواهد نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران را به وادی تسلیم بکشاند که سیاست و راهبرد مقابله با تحریم برای خنثیسازی و بیاثر کردن آن، بهترین سیاست و راهبرد قلمداد میشود.
دوم: تحریم را باید مرتفع کرد
صاحبان این دیدگاه بر این اعتقاد و باور هستند که از طریق مذاکره با دولت آمریکا، میتوان تحریمها را مرتفع کرد و چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورد و رفاه مورد انتظار مردم را تأمین کرد. طرفداران این دیدگاه، بر سیاست و راهبرد مذاکره با آمریکا، به عنوان بهترین سیاست و راهبرد اصرار دارند.
کدام یک از این دو دیدگاه، صحیح و کارساز بوده و چاره حل مشکل تحریم است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، اندک تأمل بر آنچه در سالهای اخیر تجربه شد، کفایت میکند. رهبر معظم انقلاب، تا پیش از سال 1392، بر این نکته همواره تأکید داشتند که تصور رفع تحریم از طریق مذاکره با آمریکا، تصور نادرستی است و آمریکاییها، هرگز فشارها و تحریمها را برنمیدارند.
اما به یک باره آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود در اردیبهشت و خرداد سال 1392، این نظریه را با صراحت هر چه تمام مطرح کرد که تنها راه حل مشکلات اقتصادی، برداشتن تحریمها از طریق مذکره با (کدخدا) آمریکاست. او با معرفی خود به مردم به عنوان یک حقوقدان، به ملت قول داد از طریق مذاکره مستقیم با دولت آمریکا، میتوان تحریمها را برداشت و چرخ زندگی مردم و کشور را، توأمان با چرخش سانتریفیوژها به حرکت درآورد! پیروزی آقای روحانی در انتخابات، به این معنا بود که مردم رأی دهنده به سخن و دیدگاه او مبنی بر حل مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا و با هدف برداشتن تحریمها، اعتماد کردند. براساس این واقعیت جدید بود که رهبر معظم انقلاب با علم به بیفایده بودن مذاکره، تحت عنوان «سیاست نرمش قهرمانانه» اجازه مذاکره با آمریکا در موضوع هستهای را دادند. با تمامی فراز و فرودها و شرطی شدن اقتصاد ایران، مذاکرات هستهای در تیر ماه 1394 به برجام ختم شد. حال تأملی داشته باشیم بر صحبتهای آن روز آقای روحانی و تیم او.
1ـ آقای روحانی بعدازظهر روز سهشنبه 23 تیر 1394 در گفتوگوی زنده تلویزیونی: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم تمام تحریمها، حتی تحریمهای موشکی، تسلیحاتی و اشاعهای به صورتی که در قطعنامه بود لغو میشود. تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد نه تعلیق و حتی تحریمهای تسلیحاتی نیز کنار گذاشته میشود. روز توافق روزی است که اتحادیه اروپا و آمریکا لغو همه تحریمها را به صراحت اعلام میکنند و تصمیم خود را ابراز میدارند و از آن زمان است که تازه اقدامات ایران آغاز میشود.»
2ـ آقای ظریف: «همه تحریمها در روز اجرای برجام لغو خواهد شد.»
3ـ آقای عراقچی: «تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای، از روز اجرای برجام لغو میشود.»
حال با گذشت بیش از پنج سال از زمان توافق برجام و اقدام شتاب زده دولت آقای روحانی در عمل به تعهدات ایران، تحریمها نه تنها برداشته و لغو نشد، بلکه به گونهای تشدید شد که خود آقای روحانی، از آن به عنوان «جنگ اقتصادی» یاد میکند! حال دولت آقای روحانی بدون توجه به رفتار دموکراتها و دولت اوباما در قبال برجام، لغو شدن تحریمها را تماماً به جمهوریخواهان و شخص ترامپ نسبت داده، بازگشت دموکراتها به قدرت را نقطه بازگشت آمریکا به تعهدات ارزیابی میکنند. این تحلیل و ارزیابی، در حالی است که آقای اوبامای دموکرات، اولاً بعد از برجام تحریمها را لغو نکرد و فقط مواردی را تعلیق کرد؛ ثانیاً با صراحت اعلام کرد، ایران زمانی از منافع اقتصادی برجام بهره میبرد که به «روح برجام» عمل کند! آقای اوباما، «روح برجام» را به تغییر رفتار ایران در حوزه نظامی، موشکی، هستهای، حقوق بشر، تروریسم و مسائل منطقهای تفسیر کرد. به عبارت دیگر، «روح برجام» مورد نظر آقای اوبامای دموکرات، همان شروط 12 مادهای آقای پمپئو، وزیر خارجه ترامپ جمهوریخواه، برای مذاکره مجدد با ایران است!
حال با این تجربه پیش روی ملت ایران، آیا قرار است برای یک دوره چند ساله دیگر فرصتسوزی شود با این امید که شاید دموکراتها به تعهدات آمریکا عمل کنند!
رهبر حکیم انقلاب اسلامی مثل همیشه، در این شرایط حساس راه درست را پیش روی ملت ایران و مسئولان کشور گذاشته و حجت را یکبار دیگر بر همگان تمام کردند. معظمله در دیدار با دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده این شهید والامقام در روز 26 آذر ماه سال جاری، پس از بیانات در خصوص شهید سلیمانی و تأکید بر ضرورت انتقام از قاتلان این شهید، چهار توصیه مهم و راهبردی به مسئولان کشور و ملت عزیز ایران داشتند. در دو توصیه از این چهار توصیه، نکات مهمی در خصوص موضوع این یادداشت بیان فرمودند که عبارت است از:
1ـ «ثانیاً به دشمن اعتماد نکنید؛ این توصیه قطعی من است. به دشمن اعتماد نکنید. برای مسیر رفع مشکلات مردم، برای درست شدن آینده کشور، به وعده این و آن اعتماد نکنید؛ این توصیه من به مسئولین است. این وعدهها، وعده خوبان نیست؛ وعده بدان و اشرار است؛ اما آن هم از هر صدتایش یکی وفا نکند! دشمنیها را از یاد نبرید. دشمنی کردند. دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. [البته] این مال ترامپ نیست که حالا مثلاً فرض کنید چون ترامپ رفت، بگوید تمام شد، نه، آمریکای اوباما هم با شما بدی کرد، با ملت ایران بدی کرد و سه کشور اروپایی هم همینجور. این سه کشور اروپایی نهایت بدعملی را انجام دادند و لئامت را و دورویی و نفاق را در مقابل ملت ایران نشان دادند.»
2ـ «مطلب چهارم و آخر؛ من قبلاً هم گفتهام، حالا تکرار میکنم رفع تحریم دست دشمن است و خنثی کردن تحریم دست ماست؛ غیر از این است؟ ما که نمیتوانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند. اما خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البته نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البته چهار سال است تأخیر شده، از سال 1395 بنا بوده همه تحریمها یکباره برداشته بشود، تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده.»
با تأمل در بیانات راهبردی حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) در این دیدار، به آسانی میتوان فهمید که بر مبنای عقلانیت، درایت و تدبیر، رفتن «دونالد ترامپ» و آمدن «جو بایدن» را چگونه باید تحلیل کنیم تا بار دیگر به امید رسیدن به «آب»، راهی «سراب» نشویم.