مسئله کمکهای مالی ایران به جبهه مقاومت به ویژه فلسطین و لبنان، هر از گاهی به مناسبتهای مختلف از جانب رسانههای مغرض برجستهسازی شده و تلاش میکنند؛ این بار رسانههای ضدانقلاب از اظهارات سید حسن نصرالله و محمود الزهار را مستمسکی برای ایجاد شکاف بین مردم و نظام کردند. در این باره، چند نکته مهم ـ جهت رفع شبهه مربوط به کمکهای ایران به مقاومت ـ قابل ذکر است:
در سالروز شهادت شهید سلیمانی، تخریب چهره سردار دلها در دستور کار رسانههای معاند قرار گرفته و قصد دارند با زیر سؤال بردن عملکرد او، ضمن منفی کردن افکار عمومی نسبت به وی، در سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی خدشه کنند؛ به ویژه آنکه پرونده فعالیتهای منطقهای ایران همچنان به عنوان تهدید بزرگی فراروی طرحهای توسعهطلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داشته و تلاش زیادی انجام میدهند تا به زعم خود ایران و محور مقاومت را در منطقه مهار کنند. البته این گونه جنجالهای تبلیغاتی بیسابقه نیست. در گیر و دار فتنه سال 1388 برخی جریانهای مشکوک اقدام به فضاسازی کرده و شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را سردادند که حاکی از ایجاد تردید در سیاستهای منطقهای و حمایت جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت بود. با آگاهسازی و روشنگری نسبت به کارنامه و نقش ویژه شهید سلیمانی و دستاوردهای سترگی که نه فقط برای ایران، بلکه منطقه و جهان کسب کرد، میتوان توطئه تبلیغاتی دشمن را خنثی کرد.
کمکهای جمهوری اسلامی ایران به جبهه مقاومت اعم از سیاسی، مالی و نظامی در راستای راهبرد کلان صدور انقلاب و تقویت عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه است. در واقع اگر با نگاه ژرف بنگریم، هر گونه هزینهای در این راستا، عوایدش به امنیت و منافع ملی کشور بازمیگردد. از این منظر، دادن پول و موشک به حزبالله و حماس که البته مشتمل بر مبالغ چندان بالایی نیست، موازنه را به نفع مقاومت تغییر داده و در برابر دشمن صهیونیستی یک بازدارندگی قوی ایجاد کرده است. نباید فراموش کنیم که روزگاری ارتش صهیونیستی، اسطوره شکستناپذیری در غرب آسیا قلمداد شده و بیمحابا کشورهای عربی را تهدید میکرد.
امداد انسانی مانند کمک به وضعیت وخیم فلسطینیها یا جنگزدههای لبنانی، سوری، یمنی و...، صرف نظر از آنکه برد سیاسی دارد، عمدتا برخاسته از انگیزههای دینی و انسانی است. این در حالی است که جمهوری اسلامی طبق ماده 154 قانون اساسی، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان، حمایت میکند. بنا بر این، کسانی که این گونه کمکها را زیر سؤال میبرند و آن را فاقد وجاهت ملی یا قانونی میدانند، در اشتباه هستند؛ چرا که وظیفه دینی، انسانی و ملی ملل و دولتهای مسلمان آن است که در حد توان به همنوعان خود به ویژه مسلمانانی که تحت ظلم و فشار و محاصره هستند کمک کنند.
هزینههای مالی، امنیتی و نظامی در منطقه، مختص جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه دشمنان و رقبای ایران چندین برابر این ارقام را هزینه میکنند. برای نمونه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در سفری که دو سال پیش به عراق داشت اظهار کرد، خیلی غمانگیز است که 7 تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کنی، اما برای رفتن به عراق ناچار باشی سفرت را فوقالعاده مخفی نگه داری! متحدان آمریکا به ویژه عربستان سعودی نیز هزینههای هنگفتی به ویژه در حمایت از تروریسم تکفیری در منطقه انجام دادهاند. طبق برآوردهای اولیه، سعودیها تنها در جنگ یمن سالیانه 60 میلیارد دلار هزینه کردهاند. نکته قابل توجه آن است که این کشورها با صرف هزینههای سرسامآور، به نتایج مطلوب خود نرسیدهاند، در حالی که ایران با هزینههایی به مراتب کمتر، به دستاوردهای بزرگی دست یافته و موفق شده است معادلات سیاسیـ امنیتی را به نفع مقاومت تغییر دهد.
شگرد رسانهای دشمن آن است که مسئله کمکها را به وضعیت معیشتی مردم گره میزند که این روزها به دلیل تحریمهای خارجی و برخی سوءتدبیرهای داخلی، وضعیت چندان خوبی ندارد.
عامه مردم که این ارقام را با حساب و کتاب عادی و روزمره خود میسنجند، چه بسا تحت تأثیر عملیات روانی دشمن قرار گیرند؛ به همین دلیل لازم است میان هزینههای مربوط به جبهه مقاومت و مدیریت اقتصادی در داخل، تفکیک قائل شویم و البته اگر قصوری در رسیدگی به معیشت مردم وجود دارد، مرتفع شود تا شبههافکنی تبلیغاتی دشمن خنثی شود.