صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۳۲۷۴۱۱
پایگاه بصیرت / سیدمحمود نبویان

شخصیت سردار تفکر اسلامی حضرت آیت‌الله علامه مصباح‌یزدی ابعاد گوناگونی دارد؛ زندگی ایشان از بنده که عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی امام خمینی(ره) هستم، پایین‌تر بود و زندگی عادی، بسیار مؤمنانه و ساده‌زیست داشتند، همانطور که رهبر معظم انقلاب در پیام‌شان به آن اشاره فرمودند. دکتر سروش اعلام کرده بود من با همه مناظره می‌کنم الا آیت‌الله مصباح‌یزدی، چراکه ایشان قوی‌ترین فیلسوف زنده کشور است.  یکی از به ظاهر روشنفکرها که هیچ چیز و حتی خدا را قبول ندارد، می‌گفت اشکال آیت‌الله این است که حدود پنج تا هشت سال جلوتر از دیگران آینده را می‌بیند؛ در واقع چون زودتر به نتیجه می‌رسیدند، به ایشان حمله می‌کنند و می‌گویند چرا بد می‌گویید یا الکی حرف می‌زنید؛ ایشان قوی‌ترین چهره در این زمان بود. برخی اصلاح‌طلبان هیچ منطقی ندارند و زمان‌های مناظره، ایشان اعلام کردند هر کسی که نسبت به حرف‌های من در حوزه علوم سیاسی حرف دارد، برای مناظره بیاید که هیچ کس جز یک نفر آمادگی نداشت. طبیعی است کسانی که منطق ندارند، در مقابل منطق قوی اندیشه‌های اسلامی که از حلقوم و تفکر آیت‌الله مصباح بیرون می‌آمد، مقاومت و جوابی داشته باشند و ایشان را متهم کنند.  امضای ایشان از سال 1342 و آغاز مبارزات، پای نامه‌های حمایت از امام(ره) بوده است؛ مرحوم آیت‌الله رفسنجانی در خاطره‌ای نقل می‌کنند که در زمان مبارزات و وقتی آقای مصباح در تعقیب بودند، من عمامه سیاه بر سرشان گذاشتم و ایشان را فراری دادم و در آن زمان با هم علیه رژیم شاهنشاهی مبارزه می‌کردیم.  زمانی که آیت‌الله شهید بهشتی به آلمان رفته بودند از ایشان سؤال می‌کنند، در ایران باید به چه کسی مراجعه کنیم که ایشان به آقای مصباح ارجاع می‌دهند و می‌گویند آقای مصباح‌یزدی مصباح دوستان و چراغ برای دوستان ماست. ایشان از همان ابتدا و آغاز قیام امام(ره) و بعد از انقلاب هم مورد حمایت جدی امام(ره) بودند؛ به خاطر دارم که ابتدای انقلاب خیلی‌ها به امام مراجعه می‌کردند تا برای تأسیس مؤسسه یا کار دیگر از ایشان پول و بودجه بگیرند که امام همه را طرد می‌کرد. آقای مصباح در جلسه‌ای خدمت امام رسیده و توضیح داده بودند که مؤسسه‌ای ایجاد کرده‌ایم و این تعداد طلبه و دانشجو داریم و چه کارهایی باید انجام دهیم. مهرماه بود که ایشان خدمت امام رسیده بود و روال جذب دانشجو از طریق مؤسسه قبل از مهرماه و از اوایل اسفند تا تابستان بود. امام فرموده بودند من فقط یک شرط دارم و اینکه همین الان دانشجوهای جدید بگیرید که ایشان گفته بود طبق قانون امکان‌پذیر نیست که امام فرموده بودند من می‌گویم باید بگیرید. آقای مصباح تعریف می‌کردند یک هفته نگذشته بود که یک نماینده از طرف امام(ره) آمد که دستور امام را اجرا کردید یا خیر. در واقع 90 درصد بودجه مؤسسه را امام(ره) پرداخت کردند و ایشان کاملا مورد تأیید امام بود و از کارهای ایشان باخبر بود. زمانی که انقلاب فرهنگی شده و دانشگاه‌ها تعطیل شده بود، امام فرمودند که این دانشگاه به درد این مردم و انقلاب و اسلام نمی‌خورد و دستور دادند به قم و جامعه مدرسین بروید و یک نفر را پیدا کنید که بتواند در حوزه علوم انسانی دانش اسلامی تولید کند؛ که جامعه مدرسین آیت‌الله مصباح یزدی را معرفی کرد. طبیعی است که باید حملاتی علیه ایشان داشته باشند و تهمت‌هایی که می‌زدند ارزش پاسخ هم نداشت.

 

نام:
ایمیل:
نظر: