نقدهای درونگروهی اردوگاه اصلاحطلبان در ماههای اخیر با شدت بیشتری دنبال میشود. در یک نگاه کلی اصلاحطلبان را در این مقطع میتوان به دو ضلع رادیکالهای ساختارشکن و اعتدالیون محافظهکار تقسیم کرد.
دسته اول را افرادی چون تاجزاده، علویتبار و... در داخل کشور تا بخشی از جریانهای اپوزیسیون خارج کشور مدیریت و پرچمداری میکنند که به شدت به دنبال تغییر قانون اساسی و پیشبرد فرآیند آشکار سکولاریزاسیون در کشورند. برای رسیدن به اهداف خود نیز بر طبل جنجال و آشوب در کشور میدمند و با صراحت به ارکان نظام از رهبری تا شورای نگهبان و... حمله میکنند، پرچم رفراندوم را علم میکنند، امثال امجد را بزرگنمایی میکنند و انتخابات را نیز فرصتی برای شورش علیه نظام میبینند و فرصتی برای تداوم همین سیاست.
دسته دیگر با طمأنینه بیشتری قدم برداشته و حاضر نیستند خود را در مقابل نظام اسلامی معرفی کنند. این طیف که افرادی چون بهزاد نبوی و... در رأس آن قرار میگیرند، خود را منتقد وضع موجود معرفی میکنند، اما نه منتقدی ساختارشکن که با صراحت پرچم هجمه به ارکان نظام را بلند کرده باشد. آنان معتقد به اصلاحات در چارچوب قانون اساسی بوده و علاوه بر نقد، تعامل با ارکان نظام را نیز در دستور کار خود دارند. انتخابات را نیز فرصتی برای ماندن در قدرت میبینند و خط تحریم را پیشه نمیکنند. (فهم آنان از صحنه سیاست کشور را میتوان در اظهارات بهزاد نبوی در روزنامه شرق چهارشنبه 10 دی مطالعه کرد.)
در این میان موضوعات مختلفی به محور اختلافات این دوضلع اصلاحطلبی بدل شده است. یکی از موضوعات مورد مناقشه در اردوگاه اصلاحطلبان چگونگی مواجهه با عملکرد دولت اعتدال است. دولتی که با حمایت تمام قد اصلاحطلبان در سال 1392 به قدرت رسید.
طیف رادیکال اصلاحطلبان به شدت در تلاشند خرج خود را از این دولت جدا کرده و بر طبل نقد و مرزبندی بکوبند و اعلام برائت کنند! اما طیف میانهرو همچنان خود را در ائتلاف با اعتدالیون میبیند و حامی دولت معرفی میکند و در تلاش است دولت را تطهیر کرده و آن عامل همه نابسامانیهای امروز کشور معرفی نکند!
سیاست این دو ضلع در معرفی نامزدهای انتخاباتی نیز متفاوت است. طیف رادیکال بر انتخاب گزینه حداکثری با قدو قواره تمام عیار اصلاحطلب تأکید دارد و از گزینههایی چون محمدرضا خاتمی و... سخن میگوید و در صورت عدم احراز صلاحیت مدعی است پرچم تحریم را بالا خواهد برد. طیف دوم بر ائتلاف با اعتدالیون تأکید دارد و حتی حاضر است از افرادی چون ناطق نوری، لاریجانی و نوبخت نیز در انتخابات حمایت کنند.
نکته پایانی آنکه این دو ضلع هرچند در راهبردها و تاکتیکها با هم اختلافات جدی دارند؛ اما در برخی از موضوعات از جمله آنکه به قدرت رسیدن دموکراتها در آمریکا میتواند به عنوان فرصتی برای دستیابی به قدرت در سال 1400 بدل شود، هم نظرند! همچنین از این توان برخوردارند که در روزهای مانده به انتخابات، بار دیگر اختلافات را به طور موقت کنار بگذارند و با نامزدی واحد در انتخابات شرکت کنند!