صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۳۲۸۲۱۲
پایگاه بصیرت / محسن زنگنه

«کره جنوبی» جزء یکی از نوادر و معجزات توسعه در صد سال گذشته است و طی کمتر از 40 سال توانسته درآمد سرانه خود را 12 برابر کند که این رشد بی‌سابقه دلایل متعددی دارد. رئیس‌جمهور کره جنوبی در دهه 60 و زمانی که شروع به توسعه کشورش کرد، خیلی با آمریکا قرابت نزدیک نداشت.

در بحث توسعه کشورها همیشه عامل انسانی و فرهنگی حذف شده است، در حالی که این نکته مهمی است؛ مردم شرق آسیا بسیار سخت‌کوش هستند و میانگین کار در کره جنوبی بین 10 تا 12 ساعت در روز است، در حالی که در کشورهای خلیج‌فارس به ویژه کشورهای عربی روحیه تنبلی بین مردم حکمفرماست. مردم کره جنوبی بسیار منظم هستند و مانند ساعت، دقیق عمل می‌کنند و این نظم فقط مرتبط با کارهای صنعتی نیست و آنها حتی کارهای اداری ساده را با نظم و دقت خاصی انجام می‌دهند و روحیه تشکیلاتی دارند که این روحیه در رشد و توسعه بسیار اثرگذار است.

مردم کره جنوبی وجدان‌کاری بسیار بالایی دارند، همان بحثی که رهبر معظم انقلاب آن را در یکی از شعارهای سال مطرح کردند، در مردم این کشور دیده می‌شود. مردم کره جنوبی نسبت به کشورشان تعصب دارند و در حد شعار و حرف نیست و کاملا در رفتارهای‌شان محسوس است؛ برای نمونه فردی که در یک جایگاه عالی و خوب قرار دارد، حتی اگر در خیابان یک مشکلی ببیند خود را مسئول می‌داند که نسبت به برطرف شدن آن ورود و آن را حل کند که این روحیه عجیبی است و نسبت به مشکلات و مسائل کشورشان بی‌تفاوت نیستند.

دین غالب مردم شرق آسیا کنفسیوس یا بودایی است و هر دو مکتب معتقد هستند که انسان باید در مسیر رسیدن به هدف خود تلاش کند و سختی ببیند و سختی را بخشی از دین خود می‌دانند؛ سختی دیدن و تلاش کردن جزء فرهنگ‌شان شده و آن را یک ارزش قلمداد می‌کنند. اگر به تاریخ دهه 1960 کره جنوبی نگاه کنید، متوجه می‌شوید به دلیل اختلافاتی که با آمریکا و همچنین جنگ‌های داخلی داشتند، شرایط‌شان به مراتب بدتر از امروز جمهوری اسلامی ایران بود؛ اما با همین خصوصیات و ویژگی‌های فرهنگی توانستند اتفاقات خوبی را برای کشورشان رقم بزنند.

همین خصوصیات نیز در مدیران کره جنوبی به شکل دیگر وجود دارد و آنها مدیرانی کاملاً عملگرا هستند. آنها اصولی را که ما در اسلام داریم، در مدیریت خود اعمال می‌کنند، همان نکته‌ای که بارها رهبری فرموده‌اند: «مردی و کاری»، یعنی یک کار را قبول کن و همان تکلیف و وظیفه را به خوبی تا انتهایش پیش ببر. مدیران کره‌ای همین نکته را در کار و مدیریت خود در نظر دارند که باعث موفقیت و رشد کشورشان شده است. کره جنوبی‌ها در برنامه‌های خود سندهای پنج ساله تدوین می‌کنند که در این اسناد به طور مشخص معلوم شده که روی چه برنامه‌ها و کارهایی متمرکز شوند و با توجه به همان، جهت‌گیری‌ها، بودجه‌ها، تسهیلات، امکانات، تشویق‌ها و تنبیه‌ها را در جهت رونق صنعت خود به کار می‌گیرند، در واقع این اسناد کاملاً هدف‌مند و مشخص است.

در حالی که در کشور ما وقتی سند یا برنامه توسعه نوشته می‌شود، متوجه نمی‌شوید که شاه کلید اصلی توسعه و برنامه چیست. در غرب آسیا و ایران به دلیل نبوغ ذهنی مردمان این منطقه و اعتماد به نفسی که دارند، همه کارها را می‌خواهند با هم انجام دهند، بنابراین همه کارها ابتر و ناقص می‌ماند یا روش‌های سخت برای آنها انتخاب می‌شود، در حالی که با دقت در زندگی مردمان شرق آسیا و کره جنوبی متوجه می‌شوید که آنها برای رفع مشکلات‌شان راه‌های بسیار ساده را انتخاب می‌کنند که گاهی به فکر ما خطور نمی‌کند، به دلیل همان نبوغ ذهنی؛ چراکه اگر انسان‌های نخبه نتوانند نبوغ ذهنی خود را مدیریت کنند، به یک آسیب تبدیل می‌شود. نکته دیگری که در رشد کشورهای شرق آسیا مطرح می‌شود، این است که مردمان این مناطق نسبت به قانون بسیار مقید هستند؛ برای نمونه اگر مسئولان کره جنوبی قانونی را وضع کرده باشند، مردم حتماً آن را انجام می‌دهند و انجام ندادن آن را کاری غیرفرهنگی می‌دانند.

کشورهایی که رشد اقتصادی پیدا کرده‌اند، در کنار عوامل اقتصادی مانند سرمایه‌گذاری خارجی، همکاری‌های اقتصادی، قطعاً عوامل انسانی و مدیریتی سهم 70 تا 80 درصدی داشته است. کشورهای بسیاری وجود دارند که ثروت‌های کلان داشته‌اند و با آمریکا هم روابط خیلی خوبی داشته‌اند؛ اما امروزِ کره جنوبی نیستند و نهایتاً عربستان سعودی و قطر هستند. قطر کشوری است که هیچ تولیداتی از خود ندارد و یک اقتصاد ناپایدار دارد و در زمان چالش با عربستان، اگر ایران به قطر کمک نمی‌کرد و دروازه‌هایش را به روی آنها باز نمی‌کرد، ممکن بود حتی تلفات انسانی داشته باشند.

لذا باید شاخصه‌های انسانی و فرهنگی در رشد و توسعه جدی گرفته شود؛ وقتی به دین اسلام نگاه می‌کنیم، می‌بینیم هیچ دینی مانند اسلام کامل نیست؛ اما از توصیه‌های آن استفاده نمی‌کنیم. برای نمونه نظم موضوعی است که حضرت امیرالمؤمنین(ع) بر آن تأکید کرده‌اند و در حوزه مدیریت در 1400 سال قبل، هیچ مانیفیستی مانند نامه حضرت امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر یا نامه‌های دیگر حضرت پیدا نمی‌کنید، اما متأسفانه در کشور ما به آنها عمل نمی‌شود.

نام:
ایمیل:
نظر: