صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۲۸۲۱۶
پایگاه بصیرت / فاطمه محروق

دکتر فاطمه محروق، کارشناس روابط بین‌الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه از قرن 21، قرن آسیایی نام می‌برند، گفت: «مدل و الگوی توسعه‌ای که کره جنوبی در پیش گرفته، از قرن 20 آغاز شده است؛ کره جنوبی از سال 1910 تا پایان جنگ جهانی در اشغال ژاپن بوده و از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام می‌شود، کره به دو قسمت کره شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود. کره جنوبی از سال 1910 تا 1945 در اشغال ژاپنی‌ها بود که آنها اجازه فعالیت زیادی به کره‌ای‌ها نمی‌دادند و تجارت و صنعت کاملاً در دست ژاپنی‌ها بود، همچنین بسیاری از اموال و زمین‌ها در تصاحب آنها بود و فقط در تعداد خیلی معدودی از بنگاه‌های کوچک مانند تولید شکر و کاغذ می‌توانستند فعالیت کنند.»

وی با اشاره به شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم تصریح کرد: «در این زمان ژاپن از کره جنوبی بیرون می‌رود تا اینکه سال 1948،حکومت نظامی آمریکا در آن وارد می‌شود و تمامی آن بنگاه‌ها، اموال و زمین‌های ژاپنی تحت اداره آمریکا قرار می‌گیرد تا اینکه در نهایت در سال 1948 اولین انتخابات برگزار می‌شود و سپس آرام آرام بسیاری از اموال ژاپنی‌ها به فروش می‌رود و چایبول‌ها یا کمپانی‌های صنعتی که عمدتاً شرکت‌های خانوادگی بودند، با حمایت دولت پا گرفتند و به کمپانی‌های صنایع بزرگ امروزی مانند سامسونگ، ال‌جی و هیوندای تبدیل شدند.»

محروق گفت: «مبنای توسعه کره جنوبی مانند اقتصاد غربی نبود که اقتصاد بازار آزاد لیبرالی به شکل کامل باشد، از این رو از آن به عنوان دولت توسعه‌گرا نام می‌برند، یعنی دولت در فرآیند توسعه اقتصادی این کشور نقش فعالی دارد. هدف کشور در این مقطع زمانی در تمام این سال‌ها، ایجاد انسجام ملی، تأمین مایحتاج روزمره مردم، جلوگیری از قحطی و شیوع بیماری بود. وقتی کره شمالی از کره جنوبی جدا می‌شود، تمام منابع طبیعی حتی مراکز صنعتی اندکی هم که وجود داشت، همه در قسمت شمالی قرار گرفت و قسمت جنوبی از تمام این مواهب بی‌بهره بود، در حالی که الان کره جنوبی به یکی از معجزه‌های اقتصادی تبدیل شد؛ ولی کره شمالی با وجود آن مواهب از لحاظ توسعه اقتصادی بسیار عقب مانده است.»

این پژوهشگر شرق آسیا اظهار داشت: «کره جنوبی کاملاً در فقر به سر می‌برد و تمام هدفش در آن مقطع زمانی حفظ انسجام ملی بود؛ به لحاظ سیاسی کشمکش قدرت بین گروه‌های داخلی در مورد شکل سیستم حکومتی کره وجود داشت و در این شرایط صحبت از استراتژی برای توسعه اقتصادی کاملاً بی‌معنی بود و کره جنوبی سیاست یا مدل توسعه اقتصادی هم نداشت. در سال 1953 درگیر یک جنگ خانمان‌سوز با کره شمالی می‌شود که همان میزان پایه‌هایی که از بنگاه‌های کوچک ایجاد کرده بود هم کاملاً از هم می‌پاشند که به وخامت اوضاع کره جنوبی منجر می‌شود. کره جنوبی بعد از جنگ، سیاست بازسازی را در پیش می‌گیرد، بنابراین هدف انسجام ملی و تأمین مایحتاج روزمره مردم بوده و دغدغه مدل توسعه اقتصادی نداشته است.»

وی افزود: «در این شرایط سیاست‌هایی را دنبال می‌کند که با تساهل، به سیاست جایگزینی واردات شبیه بوده که استراتژی مدل توسعه است و تمام هدفش این بوده که روی تولید داخلی متمرکز شود و از کمک‌های خارجی سازمان ملل و آمریکا استفاده کند. از اواخر دهه 1950 زمانی که آمریکا درگیر جنگ در ویتنام می‌شود، کم کم از کمک‌های خارجی به کره جنوبی کم می‌کند و حتی به دولت این کشور فشار می‌آورد که واحد پولی خود را در برابر دلار افزایش دهد که همین موضوع باعث تورم، گرانی، نابسامانی‌های اجتماعی و تظاهراتی می‌شود که در نهایت باعث کودتای نظامی می‌شود. در این شرایط که 80 درصد منابع در دسترس کره جنوبی برای تشکیل سرمایه ملی از کمک‌های خارجی که آمریکا و سازمان ملل تأمین می‌شد، قطع یا کم شدن آنها، مشکلاتی در این کشور ایجاد می‌کند.»

این استاد دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به دوره‌های توسعه اقتصادی کره جنوبی تصریح کرد: «از سال 1960 کره جنوبی هیچ مدل توسعه‌ای نداشت. از سال 1960 تا 1979 شاهد دوره صنعتی شدن در کره جنوبی هستیم.

در سال 1963 در عرصه بین‌المللی و زمانی که آنکتاد که یکی از نهادهای مهم سازمان ملل است، شکل می‌گیرد و همچنین گروه 77 تشکیل می‌شود، دو راهبرد را مطرح کردند که یکی از آنها جایگزینی واردات و دیگری پیشبرد توسعه بود. بسیاری از کشورهای در حال توسعه به سمت جایگزینی واردات رفتند، اما کره جنوبی به دلیل کمبود منابع طبیعی و بازار خیلی کوچک، راهبرد دوم را انتخاب کرد. برهمین اساس دو برنامه پنج ساله اقتصادی را دنبال و اجرا کردند که در نتیجه شاخص‌های اقتصادی رشد کردند و تولید ناخالص ملی پنج برابر شد.»

وی افزود: «در اینجا حمایت‌های دولت خیلی سازماندهی شده بود و کره جنوبی طی برنامه اول اقتصادی با رشد سالانه 3/8 درصد و در طول برنامه دوم به یک رشد 11/4 درصد می‌رسد. موضوع مهمی که بین سال‌های 1962 تا 1979 وجود داشت، این بود که در راهبرد پیشبرد صادرات دو برنامه را در پیش می‌گیرد؛ برنامه اول این بود که بر صنایع سبک یا صنایع کاربر تکیه کرد و دولت اولویت‌های خود را روی صنایع خاصی گذاشت و تلاش کرد آنها رشد پیدا کنند، به نوعی می‌توان گفت سیاست هویج و چماق را در برابر این صنایع از جمله چایبول‌ها در پیش گرفت. برای نمونه، بعضی از این چایبول‌ها مانند سامسونگ یا ال‌جی را که در عرصه صنایع نساجی بودند، وادار کرد وارد عرصه برق شوند که بعدها بستر را فراهم کرد که وارد عرصه الکترونیک شوند.»

محروق با اشاره به سیاست‌های دولت کره جنوبی، گفت: «به عبارتی دولت مسیر پیشبرد این صنایع را با سیاست‌های دولتی و حساب شده اما هویج و چماق فراهم می‌کند و قوانینی را در حمایت از این شرکت‌ها وضع می‌کند؛ به طوری که سرمایه تجاری آنها به سرمایه صنعتی تبدیل شود که رشد اینها در نهایت سبب رشد اقتصادی سریع کره جنوبی می‌شود.

در ابتدا هدف دولت ارتقای صنایع سبک بود که رهیافت برونگرا را در پیش می‌گیرند، لذا ساختار صنعت در کره تغییر می‌یابد و در نتیجه ساختار صادرات و اشتغال هم در کره تغییر پیدا می‌کند، به طوری که روز به روز سهم محصولات اولیه کم می‌شود؛ اما در مقابل سهم کالاهای ساخته شده افزایش می‌یابد؛ بنابراین این مسائل باعث ایجاد یک توسعه اقتصادی سریع در کره جنوبی می‌شود، سپس کره جنوبی وارد دهه سوم خود تحت عنوان دهه تجدید ساختار می‌شود.»

این استاد دانشگاه افزود: «این دهه بین سال‌های 1980 تا 1987 را در برمی گیرد؛ کره جنوبی در این سال‌ها و در اواخر دهه 70 تلاش می‌کند یک نوع اصلاحات اقتصادی پیش بگیرد و از شعار رشد در کره جنوبی به هر قیمت، به سمت ثبات به هر قیمت می‌رود. در واقع سیاست‌های تثبیت را در پیش می‌گیرد و آرام آرام از این دوره شروع به کاهش نقش دولت در عرصه اقتصاد می‌کند و فضای بیشتری برای ورود سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی می‌دهد و این سرمایه‌گذاری‌ها را به سمت صنایع هدایت می‌کند و به خصوص زمانی که دولت سیاست‌های اقتصادی را در پیش می‌گیرد، گام به گام در عرصه قانون، قوانینی را وضع می‌کند که بتواند خیلی از شرکت‌ها را در مقابل دولت پاسخگو کند که همه اینها بستر را برای شکوفایی مجدد اقتصادی کره جنوبی در سال 1986 به بعد فراهم می‌کند.»

وی خاطرنشان کرد: «در اواسط دهه 80 کمی نظام بین‌المللی فضای بازتری فراهم کرد که این اصلاحات اقتصادی در کره جنوبی سبب می‌شود دولت حتی بسیاری از بنگاه‌هایی را که ناکارآمد بودند یا کارآمدی آنها روز به روز پایین‌تر می‌رفت، فروخت و ادغام کرد که سبب افزایش توان رقابتی آنها با نظام بین‌الملل شد و اینها بستر را برای دوره نوین فراهم کرد؛ یعنی از سال 1996 به بعد که در این دوره با کاهش نقش دولت و با افزایش توان رقابتی شرکت‌ها، این بار تمرکز کره جنوبی به سمت اقتصاد دانش‌بنیان رفت؛ یعنی شفافیت بیشتر و مدیریت بهتر و همچنین ساختار صادرات اقتصاد کره جنوبی دوباره به سمت صادرات کالا با تکنولوژی‌های بالاتر تغییر کرد و اقتصاد دانش‌بنیان روز به روز در چارچوب توسعه اقتصادی کره جنوبی افزایش پیدا کرد.

به طوری که در حال حاضر شاخص‌پذیری تکنولوژیک در کره جنوبی حتی از آمریکا هم بالاتر است. از سال 1996 کره جنوبی به سازمان همکاری اقتصادی و گروه 20 می‌پیوندد، یعنی از گروه 77 به سمت گروه 20 می‌رود، یعنی عضو کشورهای توسعه یافته و صنعتی می‌شود.»

نام:
ایمیل:
نظر: