صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۰  ، 
شناسه خبر : ۳۲۸۵۰۹
نگاهی به مسیر پیشرفت روسیه در گفت‌وگوی صبح صادق با افشین زرگر‌کارشناس مسائل اوراسیا

روسیه دوره‌های رکود و صعود مختلفی را تجربه کرده است؛ اما با روی کار آمدن پوتین و با سیاست‌هایی که اجرا کرد، درآمدهای اقتصادی این کشور افزایش یافت. این کشور از نظر نظامی و استراتژیک در رتبه‌های برتر جهان قرار دارد؛ همین امر روسیه را به یکی از کشورهای قدرتمند و مستقل تبدیل کرده است که از انرژی غنی خود به منزله ابزاری در مقابل غرب و اروپا استفاده می‌کند. درباره گذارهای مختلف اقتصادی و نظامی این کشور با دکتر «افشین زرگر» کارشناس روابط بین‌الملل و مسائل اوراسیا و عضو هیئت علمی دانشگاه گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:

 

کشور روسیه با توجه به دوره‌های رکود و بی‌ثباتی اقتصادی‌ای که داشت، چگونه توانست اقتصاد خود را منسجم کند؟

روسیه در طول دهه 1990 با توجه به فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و گذار از اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد متمرکز به اقتصاد بازار آزاد و تحولاتی که به تبع این گذار رخ داده بود، از لحاظ اقتصادی از منظرهای مختلف یک کشور کاملاً بی‌ثبات و نابسامان بود. دهه 1990 برای روسیه یک دهه پرخطر به شمار می‌رفت، چراکه کماکان با مسائل قومی درگیر بوده، همچنین مسئله چچن مطرح بود. روس‌ها در این دوره حتی در تأمین حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان مشکل داشتند و ظرفیت خوبی نداشتند، اما از سال 2000 به بعد و زمانی که پوتین به قدرت رسید، سیاست‌هایی را اتخاذ کرد و محوریت درآمدهای دولت روسیه را بر صادرات مواد خام به ویژه انرژی قرار داد؛ روسیه به عنوان یکی از ابرقدرت‌های انرژی در جهان شناخته می‌شود و در حوزه گاز و نفت در جهان به منزله اولین و دومین کشور شناخته می‌شود، و با توجه به وسعت روسیه، منابع بی‌شماری از مواد خام دیگر را دارد و جزء کشورهای غنی شناخته می‌شود.

 

پوتین چه اقدامات دیگری در حوزه‌های مختلف انجام داد؟

اقدام دیگر پوتین، احیا و بازسازی قدرت نظامی روسیه بود. بنابراین یک مؤلفه بحث انرژی و صادرات و فروش مواد خام و مؤلفه دوم، بازسازی قدرت نظامی بود. روسیه در این دوره تسلیحات استراتژیک خود را که در دهه 1990 به نوعی کمتر استفاده می‌کرد یا کنار گذاشته بود، دوباره وارد صحنه کرد و کوشید از لحاظ موشکی خود را بازسازی کند، تا حدی که امروز توانسته روسیه را به عنوان اولین کشور در دستیابی به موشک‌های «هایپر سونیک» معرفی کند. لذا روس‌ها از لحاظ نظامی پیشرفت‌های زیادی داشتند و بخش مهمی از درآمدهای روسیه نیز از فروش محصولات و تولیدات نظامی روسیه بوده است. در واقع، می‌توان روسیه را جزء دو کشور اول و اصلی در فروش تسلیحات شناخت و معرفی کرد و تسلیحات روسیه در جهان خریداران زیادی دارد. بنابراین قدرت نظامی در دوره پوتین بهبود یافت و وی توانست از این ابزار، در مقابل غرب و جاهایی که می‌خواست به او فشار وارد یا او را منزوی کند، استفاده کند. این دو پایه قدرت روسیه از لحاظ جایگاه در جهان در طول دو دهه اخیر بوده است. اقدام دیگر پوتین اصلاحات در سطح مدیران روسیه بود و تغییراتی را در سطح مدیریتی انجام داد تا وضعیت روسیه در طول دوران ریاست‌جمهوری وی و دو دهه اخیر تثبیت پیدا کرد.

 

با توجه به نکات مطرح شده،  آیا می‌توان روسیه را با قدرت‌های صنعتی دنیا مقایسه کرد؟

با وجود همه نکات گفته شده، به هیچ وجه نمی‌توان روسیه را به عنوان یک قدرت اقتصادی قابل مقایسه با دیگر قدرت‌های صنعتی دانست؛ با نگاه به آمار و ارقام و 20 کشوری که از لحاظ شاخص‌های مختلف اقتصادی معتبر هستند، روسیه در آن قرار نمی‌گیرد. البته روسیه از لحاظ جی‌دی‌پی جزء ده کشور اول است، اما با در نظر گرفتن تمام شاخص‌های توسعه، روس‌ها رتبه‌های پایین‌تری نسبت به دیگر قدرت‌های صنعتی به خود اختصاص می‌دهد. برای نمونه، رتبه رنکینگ روسیه در شاخص‌های توسعه انسانی خیلی پایین و در 52 است که برای روسیه خوب نیست؛ وقتی بحث توسعه مطرح می‌شود، فقط درآمدهای اقتصادی نیست و دستاوردهای صنعتی، امید به زندگی، ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نیز شامل می‌شود، لذا روسیه در ابعاد مختلف نتوانسته خود را به کشورهای پیشرو نزدیک کند. البته آنها کماکان تلاش می‌کنند در شاخص‌های توسعه خود را به کشورهای بالای رنکینگ جهانی برسانند.

 

با تفاوتی که در تعریف توسعه و پیشرفت وجود دارد، روسیه چگونه و با چه شاخص‌هایی توانسته طی دهه‌های اخیر به پیشرفت جهانی برسد؟

روسیه در طول دو دهه اخیر، یعنی از سال 2000 به بعد بر مبنای توانمندی‌های خود سعی کرد در مقابل کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده بایستد. روس‌ها به جز اینکه در صحنه نظام بین‌الملل تأکید داشتند که یک ساختار نظام بین‌الملل بر مبنای نظام چندقطبی شکل پیدا کند و از این راه بتوانند در کنار دیگر قدرت‌های بزرگ کماکان نقش محوری خود را حفظ کنند، تلاش کرد با قدرت‌های نوظهور و قدرت‌هایی که می‌توانند غرب را به چالش بکشند یا به اشکال مختلف در مقابل غرب قرار می‌گیرند، وارد یک روابط گسترده همکاری‌جویانه می‌شود. برای نمونه، شاهد این بودیم که روسیه همکاری با چین را دنبال کرد و روابط چین و روسیه در طول دو دهه اخیر بسیار گسترش پیدا کرد تا حدی که دو کشور توانستند در چارچوب ترتیبات همکاری‌جویانه قابل توجه، یعنی پیمان شانگ‌های به نوعی یک جبهه قوی در مقابل غرب ایجاد کنند. همچنین روس‌ها با دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و بازیگران مهم که در مقابل غرب قرار می‌گرفتند، همکاری‌هایش را گسترش داد؛ برای نمونه شاهد بودیم که روسیه روابط خوبی با ایران و برخی از کشورهای غرب آسیا در طول دو دهه اخیر داشته است و در صحنه معادلات غرب آسیا نیز به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار خود را نشان داده است، به ویژه در تحولات روسیه به نوعی در مقابل جبهه غرب قرار گرفته و از این نظر در شکل‌گیری معادلات منطقه تأثیرگذار بوده است.

 

اتکا به توانمندی‌های داخلی چقدر در روند این پیشرفت نقش داشته است؟

روس‌ها به توانمندی‌های ملی خود در طول دو دهه اخیر اتکا داشتند و با وجود انزوایی که از سوی غرب سعی شد به روسیه تحمیل شود، به ویژه بعد از واقعه شبه‌جزیره کریمه، اما روس‌ها بر مبنای همین قدرت ملی و استفاده درست از توانمندی‌های خود به ویژه در بعد نظامی، تا حد زیادی توانستند بسیاری از فشارهای ایالات متحده و به طور کل مجموعه کشورهای غربی را خنثی کنند؛ تا حدی که به نظر می‌رسد با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی در جهان به دلیل پاندمی کرونا، در طول سال‌های بعد از بحران شبه جزیره کریمه، عملا تحریم‌های ایالات متحده و تحریم‌های اروپا نتوانست آن‌گونه که آنها دنبالش بودند، روسیه را فلج و ضعیف کند. روس‌ها کماکان توانستند محصولات خود را بفروشند و در بازارها حضور داشته باشند و روابط خود را با کشورها و قدرت‌های دیگر گسترش دهند. به نظر می‌رسد روس‌ها در کنار اتکا به توانمندی‌های ملی خود، عملگرایی را به خوبی دنبال کرده‌اند؛ روس‌ها حتی در اوج تنش با غرب، هیچ‌گاه روابط با این کشورها را به طور کلی نبستند و با وجود همه این فشارها با برخی از کشورهای غربی همکاری‌های‌شان را دنبال کردند. روسیه به فروش انرژی به کشورهای اروپایی نیاز دارد و اروپا نیز برای تأمین انرژی خود به روسیه نیاز دارد و این نیاز متقابل هم سبب شد که دو طرف با وجود همه این تنش‌ها در چارچوب روابط اقتصادی همکاری‌های‌شان را در بحث‌های صادرات و واردات دنبال کنند.

 

روسیه چگونه توانسته است با ارتباطات و تعاملی که با غرب و کشورهای اروپایی داشته، استقلال خود را حفظ کند و اجازه دخالت آنها در امور کشورش را ندهد؟

روسیه فاکتوری دارد که اجازه دخالت آنها را در کشورش نمی‌دهد؛ همانطور که می‌دانیم بر اساس آخرین آمار روس‌ها از لحاظ قدرت نظامی قدرت سوم جهان هستند و از نظر قدرت بازدارندگی و سلاح‌های اتمی بی‌تردید جزء دو کشور اول جهان به شمار می‌آیند. همچنین روسیه در سازمان ملل متحد و در شورای امنیت حق وتو دارد و از این ابزارها توانسته به خوبی استفاده کند و از اعتبار و منزلت خود دفاع کند و در مقابل غرب تسلیم نشود؛ اما وقتی به انقلاب‌های رنگین نگاه می‌کنیم که از سال 2003 در مجموعه کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد که البته قبل از آن از سال 2000 از اروپای شرقی آغاز شد و سپس به گرجستان، اوکراین و قرقیزستان رسید، روس‌ها توانستند در مقابل غرب بایستند و جلوی سقوط دومینووار کشورهایی را که به روسیه نزدیک هستند، بگیرند و از اعتبار خود دفاع کنند. یا اینکه وقتی بحث استقرار طرح دفاع موشکی غرب در اروپای شرقی در دوره اوباما مطرح شد، روس‌ها توانستند در مقابل این سیاست ایالات متحده آمریکا بایستند و کشورهای اروپای شرقی را که مایل به انجام این کار بودند، سخت تنبیه کنند یا نشان دادند که می‌توانند تنبیهات جدی برای‌شان در نظر بگیرند. مسئله دیگری که در این خصوص می‌توان به آن اشاره کرد، بحث گسترش ناتو به شرق است که وقتی اوکراین می‌خواست همکاری‌هایش را با غرب گسترش دهد، روس‌ها، اوکراین را سخت تنبیه کردند یا برخی از کشورهای جداشده از اتحادیه جماهیر شوروی که تمایل داشتند به ناتو ملحق شوند، روس‌ها در مقابل این فشار غرب هم به نوعی ایستادند.

نام:
ایمیل:
نظر: