بیش از دو هفته است که فیلم «شنای پروانه» اکران برخط شده است؛ فیلمی در ژانر اجتماعی که توانسته است در این مدت رکورد پرفروشترین فیلم اکران برخط را با فروشی بالغ بر 4 میلیارد تومان از آن خود کند.
هر چند همیشه فروش بالا و استقبال مخاطب از یک فیلم نمیتواند دلیلی بر خوب بودن آن باشد؛ اما به جرئت می توان گفت شنای پروانه یک فیلم فاخر اجتماعی است که استقبال بسیار بالا از آن، با وجود آنکه در بهمن ماه سال گذشته خبر قاچاق این فیلم هم در رسانهها منتشر شد، نشان میدهد مخاطب خیلی خوب توانسته است با آن ارتباط برقرار کند.
این فیلم در سیوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، برنده جوایز متعددی، از جمله جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. اینکه چطور این فیلم قاچاق شده، سؤال همیشگی است که در نهایت جواب درست و سرراستی برای آن پیدا نمیشود!
روایتی تکراری، اما جذاب و ابتکاری
فیلمی که شاید با ماجرایی از دل یک قشر خاص جامعه برخاسته، اما میتواند هشداری بسیار جدی برای همه افراد جامعه داشته باشد. از ابتدای فیلم، داستان با یک گره جدی آغاز میشود و تا انتها نیز تمامی داستان در راستای باز کردن همین گره پیش میرود، اما آنقدر فیلم جذاب و پر از هیجانات نشسته در دل کار است که مخاطب در طول دو ساعت اکران خسته نمیشود یا دچار یکنواختی نمیشود، البته در برخی قسمتهای میانی کار، جستوجوهای حجت کمی کشدار میشود؛ اما این کشداری نیز در حدی نیست که مخاطب را خسته کند.
شاید به دلیل هیجانات بسیار زیاد فیلم توقع مخاطب بالا رفته و انتظار سکون و سکوت را ندارد و دلش میخواهد زودتر به ماجرا پی ببرد.
در خلاصه داستان آمده است: «فیلمی از زنی به نام پروانه (طناز طباطبایی) در استخر در فضای مجازی منتشر میشود. حالا هاشم (امیر آقایی) شوهر پروانه و برادرش حجت (جواد عزتی) به دنبال انتقام گرفتن از کسی هستند که این فیلم را منتشر کرده، اما...»
داستان، قهرمان و ضدقهرمان دارد؛ حجت و هاشم هر دو از یک خانواده هستند؛ اما با دو تربیت متفاوت که همین موضوع توانسته به خوبی قهرمان و ضد قهرمان این فیلم سینمایی را برای بیننده روشن کند و اتفاقاً کاملاً برای همه قابل تمیز است که چه مسائلی توانسته سرنوشت این دو برادر را با هم متفاوت کند.
انعکاس سیاهی یا سیاهنمایی؟
شاید بتوان تمامی معنا و مفهوم فیلم را در جمله انتهایی این فیلم که از زبان قهرمان فیلم گفته میشود، جستوجو کرد که «سرنوشت هر کس دست خود اوست».
در واقع شنای پروانه در لحظات بسیار مهم، فلش را به سمت خانواده میگیرد؛ خانوادهای که از یک پوست و خون و رگ و ریشه هستند، اما تفاوت تربیت یکی با دیگری، سرنوشت متفاوت او از دیگری را هم رقم میزند.
سراسر فیلم هم میخواهد از عاقبت روشن و شومی صحبت کند که هرکس با راهی که برای زندگی انتخاب میکند، رقم میزد؛ اما این معنا و مفهوم با جملات شعارگونه بیان نمیشود، بلکه در دل یک ماجرای کاملاً اجتماعی، جذاب و مهیج بیان میشود؛ ماجرایی که به نوعی سیاهنمایی است و بخش سیاهی از جامعه را به تصویر میکشد و البته آن را هم سیاه مطلق نشان نمیدهد، بلکه خلق قهرمانی این چنین قدرتمند در داستان که بار اصلی ماجرا را بر دوش میکشد و شاید بتوان گفت تمامی وزن فیلم را بر دوش کشیده، روزنهای از نور است که در نهایت نیز یک محله را از شر سیاهی دو «گندهلات» نجات میدهد. شنای پروانه از آن قبیل فیلمهایی است که هر چند با موضوعی نه چندان نو به میدان آمده، اما ابتکار و خلاقیت در روایت آن موضوع آنقدر بالاست که شاید بتوان به جرئت گفت، برای همه اقشار به ویژه جوانان حرفی برای گفتن دارد.
کارگردانی این فیلم هم نسبتاً قابل قبول است؛ به ویژه اینکه این اولین کار بلند «محمد کارِت» است.
شخصیتپردازیها و انتخاب مناسب بازیگران بعلاوه خلاقیت در صداگذاری این اثر نیز سبب شده تا هیجان و سؤالات ذهنی مخاطبان حفظ شود.