حدود یک سال از ماجرای قتل فجیع «جرج فلوید» سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس شهر «مینیاپولیس» میگذرد. رویداد نژادپرستانهای که پخش تصاویر آن، احساسات مردم آمریکا و ملتهای جهان را جریحهدار کرد. در آن شرایط به جای اینکه دولتمردان این کشور از مردم و سیاهپوستان عذرخواهی و با مأمور خاطی برخورد کنند، به مقابله با اعتراضات برخاستند و ترامپ دستور مقابله جدی با تظاهرکنندگان را داد. 10ماه بعد و پس از آنکه انتخابات آمریکا به شکست ترامپ منجر شد، «مایکل بیندر» خبرنگار روزنامه «والاستریت ژورنال» در کتابی با عنوان «روشن است که ما این انتخابات را بردیم: جزئیات داستان شکست ترامپ» نوشت: «دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق به مسئولان ارشد دولتش دستور داده بود جمجمههای تظاهرکنندگان را خرد کنند. او خطاب به مقامات امنیتی چندین بار گفته بود: به آنها تیراندازی کنید!» این شیوه برخورد با اعتراضات مردمی در کشوری است که خود را مهد آزادی بیان میداند؛ اما رؤسایجمهور و دولتمردان آن به هر بهانهای تحت عناوین فریبنده حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی رسانهها و... با همه توان تبلیغاتی خود میکوشند تا کوچکترین تجمعات و اعتراضات را که در هر کشوری و از سوی صنوف و اقشار مختلف بهعنوان حق طبیعی افراد به آن نگاه میشود، به جنبشی برای سرنگونی ساختار سیاسی حاکم تبدیل کنند؛ بهویژه در کشورهایی که دولت متخاصم آمریکا به دنبال براندازی در آنهاست و جمهوری اسلامی ایران یکی از این نظامهاست که با پشتوانه مردمی خود بیش از چهار دهه است که در برابر توطئههای نظام سلطه ایستادگی کرده است. البته این سیاستهای دوگانه منحصر به آمریکا نیست و دولتهای اروپایی هم در این مسیر همراه آمریکاییها هستند. اما در مقابل این سلطهگری، شیوه حکمرانی در نظام اسلامی بر پایه احکام الهی و حقوق آحاد مردم پایهگذاری شده که در همه شئون آن خواست و اراده مردم حاکم است. در چنین جامعهای مردم پشتوانه اصلی نظام و حاکمیت هستند؛ اما آزادی بیان مطالبات و طرح اعتراضات خود را هم دارند. اگرچه دشمنان ملت ایران همواره از موقعیتهای اعتراضی مردم به هر بهانهای سوءاستفاده کرده و مطالبات مردم را به آشوب و اغتشاش میکشند تا از آب گلآلود ماهی مطلوب خود را صید کنند. برای کارگزاران نظام اسلامی خواستهها و مطالبات مردم بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد و اگر این مطالبه و اعتراض نشاندهنده نقصانها و کمبودهایی باشد، نهادهای مختلف با تمام توان برای رفع آنها به میدان میآیند و حل مشکلات مردم را وظیفه خود میدانند. در نظام اسلامی فاصلهای بین مردم و مسئولان و در مفهوم متعالی آن بین «امام» و «امت» وجود ندارد و همین سبب میشود تا رهبر معظم انقلاب نگران و پیگیر حل مشکلات مردم در خوزستان میشوند و حق را هم به این مردم باوفا میدهند و میگویند: «حالا که مردم ناراحتیشان را بروز دادند و اظهار کردند، هیچ گِلهای نمیشود از مردم داشت؛ خب ناراحتند... واقعاً نمیشود ملامت کرد مردم را و بایستی به کار مردم رسیدگی بشود، و باید رسیدگی میشد!» اینجاست که تفاوت یک حاکم اسلامی برخاسته از متن مردم که درد مردم دارد، با کسانی که با زر و زور مناصب حکومتی را در غرب تصاحب میکنند، هیچ اعتقادی به جایگاه مردم و مطالبات آنها قائل نیستند، بیشتر نمایان میشود.