صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۳۳۲۸۸۹
پایگاه بصیرت / نسیم اسدپور

پرونده «دودکش2» هم در روزهای گذشته بسته شد، تا این سریال نیز مانند برخی سریال‌های دیگر به مجموعه‌ای چند فصلی تبدیل شود. سریالی که این بار نیز توانست مخاطبان زیادی را پای شبکه اول سیما بنشاند و محبوبیتی را که در فصل اول به دست آورده بود، ادامه‌دار کند. البته شاید بتوان گفت این قسمت از دودکش، فصل سوم این سریال بوده، چراکه «پادری» نیز به نوعی ادامه دودکش اول بود.  یکی از نکات مثبتی که در فصل دوم نیز رعایت شد، شخصیت‌پردازی‌های فصل اول بود. فیروز مشتاق، همان فیروز بود و نصرت سوزنچیان، همان نصرت. البته کمی تغییرات جزئی در رابطه با هر شخصیت دیده می‌شد که آن هم قابل درک بود، زیرا گذشت زمان می‌توانست دلیل خوبی برای این اندک تغییرات باشد.  برخی تغییرات نیز بیشتر از آن بود که انتظار داشته باشیم؛ مانند شخصیت بهروز که با وجود بالا رفتن سنش، بیشتر از گذشته تصمیمات اشتباه می‌گرفت و در یک کلام خِنگ‌تر به نظر می‌رسید؛ البته این موضوع در مورد فیروز هم صدق می‌کرد، اما نه به صورت برجسته. وجهه خانوادگی بودن سریال و تناسبش با مسائل روز نیز از دیگر نقاط قوت سریال بود. همه شخصیت‌ها از جنس مردم بودند، مشکلات‌شان، غم‌ها و غصه‌های‌شان و لحظات شادشان برای مردم عادی ناآشنا نبود. در ضمن، در این میان نوآوری و خلاقیت در به روز بودن مسائل را نیز فراموش نکرده بودند. مانند «یک ام» فالوور پیج نصرت یا مسابقه «زو» که نسبت به ورزش‌های دیگر با وجود قهرمانی‌های ایران در این رشته در آثار نمایشی کمتر به آن پرداخته می‌شود. بنابراین سریال با تمامی این نقاط مثبت‌ کاری، بسیار ارزشمند و مناسب برای وضعیت کنونی بود. وضعیتی که مردم به دلیل غم‌ها و مشکلات پی در پی، دل‌شان طنزی می‌خواست که آنها را برای لحظاتی از همه چیز فارغ کند و قطعاً «دودکش2» در این امر موفق بود، اما شاید نه به اندازه «دودکش1» یا حتی «پادری» و بزرگ‌ترین مشکل آن نیز، نبودن یک داستان واحد یا بهتر بگوییم پیرنگی است که کل قسمت‌ها پیرامون آن بچرخد. بنابراین شاهد خرده داستان‌هایی بودیم که هر چند در جای خودش جذاب بود، اما نمی‌توانست بیننده را مشتاق به دنبال کردن سریال کند و این موقعیت‌های کمدی و بازی‌های خوب بازیگران بود که بیننده را مشتاق تماشا می‌کرد؛ به طوری که اگر سریال ادامه پیدا می‌کرد، به علت نبود داستان واحدی که در انتظار پایان و اوجش باشیم، ممکن بود مخاطب دل‌زده و خسته شود. در هر حال، نباید از یاد برد که دودکش قدمی بسیار مؤثر را در وضعیت کنونی برداشت و نمره قبولی را هم گرفت و با وجود تمام نقاط ضعف و قوتش، توانست کمی از روزمرگی‌های مردم را با خاطره‌ای شیرین در هم آمیزد؛ لحظاتی در کنار خانواده و به دور از مشکلات. این همان نیاز امروز رسانه ملی است؛ هرچند ایام محرم و عزای حسینی، اقتضائات دیگری برای برنامه‌سازی دارد، اما فراتر از آن، سریال‌های خانوادگی دارای داستان سازنده و آرام‌بخش‌ـ اعم از طنز و غیرطنز‌ـ یکی از نیازهای جدی رادیو و تلویزیون در وضعیت کنونی است.

 

 

نام:
ایمیل:
نظر: