خشکسالی پدیدهای است که این روزها روی خشن خود را به مردم برخی از شهرهای ایران نشان داده است. هر چند اگر به یاد بیاوریم موضوع جنگ آب از سالهای گذشته لقلقه زبان مسئولان بود که جنگ بعدی دنیا، جنگ بر سر آب است؛ اما این جنگ آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نشد و متأسفانه امروز شاهد از دست رفتن سلامت انسانها، محیط زیست، جانداران و اعتراضات و گلایههای مردمی به عملکرد مدیران در حوزه حفاظت از محیط زیست هستیم. اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست، بومشناس و مشاور اسبق رئیس سازمان محیط زیست در گفتوگو با صبح صادق درباره بارورسازی ابرها و امکان انجام چنین فرآیندی سخن گفت و راهکارهایی برای فائق آمدن کوتاهمدت بر خشکسالی ارائه داد.
او گفت: «بارورسازی در کشورهای توسعهیافته انگشتشماری مانند آمریکا انجام شده است. در ایران هم یک موضوع آزمایشی برای بارور کردن ابرها مطرح شد که آیا چنین امکانی برای افزایش بارش در حال حاضر وجود دارد یا خیر؟ به یاد دارم برخی از مسئولان این موضوع را با فرستادن برخی بروشورهای بارورسازی ابر در آمریکا برای بنده ارسال کردند و بنده انجام آن را در ایران به دلایل مختلف غیر قابل عملیاتی خواندم.»
کهرم خاطر نشان کرد: «با وجود اینکه آمریکا یک کشور توسعه یافته با فناوریهای به روز است، این کشور نیز در تحقق بارشهای ناشی از ابرهای بارور شده دستاورد خاصی نداشته است. مسئله به قدری پیچیده است و هزینههای سرسامآور و حساسیتهای خاصی دارد که کشورهای چین و روسیه نیز تا کنون به این موضوع ورود نکردهاند.» وی درباره عملکرد آمریکاییها درخصوص بارورسازی ابرها گفت: «دستاورد آمریکا در بارورسازی ابرها تنها در حد تأمین بارش اندازه یک استخر بوده یا کمتر از یک استخر. در این فرآیند هواپیما بر فراز ابرها فرستاده میشود و بعد از آن با اسپری کردن دو ماده یدید نقره و یدید پتاسیم باعث پایین آمدن برودت میشود. در این فرآیند درجه حرارت حدود صفر میشود تا بارش صورت بگیرد. یدید نقره و یخ خشک، پروپان مایع، نیتروژن مایع، دیاکسید کربن مایع و عوامل شیمیایی دیگری به کار گرفته میشود تا هوای اطراف ابر را چندین درجه سانتیگراد پایین میآورد. ضمن اینکه این روش هزینههای سرسامآوری دارد و کشورهای دنیا رویکرد قابل توجهی به بارش از طریق بارورسازی ابرها نداشتهاند.»
کارشناس محیط زیست گفت: «در هیچ کجای دنیا تا کنون بارورسازی ابرها روشی مؤثر برای غلبه بر خشکسالی نبوده است؛ بنابراین نمیتوانیم به این موضوع خوشبین باشیم که با بارورسازی ابرها بتوانیم مثلاً خوزستان را سیراب کنیم. ضمن اینکه حرکت ابرها به قدری زیاد است که ممکن است در ایران ابرها بارور شوند و در پاکستان یا در هندوستان ببارند! بنابراین آنچه در آمریکا به عنوان بارورسازی ابرها انجام شده، آزمایشی است و به هیچ وجه موضوع فراگیر و عملیاتی برای غلبه بر خشکسالی نیست.»
اسماعیل کهرم درباره مدیریت مصرف هم گفت: «با توجه به اینکه کمتر از 5 درصد مصرف آب، در بخش خانگی است و بخش بزرگ در مصارف کشاورزی صرف میشود، مدیریت مصرف در بخش کشاورزی کار آسانی نیست که انتظار داشته باشیم کشاورز آن را عملی کند. مدیریت مصرف در بخش کشاورزی نیز به حمایتهای مالی بزرگی از سوی دولت نیاز دارد. برای نمونه، میتوان به آبیاری قطرهای یا آبیاری بارانی یا آبیاری مهپاش اشاره کرد که برای یک هکتار آبیاری قطرهای 22 میلیون تومان هزینه لازم است و کشاورز با زمینهایی با وسعت بالای 150 تا 200 هکتار توان صرف چنین هزینههای سرسامآوری را ندارد. ضمن اینکه لولههایی که کار گذاشته میشود بعد از چهار سال زیر آفتاب ایران میپوسند، بنابراین مدیریت مصرف موضوعی است که دولت با سرمایههای هنگفت باید وارد آن شود.» کارشناس محیط زیست و خشکسالی درباره راهکارهای تأمین آب و غلبه بر خشکسالی گفت: «قطعاً راه حل آنی وجود ندارد. اگر از همین امروز دولت مدیریت خوبی در جمعآوری آب در سفرههای زیرزمینی را کلید بزند، حداقل این موضوع پنج سال آینده اندکی جواب میدهد و میتوانیم از بخشی از عواید آن بهرهمند شویم. خشکسالی نتیجه نبود برنامهریزی و سوء مدیریتی است که سالها حاکم بوده است. چهار برابر ظرفیت مراتع، گوسفند برای چرا وارد مراتع کردهاند که موجب از بین رفتن پوشش گیاهی میشود. بارندگی خاک را میشوید و فرسایش خاک مانع از ورود یک قطره آب به سفرههای زیرزمینی میشود.» وی در این باره خاطر نشان کرد: «دولت باید سیاستهای سختگیرانهای داشته باشد. با مرتع کاری و ضخامت تدریجی پوشش گیاهی و جلوگیری از فرسایش خاک، بتوانیم قطره قطره آب را در زیرزمین جمع کنیم و از سفره آب زیرزمینی بیرون بکشیم. این موارد، پروژههای زمانبر است و قطعاً کوتاهتر از پنج سال قابل بهرهبرداری نیست.»
اسماعیل کهرم در پایان خطاب به دولت آقای رئیسی گفت: «اگر مدیریت مطلوبی برای حفظ محیط زیست و سفرههای آب زیر زمینی از همین الآن صورت بگیرد و در چاههایی که نباید از آن برداشت شود، بسته شود، میتوان به آینده امیدوار بود؛ در غیر این صورت در سالهای آینده مابقی شهرها و روستاهای ایران نیز مانند 700 روستای خوزستان که آب با مصرف خوراکی با تانکر برای آنها برده میشود، نیازمند چنین خدماتی خواهند بود؛ آبی فقط برای نوشیدن، نه برای زراعت و کشاورزی.»