احساس مسئولیت و داشتن دغدغه و انگیزه برای حل مشکلات کشور، ویژگی بارزی است که تاکنون از دولتمردان دولت سیزدهم دیده شده است و میتوان گفت اعضای دولت سیزدهم تفاوت نسبتاً بارزی با سیاستمداران دولتهای قبل دارند و آن، برخورداری از شناخت و آگاهی دقیق از مسائل و مقتضیات جامعه است. به عبارت دیگر، احساس مسئولیت و دغدغهمندی در دولت کنونی در بستر جامعه ریشه دارد و برخاسته از نگرشهای بالا به پایین به جامعه نیست که خواستهها و تقاضاهای مردم را به تأویل خود در میآورد و رنگ روشنفکرانه به آنها میدهد. البته این شناخت را باید هم نتیجه افزایش پژوهشهای جامعهشناختی دانست و هم فراوانی مشکلات و آشکاربودگی آنها.
فضیلت عدالت و تنظیم انگیزهها
آگاهی از مشکلات جامعه و داشتن انگیزه بالا برای حل آنها، هرچند موتور محرکه حل مشکلات به شمار میآید، اما میتواند راه به نتایج نامطلوبی ببرد و آن، اقدامات و عملیات عجولانه و غیرکارشناسی است که خود زمینه مشکلات دیگری را فراهم میکند. ضمن اینکه اقداماتی از این دست موجی از حمایتهای اولیه مردمی را برای متصدیان امور فراهم میکند و این پشتوانه میتواند مبنایی برای غرور آنان و گریز از قانون به شمار آید و این تجربه برآمده از دولت نهم و دهم است. در این وضعیت قرار دادن آگاهی و شناخت در چارچوب اندیشهها و نظریههای متناسب با مشکلات جامعه ضرورت مییابد. امروزه مشکلات اقتصادی، زندگی مردم را با سختی مواجه کرده و فساد اقتصادی و سیاسی با گستردگی دامنه و تنوع مشکلات اقتصادی، جمع شده است و به این ترتیب عملکرد ساختارها نیز با مشکل مواجه شده است. در چنین وضعیتی، اولین گام برونرفت از مشکلات، مبارزه جدی با فساد است و این، سخنی بدیهی است؛ اما نکته مهم این است که مبارزه با فساد اقدامی از جنس کارکردی و عملیاتی و متکی به قانون به شمار میآید و این اقدام اگر در چارچوب مفهومی فضیلتمند که همانا «عدالت» است، قرار نگیرد، خود میتواند سبب مشکلات دیگری همچون ترویج روحیه عصیانگری در جامعه شود. عدالت فضیلتی است که اقامه آن در جامعه تنها سبب توزیع عادلانه فرصتها و امکانات نمیشود، بلکه مهمترین راه اصلاح جامعه و رشد و تعالی آن به شمار میآید؛ از همینرو، حضرت امام خمینی(ره) درباره این فضیلت میگویند: «همۀ زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمتهای انبیا برای این بود. (صحیفه امام؛ ج 11، ص 386) اهمیت عدالت در مکتب حضرت امام(ره) و شاگردان ایشان همچون استاد مطهری و رهبر معظم انقلاب از صراحت و بداهت زیادی برخوردار است، اما آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، سازوکار مفهومی اجرای عدالت است و چنین سازوکاری بر سازوکار اجرایی عدالت که همانا قانون است، تقدم دارد.
سازوکار مفهومی عدالت
«سازوکار»، مفهومی است که به نوعی روش سیستمی به منظور مدیریت یک جامعه اشاره دارد. همانند مفهوم ساختار که ابتدا از ساختارهای ذهنی آغاز میشود، سیستم را نیز میتوان ابتدا در حوزه شناختی و مفهومی تعریف و تصور کرد. یک سیستم دارای ورودی، پرداخت، خروجی و بازخورد است و چنین سازوکاری را برای شناخت دقیقتر فضیلت عدالت و اجرای آن در جامعه میتوان تصور کرد. عدالت در دیدگاه اسلام، از اعتقاد به حق آغاز میشود؛ یعنی نطفه و جوهر اولیه و اصلی عدالت که همواره در آن باقی میماند، حق است. در آموزههای اسلامی عدالت بهمعنای «اِعْطاءُ كُل ذي حَق حَقهُ» دانسته شده است و در کلام امام علی(ع) حق و عدالت در کنار یکدیگر و ممزوج در هم تعریف شدهاند. از جمله در خطبه 37 نهجالبلاغه، امام علی(ع) میگوید: «من براى اجراى حق و عدالت و گرفتن حق ضعيفان از زورمندان قبول خلافت کردم، به همين دليل، ناتوان ستمديده در نظر من عزيز است تا حقش را بگيرم و زورمند ستمگر نزد من حقير و ضعيف است تا حق ديگران را از او بستانم.»
با دقت در این احادیث میتوان گفت، نقطه عزیمت اجرای عدالت، اعتقاد به حق و تلاش برای احیای آن است، چنانکه علامه طباطبایی نیز میگوید: «عدالت این است هر نیرویی هر حقی دارد به حق خود برسد و در جایی که شایسته است قرار گیرد.» (طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 271) درک بهتر جایگاه حق در اجرای عدالت با سخن آیتالله مصباح روشن میشود، آنجا که میگوید: وقتی ما معنای اصطلاحی «عدل» را «دادن حق هر ذی حقی به او» دانستیم، موجودى را به عنوان «صاحب حق» در نظر گرفتهایم و گفتهایم رعايت آن حق «عدل»، و تجاوز به آن «ظلم» ناميده میشود. (مصباح، آموزش عقاید، 1384: 99)
به این ترتیب مبنا و سرآغاز اجرای عدالت اعتقاد به برخورداری تمامی افراد جامعه از حق و حقوق است و سپس تلاش برای احیای آن حق؛ در این معنا، جامعه قبل از آنکه نیازمند اعطای کمک باشد، باید حق و حقوق آن شناخته و احیا شود. از همین منظر است که در دیدگاه امام علی(ع) عدالت بر سخاوت ترجیح دارد، چرا که «عدالت هر چیزی را در جای خود قرار میدهد و سخاوت آن را از جهتی که دارد بیرون می آورد.» استاد مطهری نیز در همین جهت میگوید: «جود و ایثار را نمیتوان مبنای اصلی زندگی عمومی قرار دارد و بر اساس آنها مقررات و قانون وضع و اجرا نمود... . جود و ایثار وقتی جود و ایثار است که هیچ قانون و مقرراتی حتمی و لازمالاجرا نداشته باشد و آدمی صرفاً به خاطر کرم و بزرگواری و گذشت و نوعدوستی و بلکه حیاتدوستی جود کند. بنابراین عدل از جود افضل است.» (مطهری، بیست گفتار، 1360: 9)
بنابراین میتوان ورودی و سرآغاز سیستم مفهومی عدالت را حق دانست. وانگهی کارگزاران نظام اسلامی با اعتقاد به حق و تلاش برای احیای آن در حقیقت انسان را تکریم کردهاند و کرامت انسانی که بعد مهمی از انسانشناسی دینی به شمار میآید، در محاجه با تفکرات اخیر غرب و اندیشههای «آمارتیا سِن» که آزادی را مبنای عدالت میداند، میتواند ظرفیت اندیشه دینی را نشان دهد. اعتقاد به کرامت انسان، آزادی او را پاس میدارد و برای آن ارزش ذاتی قائل است، اما در عین حال به هدایتگری قائل بوده و هدایت را نیز در جهت همان حفظ کرامت انسان میداند. وقتی بر این اساس به کرامت انسان و ارزش ذاتی آزادی او بنگریم، اعتقاد به حق و حقوق هر انسانی و تلاش برای احیای آن، که سرآغاز عدالت است، پا میگیرد و به جریان میافتد. اینها مفاهیمی هستند که سیستم مفهومی عدالت را میسازند و در نوشتههای بعدی مقام هر یک و سایر مراحل این سیستم بیشتر بحث میشود.