صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۸  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۵۸۰
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

بدون شک آغاز به کار دولت جدید با همراهی هواداران و ناسازگاری بددلان و بدخواهان همراه بوده است. از آغاز به کار تدریجی دولت می‌گذرد، شگردهای رسانه‌ای مختلفی برای هجمه به دولت کلید خورده است. نمونه‌ای از آن را می‌توان در یادداشت اخیر سعید حجاریان با عنوان «از قزاق‌خانه چه بیرون می‌آید؟» مشاهده کرد. وی تلاش دارد با ایجاد دوگانه امنیت‌ـ توسعه(رفاه) در برابر عدالت‌ـ آزادی، جمهوری اسلامی و دولت سیزدهم برآمده از شعارهای انقلاب را به ضدیت با آزادی و عدالت متهم کند! وی شعارهای انقلاب مشروطه را تحقق آزادی و عدالت خوانده و شعارهای رضاخان را تحقق امنیت و توسعه معرفی می‌کند و این‌گونه القا می‌کند که دولت سیزدهم پیروی از الگوی رضاخانی را در پیش گرفته است و با تأکید بر ضرورت تحقق امنیت و توسعه(رفاه)، عدالت و آزادی را به مسلخ خواهد برد! وی در بخشی از نوشتار خود می‌نویسد: «اکنون ساخت قدرت در ایران در حال تحول است و دولتی انقلابی عهده‌دار اداره کشور شده است و ما همچنان در عالم واقع با همان سرمشق امنیت‌ـ توسعه مواجه هستیم، با این تفاوت که موتور محرکه آن دستخوش تغییر شده و به دو عنصر «شبه‌کارگزار» و «شبه‌حزب‌الهی» سپرده شده است که اولی عهده‌دار پروژه «تعالی» و دیگری عهده‌دار امر امنیت است؛ پروژه‌ای که شخص رئیس‌جمهور می‌خواهد توأمان در دو جایگاه آن را تمهید کند.» در نقد این ادعاها باید گفت:

سناریوی رقیب‌هراسی سناریوی ناکام و شکست‌خورده‌ای برای اصلاح‌طلبان است که حداکثر در انتخابات 1396 جواب داد و توانست آقای رئیسی را برای بخشی از هواداران‌شان نماد دیوارکشی و قاتل آزادی و... معرفی کرده و آرای مردم را به سمت دیگری هدایت کند! اما خیلی زود عملکرد دولت اصلاح‌طلبان نشان داد چه کلاه گشادی بر سر رأی‌دهندگان رفته است! همین تنبه کافی بود تا سناریوی تکراری آقای همتی و مهرعلیزاده شکست خورده و کمترین آرا برای این دو نامزد اصلاح‌طلب ثبت شود! امروز نیز تداوم همان خط از سوی آقای حجاریان نشان از دستان خالی این اردوگاه دارد؛ چرا که جامعه به خوبی می‌داند که اولاً نسبتی میان رئیسی و رضاخان وجود ندارد، ثانیاً شعارهای رئیسی همان شعارهای انقلاب است که بر استقلال و آزادی و عدالت‌‌خواهی استوار بوده است.

تلاش برای ایجاد تقابل بین عدالت و توسعه و در کنار آن امنیت و آزادی، تلاش ناصوابی است که اصلاح‌طلبان خود در طول سال‌ها حاکمیت بر قوه مجریه و مقننه، نتوانسته‌اند برای آن راهکاری ارائه دهند! به راستی از نگاه آنان حد وسط و نقطه تعادل تحقق چهارگانه فوق کدام است؟ سؤالی که اصلاح‌طلبی بیمار پاسخی برای آن ندارد! شاخه رادیکال اصلاح‌طلبان آنچنان در گفتمان لیبرال دموکراسی غرق شده‌اند که الگوی توسعه آنان چیزی جز پروژه سکولاریزاسیون ایران اسلامی نبوده است! الگویی که نه برای ملت مسلمان این سرزمین آزادی آورد و نه تحقق‌بخش عدالت بود! بلکه با افزایش وابستگی به غرب، استقلال سیاسی کشور را نیز تهدید کرد که حاصل آن کاهش امنیت و شکل‌گیری الگوی معیوبی از توسعه بود که در آن عدالت ذبح و فاصله طبقاتی روزافزون می‌شد.

نام:
ایمیل:
نظر: