صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۵۸۲
نگاهی به سریال امنیتی شبکه سوم سیما
پایگاه بصیرت / نسیم اسدپور

فصل دوم سریال «گاندو» نیز به پایان رسید و جالب اینکه برخلاف برخی سریال‌های چند فصلی، نه تنها بینندگان این فصل نسبت به فصل اول ریزش نداشته، بلکه بیشتر هم شد و این افزایش مخاطب نشان‌ می‌دهد، «گاندو» موفق عمل کرده است و قطعاً یکی از دلایل این موفقیت به ساخت خوب و جذاب آن بر می‌گردد.

اما شاید بتوان مؤثرترین عامل در موفقیت دو فصل گاندو را مطابقتش با واقعیت دانست. همین که بیننده بداند با موضوعی واقعی که اتفاقاً به شرافت و عزت کشورش مربوط است، مواجه است، با اشتیاق بیشتری آن را دنبال می‌کند؛ همانطور که در چند روز اخیر و پس از سکانس حمله تروریستی به ماشین «محمد»، دیدیم که مردم چگونه در فضای مجازی با پخش ویدئویی از شهید «حسن عشوری» (شهید سرافراز وزارت اطلاعات در سال 1396)، شخصیت محمد را برگرفته از شخصیت واقعی و تا ابد زنده‌ شهید عشوری دانستند.

این ویدئو دست به دست در کانال‌های مختلف چرخید؛ هر چند شاید بتوان یکی از جدی‌ترین نقاط ضعف فصل دوم «گاندو» را همین پایان سریال دانست. شاید برخی بگویند در اوج و جذابیت، سریال تمام شد، اما اصلا اینطور نیست و این ضعف بیش از اینکه متوجه سازندگان سریال باشد، متوجه مدیران تصمیم‌گیرنده سیماست، زیرا تنها در صورتی این نوع پرداختن به نحوه شهادت یا حتی جانبازی محمد در سکانس آخر قابل توجیه است که بگوییم سریال فصل دیگری هم دارد، اما به نظر هنوز در این رابطه تصمیم قطعی گرفته نشده است و اگر هم گرفته شده، بیننده در جریان نیست.

حالا بیایید فرض کنیم که سریال همین جا تمام می‌شود؛ سؤال این است، خب سرنوشت محمد چه شد؟ این پایان باز نیست، بلکه نوعی بلاتکلیفی برای بیننده به شمار می‌آید و برایش این سؤال مطرح می‌شود که تکلیف قهرمانِ من چه شد؟! آیا شهید شد؟! اگر شهید شد چرا اینطور؟! آیا بهتر نبود که این نیروی امنیتی زبده و کم‌نظیر، آن هم با این اقتداری که ذره‌ای از آن در سریال به نمایش گذاشته شد، اینجور در یک جاده مورد تهاجم عوامل دشمن قرار نگیرد؟! اصلا چرا اینطور به دادن خبر شهادتش در سریال اکتفا شده است؟! با گریه «رسول» در آغوش «عبدی» در نمای آخر، بدون اوج و در کمال ناباوری؟!

آیا باید در فضای مجازی مطابقت بدهیم که اگر شهید شده، همان شهید عشوری است؟ اگر هم که سریال ادامه دارد، این موضوع باید حتما قبل از اتمام فصل قبلی به قطعیت رسیده باشد؛ به همین دلیل است که می‌گوییم این ضعف بیش از سازندگان، متوجه مدیران تصمیم‌گیرنده است.

از پایان سریال که بگذریم، باید گفت انصافاً «گاندو» یکی از جذاب‌ترین، پرمحتواترین و به روزترین سریال‌های چند سال اخیر بوده که توانسته است دغدغه‌مندی‌ها و آگاهی‌هایی را که جامعه امروز به آن نیاز دارد، به خوبی و با دست گذاشتن روی سوژه‌های ناب به تصویر بکشد، قهرمان‌سازی کند و به این ترتیب، زمینه تربیت قهرمان‌های آینده سرزمین‌مان را فراهم کند. نشان دادن گوشه‌ای از زحمات نیروهای امنیتی این کشور، قطعاً این قوت قلب را به مردم می‌دهد که در همین زمان که ما در کمال آرامش در خانه‌های‌مان گاندو دیده‌ایم، صدها «عشوری» و صدها محمدها هستند که دل به خطر زده و در مقابل توطئه‌های خارجی و خیانت‌های داخلی سینه سپر کرده‌اند.

همان طور که گفته شد، منطبق بودن با واقعیت برگ برنده «گاندو» بود و می‌تواند الگوی خوبی برای ادامه همین سریال یا حتی سریال‌های مشابه دیگر باشد و فرصت خوبی است تا بتوان از طریق آن، آگاهی و در نتیجه بصیرت بدنه جامعه را بالا برد. برای نمونه، دشمنی دیرینه انگلستان و تاریخ این خصومت و ظلم‌هایی که به کشورمان در طول تاریخ روا داشته، خیلی خوب و در قالب داستانی مهیج و البته واقعی، به نمایش گذاشته شد.

شخصیت‌پردازی‌ها در «گاندو» کاملاً بجا و درست بوده است و انصافاً بازیگران نیز به خوبی توانستند از عهده ایفای نقش برآیند. روابط بین آدم‌ها افراط و تفریط نداشت؛ «داوود» و «رسول» هر دو دوست «محمد» هستند، اما از طرفی نیروی مطیع و تحت امر او نیز بودند؛ این نوع روابط سازمانی و حد و حدود آن به خوبی در «گاندو» مرزبندی شده است.

به اعتقاد عده‌ای، یکی از نقاط ضعف سریال در برخی دیالوگ‌های کاملاً مستقیم و شعاری آن بوده که البته شاید بتوان در برخی موارد آن را توجیه کرد، اما در بسیاری موارد ذوق می‌زد. برخی موقعیت‌ها نیز اشتباهاتی بود که بهتر است در فصل احتمالی بعد، نسبت به آن دقت بیشتری شود؛ برای نمونه در گفت‌وگوی «شارلوت» و «سباستین» در کنار میزی که دو فرد کُرد روبه‌روی‌شان نشسته‌اند، اشاره شد که این دو نفر زبان خارجی نمی‌دانند، در صورتی که در رزومه‌ای که در مورد این دو نفر به آن اشاره می‌شود، می‌گویند یکی از آنها هتلداری خوانده و بیش از 60 بار به کشورهای اروپایی سفر کرده است! قطعاً برطرف کردن این اشتباهات می‌تواند به قدرتمندتر شدن و جذابیت این سریال کمک کند.

نام:
ایمیل:
نظر: