صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۵۹۰
نگاهی به نتیجه لشکر کشی آمریکا پس از 11 سپتامبر
پایگاه بصیرت / امیرعلی ابوالفتح

حادثه 11سپتامبر یک حادثه بسیار بزرگ و بهت‌آور برای مردم آمریکا بود، چراکه بعد از سال 1812 که قوای بریتانیا به ایالات متحده حمله کرده، وارد خاک آمریکا شده و شهر واشنگتن را تصرف کرده بود و کاخ سفید را به آتش کشیده بود. هیچ وقت هیچ قوا و نیروی خارجی نتوانسته بود داخل خاک ایالات متحده آمریکا عملیات نظامی انجام دهد، حتی حمله ژاپنی‌ها در سال 1941 هم، حمله به خاک ایالات متحده نبود، چون آن زمان هنوز جزایر هاوایی به عنوان یک ایالت تعیین نشده بود. بنابراین این حادثه به لحاظ حیثیتی بسیار برای مردم آمریکا مهم بود؛ از این رو انتظار می‌رفت آمریکایی‌ها یک خون‌خواهی بزرگی را به راه بیندازند که قرعه به نام افغانستان زده شد و حدود 28 روز بعد از این حادثه، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و اینکه القاعده عامل این کار بوده و اینکه افغانستان حامی حکومت طالبان است، به این کشور حمله کرد. این جنگ خیلی سریع تمام شد که البته قابل پیش‌بینی بود،چراکه قوای دو طرف کاملاً نابرابر بود و آمریکایی‌ها خیلی سریع توانستند افغانستان را اشغال کنند و حکومت دست نشانده خود را به قدرت برسانند. حادثه یازده سپتامبر چند اثر اساسی داشت؛ این حادثه احساس امنیت را از آمریکایی‌ها ربود و آمریکایی‌ها از آن به بعد، هر لحظه احساس می‌کردند دوباره ممکن است مورد حمله قرار گیرند و یک فضای امنیتی و پلیسی در آمریکا به وجود آمد و قوانین به گونه‌ای تنظیم شد که بتوانند با خطر ناامنی مقابله کنند، مانند قوانین میهن‌پرستی یا تغییر در ساختار جامعه اطلاعاتی و بگیر و ببندهای بسیار شدیدی را هم در داخل آمریکا و هم خارج آمریکا اعمال کردند؛ برای نمونه زندان گوانتانامو به وجود آمد و آمریکایی‌ها خیلی از موازین حقوق بشر را در بازجویی‌ها و اعمال شکنجه کنار گذاشتند و حبس‌های طولانی‌مدت اجرا کردند و وارد بخش تاریکی از نقض حقوق بشر شدند، تا جایی که بعدها بزرگ‌ترین عملیات جاسوسی کل تاریخ بشر را راه‌اندازی کردند.

 

جنگ پیش‌دستانه

آمریکایی‌ها پس از حادثه 11 سپتامبر، بحث جنگ پیش‌دستانه را مطرح کردند و گفتند ما دیگر نباید منتظر باشیم که به ما حمله شود و سپس به اقدام متقابل دست بزنیم و باید به سمت تهدید برویم؛ بعد از مطرح کردن این مباحث، جنگ علیه عراق را راه انداختند، با اینکه عراق در حادثه 11 سپتامبر نقشی نداشت، اما آمریکایی‌ها گفتند اگر اکنون به عراق حمله نکنیم، ممکن است صدام کاری با ما کند که القاعده و اسامه‌بن‌لادن کرد، بنابراین برای اینکه مورد حمله قرار نگیرند، به این کشور حمله کردند.

 

بهای سنگین برای مردم آمریکا

آمریکایی‌ها پس از حادثه 11سپتامبر بسیاری از ساختارهای نظام بین‌الملل را دگرگون کردند و نتیجه به دست آمده هم این بود که درست است بعد از حادثه 11 سپتامبر، عملیات تروریستی بزرگ مشابه حادثه 11سپتامبر، در داخل آمریکا رخ نداد، اما مردم آمریکا بهای بسیار سنگینی را هم به لحاظ مالی و هم جانی پرداخت کردند. از لحاظ جانی حدود 7 هزار سرباز آمریکایی در دو جنگ افغانستان و عراق کشته شدند و از لحاظ مالی هزینه بسیار سنگینی به جامعه آمریکا تحمیل شد که طبق گفته آمریکایی‌ها 7 تریلیون دلار هزینه‌های مستیقم جنگ بود و پیش‌بینی می‌شود 30 تا 40 تریلیون دلار هم هزینه‌های غیرمستقیم جنگ باشد. همین موضوع فرصت سرمایه‌گذاری و بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد کسب و کار را از آمریکایی‌ها گرفت و مشخص شده است، اگر بخشی از این پول صرف امور داخلی آمریکا می‌شد، شاید آمریکا به لحاظ اقتصادی در برابر کشوری مانند چین، به این قدر آسیب‌پذیر نمی‌شد. بنابراین هم به لحاظ انسانی و هم به لحاظ مالی، لطمه زیادی به جامعه آمریکا وارد شد.

 

جهان ناامن

طبق گفته آمریکایی‌ها، آنها توانستند مانع وقوع حملات تروریستی بزرگ‌تر شوند و اگر در آن زمان، این اقدامات انجام نمی‌گرفت، شاید القاعده عملیات‌های بیشتری را در داخل خاک ایالات متحده آمریکا سازماندهی می‌کرد. بنابراین، اگر هدف این بود که با این  اقدامات، مانع تکرار حادثه 11 سپتامبر شوند و گروه‌های تروریستی و گروه‌هایی که به زعم خودشان تروریستی هستند، نتوانند در داخل خاک آمریکا عملیات انجام دهند، موفق بودند؛ اما این مسئله به این معنا نیست که اقدامات آمریکا باعث نابودی و تضعیف تروریست در جهان شده است و اتفاقا وضعیت جهان بعد از 11 سپتامبر، در مقایسه با قبل از 11 سپتامبر به مراتب ناامن‌تر شد و با اقدام خشن‌تر، مرگ و میر، جنگ‌ها و تهدیدات تروریستی بیشتری انجام شد. از دل مواجهه ایالات متحده آمریکا با حادثه 11 سپتامبر، جنگ عراق بیرون آمد که باعث فروپاشی ساختارهای سیاسی و امنیتی عراق شد و اتفاقات دیگری که در پی حادثه 11 سپتامبر به وجود آمد، اتفاقاتی بود که در عراق و سوریه رخ داد و در حال حاضر هم که طالبان مجدد در افغانستان به قدرت رسیده‌ است، این تهدید وجود دارد که داعش در افغانستان قدرت بگیرد. آمریکا با ادعای مبارزه با تروریسم، وارد جنگ‌های بعد از حادثه 11 سپتامبر شد که در بخش درون مرزی موفقیت‌هایی را داشت، اما مابه‌ازای موفقیت درون مرزی، بر هم خوردن امنیت جهانی، رشد تروریسم، رشد افراطی‌گری، رشد خشونت و گسترش جنگ شد که بعد از آن، اتفاقاتی در یمن، سومالی و لیبی نیز به وجود آمد که همه این حوادث و اتفاق‌ها، زاییده این تفکر بود که باید به خاورمیانه رفت که به زعم آمریکایی‌ها، کانون ناامنی است، لذا باید در این منطقه کشورسازی و ملت‌سازی کنند و دموکراسی را گسترش دهند که باعث شد نظم قبلی به هم بخورد و نظم جدید هم ایجاد نشود. در این دوره گذار، بی‌ثباتی، ناامنی و کشتار و جنگ به وجود آمد، بنابراین می‌توان گفت اگر هدف اصلی آمریکا، این بود که تروریست جهانی را نابود کند، اصلاً محقق نشد، اما تروریست خارجی که بخواهد داخل آمریکا عملیات انجام دهد، موفق نشد و این اتفاق نیفتاد.

 

غفلت  ازتروریست‌های داخلی

نکته جالب اینکه تمام توجه آمریکایی‌ها به مبارزه با تروریست‌های خارجی بود که در داخل آمریکا عملیات انجام ندهند. این موضوع باعث شد توجه آنها نسبت به گروه‌های تروریستی داخلی و گروه‌های آمریکایی که اقدامات تروریستی انجام می‌دهند، کم شود که در حال حاضر این تهدید به منزله بزرگ‌ترین تهدید امنیتی پیش روی آمریکا نسبت به تروریست‌هایی مانند گروه‌های داعش، القاعده، الشباب و بوکوحرام است که بخواهند در داخل آمریکا عملیات انجام دهند. به هر حال این موضوع که تمام عاملان این حادثه مسلمان بودند، یک واقعیت تلخ بود. این افراد بر اساس انحراف از تعالیم اسلامی و ادعای مسلمان بودن مردم را کشتند، لذا بخشی از این اسلام‌ستیزی، واکنش طبیعی جامعه نسبت به این قضیه بود، اما گروه‌های اسلام‌ستیز به طور مشخص بیشتر در اروپا، در مقایسه با آمریکا سوار بر این موج اسلام‌هراسی شدند و آن را به اسلام‌ستیزی تبدیل کردند که علیه مسلمان‌ها نفرت‌پراکنی انجام می‌گرفت؛ اما نکته جالب این است که همین اسلام‌ستیزی و اسلام‌هراسی در کشورهای غربی از جمله ایالات متحده، سبب شد که مسلمان‌ها از حاشیه به متن بیایند و تلاش کنند برای حفظ هویت، آرمان‌ها و اعتقادهای خود، فعالیت اجتماعی و سیاسی داشته باشند. این موضوع تا جایی گسترش پیدا کرده است که در حال حاضر و برای اولین مرتبه یک مسلمان وارد کنگره آمریکا شده است، یعنی مسلمان‌ها قدرت گرفته‌اند. بنابراین اقدام اسلام‌ستیزها که می‌خواستند مسلمان‌ها را به حاشیه برانند و آنها را از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی بازدارند، نتیجه عکس داد. در حال حاضر در کشورهای اروپایی نیز مسلمان‌ها به مراتب بیشتر از حادثه 11 سپتامبر تلاش می‌کنند در کانون قدرت قرار گیرند و فعالیت‌های اجتماعی داشته باشند.

نام:
ایمیل:
نظر: