صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۵۹۶
پایگاه بصیرت / سیدحسین خاتمی خوانساری

ضرب‌المثل معروفی هست که می‌گوید آتش که درگرفت خشک‌ و تر با هم می‌سوزند؛ اما آیا واقعا این ضرب‌المثل درست است؟ شرایطی که می‌تواند خشک و تر را با هم بسوزاند، چیست؟ مسلماً وقتی در جامعه یک رفتار و تفکر شکل می‌گیرد و رشد می‌کند، یا حق است یا ناحق؛ اگر حق بود که هیچ، اما اگر ناحق بود اهل حق وظیفه دارند در مقابل آن بایستند و اعتراض کنند.

اعتراض نکردن به ناحق رضایت به آن قلمداد می‌شود و پیامدهای آن دامنگیر همه می‌شود. ضمن آنکه ناحق یک‌روزه شکل نمی‌گیرد و مدتی طول می‌کشد تا آستانه تحمل مؤمنان در جامعه بالا رود تاجایی‌که ناگهان می‌بینند ناحق به حق تبدیل شده و حتی اعتراض به آن سخت یا ناممکن است. آیات و روایات در کنار توصیه به مراقبت از جامعه مثال‌های زیادی را آورده که فردی عملی خلاف انجام داده است؛ اما در مقابل عده زیادی عقوبت شدند. برای نمونه، حضرت على(ع) فرمود: «ناقه ثمود را یک نفر از پاى درآورد، امّا خداوند همه آن قوم سرکش را مجازات کرد. چراکه همه به آن راضى بودند».(نهج‌البلاغه، خطبه201) دو نکته در این بیان شریف وجود دارد؛ اول آنکه رفتار یک فرد هم، می‌تواند مهم و اثرگذار باشد و حتی می‌تواند یک جامعه را دچار عقوبت سخت کند. دوم آنکه رضایت دادن به اینکه یک گناه انجام شود و کسی هم اعتراض نکند، اسباب عقوبت و عذاب را فراهم می‌کند. تأیید یک تخلف و اجازه دادن به رشد یک رفتار خبیث و آلوده در جامعه با شکل‌های مختلفی صورت می‌گیرد.

از تأیید کلام، تأمین منابع و تجهیزات، هدایت و حمایت، اشاره کردن و حتی سکوت در اشاعه ناحق اثر بسزایی دارد. پیامبر اسلام(ص) می‌فرمایند: «هر کسی که به کاری نیک امر کند یا از کاری زشت باز دارد، یا به کاری خیر راهنمایی کند یا حتّی به آن اشاره کند، [در ثواب آن عمل] شریک است. هر کس به بدی امر کند یا به آن دلالت یا اشاره کند، او نیز [در گناه عمل ]شریک است.» (وسائل‌الشیعه، ج16، ص124) مکتب ما، هم به گناهان فردی اهمیت می‌دهد و هم به گناهان جمعی؛ به ویژه گناهانی که مردم را به تاریکی و گناه سوق دهد.

هر مرتبه از این افعال به‌طریقی می‌توانند جامعه را مریض کند؛ اما بدترین آن گناه و تخلفی است که دامان مردم را هم بگیرد. آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمایند: «خدا نکند انسان معصیت کند و اگر کرد، خدا نکند معصیت اجتماعی بکند و اگر کرد خدا رحم بکند که اضلال مردم در آن باشد.»

نباید این‌طور تصور کنیم که عقوبت الهی فقط شامل برخی گناهان می‌شود. برای نمونه، گناهانی که بیشترین فراگیری را دارد. بازی کردن با جان و مال مردم با تصمیمات غلط هم جزء گناهان نابخشودنی است. مثلاً گاهی می‌شود فرد و افرادی در جامعه تصمیماتی می‌گیرند و این تصمیمات به بی‌خانمان شدن برخی از مردم و آواره شدن آنان کمک می‌کند.

این از گناهانی است که می‌تواند ساکت‌ها را دچار عقوبت و عذاب گرداند. خداوند در قرآن کریم خوار شدن این افراد در دنیا و آخرت را به‌عنوان جزای این عمل اعلام می‌فرماید.(بقره/85) خداوند در این آیه از کسانی‌که هم‌دستی می‌کنند، سخن به میان می‌آورد که سکوت هم شامل این هم‌دستی می‌شود.  ایجاد نزاع و درگیری و اختلاف در جامعه حتی برای چیزی‌ که حق‌مان است و فکر می‌کنیم باید برای آن بجنگیم، جایز نیست.

ما نمی‌توانیم برای گرفتن حق خود‌مان هم اختلاف درست کنیم که اگر این‌چنین باشد، باز هم باید منتظر عقوبت الهی باشیم. گاهی ساکت ماندن عده‌ای که متمول هستند در حالی‌که جامعه و مردم در فقر به‌سر می‌برند هم معصیت است که به رشد ناعدالتی در جامعه کمک می‌کند؛ یعنی انفاق نکردن، پرداخت حقوق الهی و...؛ در آیات 17 تا 31 سوره قلم شرح حال کسانی را می‌بینیم که مخفیانه محصول باغ و بستان خود را می‌چیدند تا فقرا آگاه نشوند و درخواست کمک کنند کسانی‌که به‌همین ‌دلیل دچار فقر و قحطی شدند. البته خداوند نمی‌خواهد بندگانش همه دارایی‌شان را به فقرا اعطا کنند، زیرا جامعه‌ای در تعادل می‌خواهد، یعنی نه افراط و نه تفریط. خداوند در آیه 29 سوره اسراء بندگانش را به تعادل فرامی‌خواند. حتی در آیه 37 همین سوره، متکبرانه در جامعه راه رفتن و تعامل کردن با مردم را نهی فرموده و آن ‌را ناپسند می‌داند.

از جمله دیگر رفتارهایی که تعادل جامعه را به ‌هم می‌ریزد، هم‌نشینی با اهل باطل است که خود تأیید کردن باطل به شمار می‌آید. آیات 40 تا 45 سوره مدثر از قول جهنمیان می‌گوید که ما با اهل باطل هم‌نشین بودیم. شاید آنها اهل معصیت نبودند، ولی با هم‌نشینی اهل باطل به رشد باطل کمک کرده‌اند.

در این موضوع، مهم «رضایت‌مندی» در مقابل آلودگی و گناه است که اگر بیاید همه چیز را نابود می‌کند. کسانی‌که با امام حسین(ع) جنگیدند، در دسته‌های مختلفی قرار گرفتند؛ کسانی که «اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَت وَ بایَعَت وَ تابَعَت عَلی قَتْلِهِ...» بودند و کسانی ‌که رضایت داشتند و کمک کردند برای متفرق کردن مردم از کنار امام حسین(ع).

نام:
ایمیل:
نظر: