صفات اخلاقی در انسان حالت روبنایی و زیربنایی دارد. صفات زیربنایی آنهایی هستند که سبب بهوجود آمدن صفات دیگر میشوند یا به آنها قوت میبخشند. صفات روبنایی در سایه صفات زیربنایی رشد و توسعه پیدا میکنند. یکی از این صفات که جزء ذات انسان است، «عزت» و عزتطلبی است. خداوند انسان را با عزت آفرید و او را دارای بالاترین مرتبه دانست و اشرف مخلوقات قرار داد. اگر عزت باشد، زندگی مفید و لذتبخش میشود. اگر عزت باشد، قدرت هم شکل میگیرد و ماندگار است. اگر عزت باشد، استقلال مفهوم پیدا میکند و اگر عزت باشد، عظمت هم موجود میشود و اراده به پیشرفت و امنیت و آسایش محقق میشود.
بسیاری از انسانها برای کسب عزت یا از دست نرفتن آن تلاش میکنند، خود را به خطر میاندازند و گاهی از لذتهای متعدد صرف نظر میکنند. حفظ عزت یکی از بزرگترین دغدغههای انسان است تاجاییکه مرگ با عزت را به زندگی ذلیلانه ترجیح میدهد. گاهی هم انسانها برای عزت یک فرهنگ، یک فکر، یک ایدئولوژی، یک جامعه یا قوم حاضرند از جان عزیز خود بگذرند. انسانها در زندگی خود به دنبال کسب عزت و سربلندی میروند و عمری را برای کسب یا حفظ آن تلاش میکنند. استقامت در برابر بسیاری از گناهان و دور ماندن از بسیاری آلودگیها بهوجود و نبود عزتطلبی و عزتدوستی بستگی دارد و انسانی نیست که عزت را بخواهد؛ اما خود را در مسیر ذلت قرار دهد. پس انسانی که به خدای خود تکیه میکند و از شیطان دور میشود، عزیز است؛ چون خداوند عزیز است. «وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ العَزيزُ الرَّحيمُ»؛ و پروردگار تو عزیز و رحیم است.(شعراء/ 9) امام صادق(ع) میفرمایند: «خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد. مگر نشنیدهاى که خداى تعالى مىفرماید: عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است؟ پس مؤمن عزیز است ذلیل نیست.»(تهذیب الاحکام، ج6، ص179) انسانها با انتخاب راههای خوب، افکار صحیح و دوستان خوب بهدنبال عزت هستند؛ البته باید انتخاب صحیحی داشته باشد. از جمله این راهها انتخاب دوست و همراه خوب است.
خداوند در آیه 138 و 139 سوره نساء میفرماید: «منافقان را بشارت ده که عذابی دردآور برایشان آماده شده است. آنها که کافران را بهجاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مىکنند. آیا عزت و آبرو را نزد آنان مىجویند؟ با اینکه همه عزتها از آن خداست؟»
بهعبارتی همه انسانها حتی منافقان بهدنبال عزتی که در ذهنشان هست میگردند؛ اما در انتخاب راه و روش و افراد اشتباه میکنند. در واقع آنها نه از سر جهل، بلکه با لجاجت در برابر حق میخواهند عزت را از غیر خدا کسب کنند. راه دیگری که خداوند برای ما معین کرده است، شهادت به یگانگی خداوند، رسالت و ولایت است. خداوند در سوره فاطر، آیه10 میفرماید: «مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا، إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ...»؛ هر كه خواهان عزت است بداند كه عزت، همگى از آن خداست. سخن خوش و پاک به سوى او بالا مىرود و كردار نيک است كه آن را بالا مىبرد.
با توجه به آنکه یکی از مهمترین مسائل برای ما باید حفظ عزتمان باشد، روش ما در کسب عزت هم باید در طریق خدایی باشد. از آنجایی که خداوند قدرتبخشی و عزتبخشی را از آن خود میداند، باید در راه او قدم برداریم. پيامبر گرامی اسلام(ص) هنگامی که در حفر خندق در مدینه كلنگ را بر سنگ زد، از آن جرقهاى برخاست، سپس ایشان فرمودند من در اين جرقهها فتح كاخهاى مدائن و يمن را از جبرئيل دريافت كردم. منافقان با شنيدن اين سخن، لبخند تمسخر مىزدند كه آيه 26 سوره آل عمران نازل شد و خداوند از پیامبر(ص) خواست که: (ای پیغمبر) بگو: بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی. عزت خدایی شامل کسانی میشود که در طریق الهی و برای خداوند حرکت میکنند و به دستورات دین عمل میکنند. در این راه باید عوامل ایجاد عزت و ذلت را بشناسیم و بر مبنای آن عمل کنیم.
همانطور که گفته شد دوستی با کافران و منافقان و تحت ولایت آنها قرار گرفتن باعث دوری از عزت الهی میشود؛ ضمن آنکه وظیفه مؤمن برای کسب عزت و دوری از لذت اظهار برائت و انزجار از کافران و منافقان است که نهضت حضرت اباعبدالله(ع) نمونه حقیقی از این اعلام انزجار و دوری از کافران است. حضرت امام حسین(ع) در تبیین نهضتشان میفرمایند: «الا و ان الدعی و ابن الدعی قد رکزنا بین اثنتین، بین السله و الذله. هیهات منا الذله»؛ یزید مرا بین دو راهی قرار داده است: کشته شدن و ذلت. هیهات که ما ذلت را بپذیریم. مؤمن باید متوجه این نکته باشد که عزتطلبی را در ولایت خداوند و اهلبیت(ع) جستوجو و ایجاد کند و مخالفت علنی با کافران داشته باشند.