صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۹  ، 
شناسه خبر : ۳۳۴۱۴۰
معنا و آثار نهفته در فقر و چاره‌جویی آنها
پایگاه بصیرت / حمزه عالمی

فارغ از زمینه‌ها و عوامل افزایش تورم در کشور، آنچه اکنون جامعه با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، فقر و ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه است. آگاهی از این موضوع، نیازی به جست‌وجوی آمار و ارقام ندارد و وضعیتی آشکار است. این موضوع نیز روشن است که وضعیت کنونی فقر و تورمِ افسارگسیخته در کشور، میراث دولت قبل بوده و دولت دو ماهه سیزدهم هنوز نیازمند فرصت است تا بتواند این مشکلات را حل کند. با این حال اهمیّت فقر و ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه ایجاب می‌کند نگاه جدی‌تری به آن داشته باشیم و از تبعات بحرانی این وضعیت به سادگی نگذریم.

 

معنای نهفته در فقر

به گفته بسیاری از کارشناسان، در شرایط کنونی با کمبود کالاهای اساسی مواجه نیستیم، اما مصیبت بزرگ در این است که با وجود فراوانی کالا، قیمت‌ها همچنان سر به فلک کشیده و تورم همچنان در حال افزایش است. اقتصاددانان در پاسخ به چرایی این وضعیت نکات روشنی را بیان و راهکارهای مفیدی نیز ارائه می‌کنند، اما این فراوانی راهکارهایی که اغلب روی کاغذ باقی مانده است، بیان‌کننده از حساسیّت افتادن معنای نهفته در فقر و آثار بحرانی آن است. این همه به دلیل تفسیر صرفاً اقتصادی از مسائل و مشکلات اقتصادی است، در حالی که اقتصاد، آن هم در دوران کنونی در محاسبه خلاصه شده و آمار و محاسبه نمی‌توانند حس عمومی جامعه را درک کنند؛ حسی که مبنای تفکر و رفتار یک جامعه و امکان یا امتناع رسیدن به آرمان‌های آن جامعه را شکل می‌دهد.

امروزه فراوانی کالاهای اساسی و از آن طرف پایین آمدن قدرت خرید مردم و احساس هراس از افزایش فاصله میان درآمد و مخارج، فرد ایرانی را در موقعیّت نظاره‌گرِ نیازهای اولیه و اساسی خود که پشت ویترینِ گالری‌های لوکس حبس شده‌اند، قرار داده و او خود را در تأمین اولین نیازها، همچون خوراک، پوشاک و مسکن ناتوان می‌بیند. به عبارتی نیازهای اولیه و اساسی فرد به کالاهای لوکسی تبدیل شده‌اند که فرد تنها می‌تواند به آنها بنگرد و از کنارشان بگذرد. فردی که از جلوی ویترین نیازهای اساسی خود عبور می‌کند، در واقع اولین لازمه زنده بودن و حیات خود را، یعنی نیاز به خوراک را کنار گذاشته و به سطح بسیار پایین و شکننده‌ایی اکتفا کرده است. به این ترتیب چنین فردی حیات و زندگی خود را در معرض تهدید می‌بیند. همچنین وقتی تأمین مسکن و سر پناه را که لازمه استقرار و آرامش است، دست نیافتنی یا بسیار دشوار می‌بیند، احساس بی‌مکانی و سرگردانی می‌کند. معنای نهفته در این موضوع، افزایش هزینه‌های حیات و آرامش است و از آنجا که میل به حیات و زندگی بر هر میلی برتری دارد، به این ترتیب افراد در چنین شرایطی تأمین هزینه‌های حیات (تأمین خوراک) را بر تأمین استقرار و آرامش ترجیح می‌دهند و ابایی از عیان شدن بی‌مکانی و نااستقراری خود نخواهند داشت. در چنین شرایطی مسلم است که حاشیه‌نشینی یا زندگی دو خانواده در یک واحد آپارتمانی 70 متری، به عنوان پیامدهایی که در نتیجه بحران مسکن اکنون در حال وقوع است، قبح کمتری از فروش اعضای بدن دارد، اما هیچ اطمینانی نیست که با مصادره مکان به سود تأمین لوازم حیات، افزایش روزافزون قیمت‌ها اجازه دهد که لوازم حیات نیز به سهولت تأمین شود.

به این ترتیب ویترینی شدن نیازهای اولیه و اساسی جامعه به این معناست که حق حیات و آرامش فرد مهیا بوده و هر روز در معرض دید افراد قرار می‌گیرد، اما حصاری شکننده، فرد را از دسترسی به آنها محروم می‌کند یا هزینه‌های دسترسی را هر ساعت بالا می‌برد. برای افرادی چنین هراسناک از حفظ حیات، و بی‌مکان، شاید دیگر گذشتن از جلوی ویترین‌ها ادامه نیابد و آنان هر لحظه ممکن است باز گردند، با عصیانی برای شکستن.

 

چشم‌انداز این وضعیت

آنچه گفته شد با هدف اهمیت دادن به معنای فقر و نتایج آن است. به اذعان کارشناسان اقتصادی، اقدامات دولت سیزدهم می‌تواند در ماه‌های آینده بهبود قابل توجهی در تأمین نسبتا پایدار نیازهای اولیه جامعه ایجاد کند، اما آیا آستانه تحمل جامعه تا آن زمان لبریز نخواهد شد؟

پاسخ به این پرسش به نوع گفتار و کردار دولتمردان سیزدهم وابسته است؛ در حالی که از ویترینی شدن نیازهای اولیه سخن گفتیم، این نکته را نیز نباید فراموش کرد که استعاره ویترین به حائل و واسطه‌هایی غیر از دولت میان مردم و رسیدن آنها به نیازهای اولیه خود اشاره دارد. هر دولتی خواهان بقا و کسب رضایت مردم است و اگر در تأمین نیازهای اولیه جامعه مشکل داشته باشد، با فرافکنی و ادبیاتی پیچیده سعی می‌کند مشکل را به فراموشی سپرده و مردم را در ابهام فرو برد، اما دولتمردان سیزدهم تاکنون گزارش نسبتاً شفافی به مردم ارائه داده‌اند و از وفور کالاهای اساسی سخن گفته‌اند، بنابراین آنان در سمت‌وسوی مردم قرار دارند و همانند مردم به دیوار شیشه‌ای ویترین می‌نگرند. حضور رئیس‌جمهور در میان مردم و گفت‌وگوی بی‌واسطه با آنان، به این معناست که دولت خود را زبان نیازهای مردم می‌داند. به این ترتیب جای سؤال است که ویترینی که نیازهای اساسی را به نمایش گذاشته، اما آنها را حبس کرده، از سوی چه کسانی بر پا شده است؟

این ویترین به صورت ناخواسته عیان شدن نقش دلالان و واسطه‌هاست؛ واسطه‌هایی که باز هم استعاره ویترین به ما می‌گوید بسیار شکننده هستند، چون هم دولت و هم مردم به آنان خیره شده‌اند. به این ترتیب از دل آن وضعیّت بحرانی که ترسیم شد، می‌توان به وضعیّتی امیدوارکننده دست یافت. اکنون شرایط بسیار مطلوبی برای شکستن این حصار شیشه‌ای فراهم شده است. در حالی که رئیس‌جمهور و وزرای خود در میان مردم و با رویکردی نسبتًا شفاف حاضر شده‌اند و این کلام معصوم(ع) را پاس داشته‌اند که «النَّجاةُ فی الصِّدق، کما أنَّ الهلاک فی الکذب»، آنچه بیش از حضور و گفت‌وگو با مردم اهمیّت دارد، بازسازی نظام توزیع در کشور و قرار گرفتن واسطه‌ها در جایگاه منطقی خود و برخورد قضائی و انضباطی سخت با دلالان و واسطه‌هاست. اصلاح نظام توزیع و نظارت بر بازار از دیدگاه کارشناسان اقتصادی یکی از مهم‌ترین راه‌های جلوگیری از افزایش قیمت‌ها و حاکم شدن آرامش اقتصادی است، اما از نگاه این نوشتار اصلاح این سیستم اهمیت بسیار زیادی نیز در احیای سیاست دارد. حوزه سیاست، به‌معنای حوزه حضور مردم در عرصه عمومی و ترجیح منافع عمومی بر منافع شخصی، آن هم در چارچوب شریعت، بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی و وجه تمایز مهم جمهوری اسلامی از سایر نظام‌های سیاسی است. در وضعیت ویترینی شدن نیازهای اولیه، اولین قربانی، سیاست است. سیاست نیازمند حداقل‌هایی از معیشت و مکانمندی انسان‌هاست و برخورد با واسطه‌ها و دلالانِ زیاده‌خواه، در واقع پاسداری از این دستاورد مهم به شمار می‌آید.

***

اصلاحیه:در شماره ۱۰۱۹در مطلب  اصلی این صفحه در توضیح عکس میشل فوکو به اشتباه نام فوکویاما درج شده بود که بدین وسیله از خوانندگان محترم پوزش می‌طلبیم.

نام:
ایمیل:
نظر: