صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۳۳۴۲۳۵
انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و صف‌آرایی جریان‌های سیاسی ‌ـ 6
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

همانطور که گفته شد، اصلاح‌طلبان با همه توان به میدان آمده بودند تا به هر نحو ممکن از تکرار دولت نهم برای چهار سال دیگر جلوگیری کنند. آرزوها و تلاش‌های انحصارطلبان اصلاح‌طلب که در قالب نظریاتی همچون «جنبش فراگیر از همه زخمی‌های انتخابات گذشته» مدنظر سعید حجاریان»، «تشکیل جبهه گسترده از مخالفان قدیم و جدید» مورد نظر بهزاد نبوی و «راه‌اندازی ائتلافی از جناح‌های سیاسی‌ـ فکری ریشه‌دار اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان» مطرح شده از سوی مرعشی، تبلور یافته بود، از سوی سران این جریان مورد حمایت و پشتیبانی قرار گفت. آنان برای موفقیت خود، سناریوهایی را نیز طراحی کرده بودند که مهم‌ترین آن «سناریوی بحرانی نشان دادن کشور» بود.

در این سناریو تلاش شد تا با تبلیغات و عملیات روانی گسترده در موضوعاتی چون تورم و بیکاری و بزرگ‌نمایی تحریم‌ها و تهدیدات بین‌المللی، حمله به دولت نهم و ناکارآمد جلوه دادن آن، وضعیت کشور بحرانی و خطرناک نشان داده شود. در این راستا کروبی می‌گوید: «شرایط کشور خطرناک و حساس است. حرکت‌هایی وجود دارد که باید از آنها غافل نشویم.»

مجید انصاری در همایش «بودجه 87، چالشی نو برای دولت نهم» (2/10/1386) ادعا می‌کند: «تمام حس‌گرها از سوی کارشناسان سیاسی و غیر سیاسی، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و نیز در مجمع تشخیص مصلحت نظام، آژیر خطر را به صدا در آورده‌اند که فاجعه‌ای در راه است ولی تمام این مسائل از سوی دولت با برچسب زدن و اتهام زدن به افراد پاسخ داده می‌شود.» وی معتقد است: «اقتصاد کشور به دلیل بی‌توجهی دولت به هشدارهای کارشناسان و اقتصاددانان به نقطه خطرناکی رسیده است.» او می‌افزاید: «جامعه ما دچار آسیب‌‏هایی شده که اگر دیر اقدام کنیم، اساس نظام را دچار مشکل می‌‏کند.»

سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق کشور نیز وضعیت کشور را بحرانی دانست و در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد گفت: «مسئله فوری لزوم تغییر وضع کنونی است که اگر تغییر نکند همه زیان می‌کنند.» محمدرضا خاتمی، برادر وی و عضو ارشد حزب مشارکت، اوضاع کشور را با دوره حمله مغول مقایسه کرد و گفت: «اگر حمله مغول توانست این ملت را از پای درآورد، شرایط فعلی هم می‌تواند این ملت را تسلیم خود کند. امروز ملت اصلاح‌طلب ایران رئیس دولتی می‌خواهد که از شنیدن نام دموکراسی دچار تهوع نشود! »

غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران نیز با بحرانی توصیف کردن اوضاع کشور اظهار داشت: «با اشتباهات دولت ایران، کشور با بحران جدی مواجه شد و اجماع جهانی علیه ما شکل گرفت که آثار آن هر روز مشخص‌‏تر می‌‏شود. اگر در سطح ملی تمام دلسوزان از همه جناح‌‏ها خطر را احساس و نیاز به اقدام جدی را حس کنند، به تشکیل دولت وحدت ملی روی می‌‏آورند.»

میرحسین‌موسوی هم در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد تهران دلیل حضور خود در انتخابات دهم را وضعیت مخاطره‌آمیز کشور عنوان کرد و گفت: «من اگر در این 20 سال، سکوت کرده بودم، به این دلیل بود که احساس خطر نکرده و وارد مسائل سیاسی نمی‌شدم؛ اما اکنون و به خاطر وقایعی که در چهار سال اخیر اتفاق افتاده و هزینه‌های نظام را زیاد کرده است، احساس خطر کرده و آمده‌ام به شکلی که تا آخر ایستاده‌ام و دیگر سکوت نخواهم کرد.»

طراحان این سناریو تلاش کردند پس از القای بحرانی و مخاطره‌آمیز جلوه دادن وضعیت کشور، چنین نتیجه‌ای را در ذهن مردم تصویر کنند که اکنون کشور به ناجی نیاز دارد و سپس افکار عمومی را به سوی نامزد مورد نظر معطوف کنند.

بهزاد نبوی ضمن اینکه معتقد است، «خاتمی امروز سمبل نجات ملی است» از هر گزینه‌ای که بتواند «نه احمدی‌نژاد» را ترجمه کند و او را کنار بزند و دولتی با مقیاس‌هایی غیر از دولت نهم روی کار بیاورد، استقبال کرده، می‌گوید: «امروز نجات کشور از وضعیت بحرانی موجود مطرح است و اساساً ضرورتی ندارد دنبال ایده‌آل‌های‌مان باشیم یا ببینیم با شرکت در انتخابات چقدر می‌توانیم به آن ایده‌آل‌ها تحقق ببخشیم؟ بلکه باید درصدد باشیم نامزدی را معرفی کنیم که بتواند کشور را نجات دهد و به دنبال پیروزی وی که همان نجات کشور است، باشیم.»

حسین مرعشی، سخنگوی کارگزاران، که در نظریه‌پردازی طرح مخاطره‌آمیز جلوه دادن کشور و نیاز به ناجی، نقش عمده‌ای ایفا کرد، در این رابطه می‌گوید: «باید متوجه باشند که ما برای نجات آنها این کار را می‌کنیم. از نظر ما آقای احمدی‌نژاد ضربات جبران‌ناپذیری به اقتصاد زده است.»

به هرحال، همه این فضاسازی‌های مسموم و التهاب‌آفرینی‌ها و نوید دادن به ظهور ناجی، به اجماع بر سر میرحسین‌موسوی در آستانه انتخابات دهم منتهی شد؛ با این تحلیل که میرحسین به دلیل دور بودن از صحنه مدیریت اجرایی کشور برای مدت 20 سال و امکان برانگیختن احساسات دینی مردم با تبلیغ بر دوره نخست‌وزیری او و بهره‌گیری از نمادهای دینی چون سیادت وی، از یک سو ظرفیت جذب بخشی از آرای جبهه اصول‌گرایان را دارد و از سوی دیگر، سکوت 16 ساله وی در دوره حاکمیت لیبرال دموکرات‌های کارگزاران و سوسیال دموکرات‌های سکولار، و نیز سابقه همسر وی در دوره دوم خرداد و همراهی با آن جریان و بالاخره اجماع گسترده همه طیف‌های جریان دوم خرداد در مورد وی، می‌تواند نتیجه جدیدی را در انتخابات ورق بزند.

در کنار سناریوی بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور، لازم بود که ایده‌ای تکمیلی نیز برای برون رفت از شرایط کنونی طراحی شود که در قالب طرح «دولت وحدت ملی» رسانه‌ای شد. این طرح اولین بار در روزنامه «شهروند امروز» مطرح شد که تلاشی از سوی ناطق‌نوری، اکبر هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی معرفی می‌شد که مبتنی بر آن جریان اصلاح‌طلب باید «لویی‌جرگه‌ای تشکیل دهد تا از آن طریق، انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده را مدیریت و آن را از وضعیت فعلی که یک جریان تندرو آن را به دست گرفته، خارج کند.»

در واقع، همان طرح «برد همگانی» مورد نظر مرعشی و کارگزاران سا زندگی بود که با واسطه‌گری سیدمحمد خاتمی و قرائت علی اکبرناطق نوری کلید خورد. این طرح به دلیل تعارض ماهوی با شرایط و عدم امکان پیاده‌سازی، از همان ابتدا عقیم ماند! آقای ناطق‌نوری در فاصله کمتر از یک‌ماه بعد اعلام کرد: «هر گروهی دنبال کار خودش است و این تئوری هم در همان نطفه منتفی شد. من فقط تئوری دادم و دنبالش نیستم. اما آنچه از قرائن می‌بینم، این است که هرگروهی آتش را برای نان خود می‌خواهد.»

نام:
ایمیل:
نظر: