صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۵۰۲۰
پایگاه بصیرت / فرهاد مهدوی

هفتمین دور از مذاکرات وین در جریان است؛ مذاکراتی که شش مرحله آن در دولت  هشت ساله روحانی و تنها یک مرحله از آن در دولت رئیسی که چهارماه بیشتر از آن نگذشته، به‌وقوع پیوسته است. جالب است که جریان رسانه‌ای و احزاب سیاسی حامی دولت سابق در حال صدور درسنامه‌هایی برای نحوه مذاکره با طرف‌های غربی هستند و این شیوه مطالبه حقوق ملت ایران را از طرف دیپلمات‌های دولت رئیسی نامناسب می‌دانند، برای اینکه بدانیم آنها چگونه مذاکره می‌کردند ناچار شدیم چند برگ از تاریخ هسته‌ای ایران را مرور کنیم:

1- اختیارات کم بود یا زیاد؟ این جریان سیاسی که همه پست‌های مدیریتی دولت را در دست داشته‌اند،  در مواضع اعلامی شعار بی‌اختیار بودن در سیاست خارجی را سر می‌دادند؛ اما در مواضع اعمالی و هنگام مذاکره بر روی همه چیز مذاکره می‌کردند و در مذاکره خط قرمزی را برای خود قائل نبودند...

۲- چرخ زندگی چرخید؟ با اینکه می‌گفتند بی‌اختیارند، تأسیسات هسته‌ای کشور را تعطیل کردند و بیش از صد امتیاز روی زمین را نقداً به غرب تقدیم کردند؛مانند برچیدن حدود ۱۲۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ در نطنز و فردو، ممنوعیت غنی‌سازی بیش از 3/67 درصد به مدت ۱۵ سال،کاهش ۹۷ درصدی ذخیره اورانیوم غنی شده 6UF از حدود ۱۰ تن به ۳۰۰ کیلوگرم، ممنوعیت هر نوع فعالیت تحقیق و توسعه بر روی مواد شکاف‌پذیر در فردو به مدت ۱۵ سال و نصب دوربین‌های نامحدود در محل‌های هسته‌ای. البته دولت روحانی این شعار را داشت که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم، اما مشخص نشد که چرا نه اون چرخید و نه این و به قول شاعر به مار ماهی مانی نه این تمام و نه آن... .

3- کدام تیم ملی این‌گونه بازی می‌کند؟ تیم مذاکره کننده هسته‌ای در واقع مانند تیم ملی رشته‌های ورزشی باید برای اعتلای پرچم عزیز کشورمان می‌جنگید، اما در میان این تیم افراد دو تابعیتی، مانند دری‌اصفهانی با تابعیت کانادایی(نمایندهٔ بانک مرکزی و مسئول امور بانکی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای) و محمدعلی شعبانی با تابعیت سوئدی(مشاور وزیر امور خارجه) حضور داشتند و نقشه راه مذاکرات ایران را کامل در اختیار طرف‌های غربی قرار می‌دادند و در اصطلاح ورزشی به خودی گل می‌زدند که البته آنها در دادگاه محاکمه هم شدند؛ ولی حقوق ملت ایران پایمال شد.

۴- زبان دیپلماسی می‌دانستند! جریان اصلاح‌طلب و دولت روحانی  همواره ادعا داشت زبان دنیا را بلد است، اما اکنون که به این خسارت‌های ناشی از زبان دیپلماسی نگاه می‌کنیم، یاد آن ضرب‌المثل معروف می‌افتیم که زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد. نقطه قوت دولت روحانی ادعای تسلط بر زبان لاتین و قواعد حقوقی بین‌المللی بود و برخلاف ادعا، همین نقطه پاشنه آشیل دولت بود و آسیب‌های زیادی به کشور وارد کرد؛ به گونه‌ای که ظریف به فریب در مذاکرات اعتراف کرد و گفت: «من در مجلس گفتم در برجام کلمه‌ «تعلیق» وجود ندارد. اشتباه از من بود. چهار بار کلمه‌ «تعلیق» در برجام وجود دارد؛ ولی مذاکره کننده‌ ما به من اطلاع نداده بود.» آنها حتی نمی‌توانستند از سرمایه‌های کشور برای اعاده حقوق و حیثیت ایران خوب استفاده کنند و در حالی که شهادت سردار سلیمانی موجی از خشم و نفرت را علیه آمریکا به وجود آورده بود، آقای ظریف در یکی از بدترین مواضعش در طول تاریخ فعالیت سیاسی، به نشریه آلمانی گفت: «دولت ترامپ می‌تواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریم‌ها را بردارد و پای میز مذاکره برگردد. ما هنوز پای میز مذاکره هستیم.» این اظهارنظر تقریباً سه هفته بعد از شهادت حاج‌قاسم سلیمانی بوسیله ارتش تروریستی ایالات متحده به فرماندهی ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور مطرح شده است.

۵- نتیجه اعتماد بیش از اندازه چه شد؟ «ارنست مونیز» یکی از شخصیت‌های فنی مذاکرات هسته‌ای بود که وی را مرد اول انرژی هسته‌ای آمریکا و حتی سلاح مخفی آمریکا در مذاکرات هسته‌ای می‌دانستند، «صالحی» از ایران و «مونیز» از آمریکا برای توافق بر سر آنچه «ابعاد فنی» مذاکرات نامیده می‌شد بارها مذاکره کردند. شناخت آنها از همدیگر به زمانی بر می‌گشت که «مونیز» رئیس دپارتمان فیزیک دانشگاه ام آی تی آمریکا بود و صالحی نیز در همین دانشگاه تحصیل می‌کرد و دست بر قضا چند واحد درسی را با او گذرانده بود؛ یعنی دانشمند ایرانی، شاگرد «مونیز» به شمار می‌رفت. همین مسئله سبب شد آقای صالحی در صحن علنی مجلس قسم جلاله بخورد و بگوید: «والله، والله، والله در مسائل هسته‌ای نه با کندی روبه‌رو خواهیم شد نه توقف، آب سنگین، تحقیقات و غنی‌سازی نیز ادامه خواهد یافت.» حال بعد از گذشت شش سال از قسم‌های جلاله صالحی در سال 1394 باید نتیجه آن مذاکرات را روشن‌تر ببینیم.

اکنون باید به اعضای دولت سابق، شخصیت‌ها و رسانه‌های طرفدار برجام  که نگران مذاکرات وین شده‌اند، یادآور شد که لطفاً شما برای تیم مذاکره کننده هسته‌ای کلاس آموزش زبان دیپلماسی نگذارید و از دستاوردهای مذاکرات پوچ به عنوان فتح‌الفتوح یاد نکنید؛ زیرا طرف‌های غربی اشتهای‌شان تحریک می‌شود که به دنبال مذاکره با روش سال 1392 با تیم مذاکره‌کننده ایرانی باشند!

نام:
ایمیل:
نظر: