صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۳۵۰۲۴
پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی

مروری بر تاریخ روابط خارجی و اقتصاد ایران از واقعیت تلخی پرده برمی‌دارد و آن، این است که در تعامل با کشورهای دیگر، به‌ویژه کشورهای غربی، ایران همواره نتوانسته است به طور مناسب منافع خود را تأمین کند. این موضوع چند دلیل اساسی داشته است که عبارتند از:

1- امید بستن بیش از حد به نقش متغیر روابط خارجی برای حل مشکلات کشور: قائل شدن نقش بیش از حد لازم برای متغیر روابط خارجی در حل مشکلات کشور سبب شده تا ایران به‌خوبی نتواند از مزایای ارتباط با خارج بهره‌برداری کند. به بیان دقیق‌تر، نوع نگاه ما به متغیر روابط خارجی همواره این گونه بوده که آن را متغیر مستقل یا عامل اصلی توسعه تصور کرده‌ایم و بنابراین، در شرایط نبود مشکل بر سر راه ارتباط با دنیا، از قوی شدن غفلت کرده‌ایم و در شرایط وجود تضییقات خارجی هم همواره حل مشکلات کشور را منوط به رفع تضییقات خارجی کرده‌ایم. برای نمونه، در زمان قاجار، نگاه غالب نخبگان سیاسی بر مدار تقلید از غرب و ضرورت بازسازی ایران بر مبنای تصویر غرب می‌چرخید. در دوره پهلوی نیز این نگاه، نگاه محوری بود. در دوره‌ جمهوری اسلامی ایران، رگه‌های قوی این نوع نگاه در میان نخبگان سیاسی و اقتصادی حاکم بر بیشتر دولت‌ها، کم و بیش وجود داشته است. مبتنی بر این نگاه، تاکنون کمتر تلاش شده در ارتباط با اقتصادهای توسعه یافته دنیا از ظرفیت‌های آنها برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور، از جمله در حوزه‌های مهمی، چون انتقال فناوری به ایران، آموزش نیروی کار ایرانی، وارد کردن ماشین‌آلات و تجهیزات سرمایه‌ای به ایران و... استفاده کنیم و در ارتباط با این نوع اقتصادها، بیشتر منافع کوتاه‌مدت و مقطعی را مدنظر قرار داده و کمتر به منافع معطوف به توسعه بلندمدت کشور توجه شده است. در عین حال، به واسطه‌ استفاده از ظرفیت‌های خارجی، قوی‌شدن و تلاش برای کاهش ضریب وابستگی به خارج کمتر مورد توجه بوده است.

2- نوع نگاه طرف‌های مذاکره به ایران: طرف‌های مذاکره در برهه‌های گوناگون تاریخی اساساً درصدد دادن امتیاز لازم به ایران، به گونه‌ای که باعث تقویت اقتصاد ایران شود، نبوده‌اند. البته این به معنای آن نیست که سیاست خارجی و دیپلماسی کشور در طول تاریخ معاصر اصلاً موفق نبوده است، بلکه به معنای آن است که اگر هم توافقی صورت گرفته، این توافق در راستای حفظ خطوط وابستگی ایران به اقتصاد جهانی و تثبیت موقعیت ایران در حاشیه این اقتصاد بوده است. در توضیح باید گفت، اقتصاد ایران تا قبل از انعقاد قرارداد ترکمانچای جزء اقتصاد جهانی نبود؛ یعنی در چرخه‌ تقسیم کار جهانی نقشی برای آن تعریف نشده بود. با تحمیل یک کاپیتولاسیون تجاری اقتصادی بر ایران در ترکمانچای، ایران در حاشیه اقتصاد جهانی قرار گرفت و مأموریتی که برای آن تعریف شد، مبتنی بر دو محور اساسی بود؛ صادرات مواد خام و اولیه از ایران و در نقطه مقابل، واردات کالاهای مصرفی به ایران به منظور تسخیر بازار مصرف آن. از این برهه به بعد، روابط خارجی ایران با کشورهای بزرگ، به‌ویژه در بعد اقتصادی مبتنی بر تثبیت این موقعیت ایران تنظیم شده است؛ به همین دلیل کشورهای توسعه‌یافته همواره از وارد کردن دانش فنی به ایران، سرمایه‌گذاری در حوزه‌های زیربنایی و نه استخراجی و مصرفی، آموزش نیروی کار ایرانی و... طفره می‌روند.

 

عقلانیت انقلابی درمذاکرات هسته‌ای وین

با توجه به آنچه گفته شد، تیم مذاکره‌کننده کشورمان هم‌اکنون در وین در بستری وارد مذاکره شده است که حاوی ضعف‌های پیش‌گفته است. بر این اساس، به نظر می‌رسد این تیم و تصمیم‌سازان سیاست خارجی کشورمان در مقطع کنونی، درصدد هستند با حل و رفع ریشه‌های ضعف سیاست خارجی کشور، آن را در جایگاه درستش تعریف کنند. در این راستا، آنها تاکنون چند موضع و اقدام اساسی انجام داده‌اند:

1- در گام اول اعلام کردند مذاکره می‌کنیم و معتقد به تعامل با دنیا هستیم، اما معطل به نتیجه رسیدن مذاکرات نمی‌مانیم. در واقع، با این گزاره به نظر می‌رسد دولت، سیاست‌گذاران و مجریان سیاست هسته‌ای کشور در این مقطع در تلاش برای رهایی از دامی هستند که در دوره‌های مختلف تاریخی بازتولید شده و تداوم یافته است. این دام همانا گره زدن حل مشکلات کشور به متغیر روابط خارجی است که البته در هیچ مقطعی هم نتوانسته نتایج لازم را برای ایران به بار آورد. بر این اساس، شرط موفقیت دولت سیزدهم در پیشبرد این راهبردگذاری دقیق و درست، تمرکز جدی بر تقویت ظرفیت‌های داخلی به منظور ترمیم نقاط آسیب‌پذیر داخلی در برابر فشارهای خارجی است؛ زیرا اصل مسئله ایران نه روابط خارجی، که آسیب‌ها و ضعف‌های داخلی است.

2- مدلی که در برجام پیاده شد، درست در راستای نوع نگاه طرف‌های غربی به ایران بود؛ زیرا در برجام، در ازای تضعیف قدرت هسته‌ای ایران، تلاش شد به صورت مقطعی نه دائمی و مؤثر، بخشی از فشارهای تحریمی علیه ایران(نه همه آنها) کاسته شود. درواقع، نگاه طرف مقابل، در امتداد نگاه تاریخی آنها به ایران، این بود که برجام نباید عاملی برای رفع فضای غیرعادی حاکم بر اقتصاد ایران و کمک‌کننده‌ای به منظور تقویت موقعیت آن در ساختار اقتصاد جهانی باشد. مبتنی بر این نوع نگاه، برجام اساساً توافقی نبود که تأمین‌کننده‌ نیازهای اساسی ایران باشد.

با توجه به این تجربه، دیپلماسی کشور اکنون در تلاش است ضمن رفع تحریم‌ها، فضای لازم را برای تقویت موقعیت ایران در اقتصاد جهانی فراهم کند. در واقع، تیم مذاکره‌کننده اکنون درصدد است عاملیت‌های استراتژیک غرب برای تأثیرگذاری بر اقتصاد ایران را که عبارت است از تحریم و حاکم کردن یک فضای غیرعادی بر اقتصاد ایران، بی‌اثر کند تا اقتصاد ایران بتواند فرصت تنفس و تقویتی به دست آورد. تأکید بر رفع مؤثر تحریم‌ها و ارائه تضمین‌های لازم از طرف مقابل، در این راستاست که معنای دقیقی پیدا می‌کند؛ وگرنه چنانچه نگاه کوتاه‌مدت و مقطعی به مذاکره داشته باشیم، تضمین موضوعیت پیدا نمی‌کند. در این میان، نکته مهم آن است که این تلاش، دقیقاً در نقطه مقابل هدف‌گذاری طرف‌های غربی در قبال ایران قرار دارد. بنابراین، آنها به‌راحتی به این قضیه تن نمی‌دهند. هرچند جای امیدواری وجود دارد که با توجه به انسجام تیم ‌مذاکره‌کننده‌ و دستگاه‌های تعیین‌کننده سیاست خارجی کشور و همچنین، بازسازی قدرت هسته‌ای ایران به عنوان اهرم فشار ایران بر غرب، در این دوره بتوان توافق خوبی با طرف‌های مقابل منعقد کرد.

بنابراین، اصل سخن در اینجا آن است که به واسطه‌ قرار گرفتن ایران در یک موقعیت تحمیلی در اقتصاد جهانی(قرار گرفتن در موقعیت حاشیه‌ای در اقتصاد جهانی)، قدرت‌های سلطه‌گر همواره امکان مداخله در ایران و برهم زدن تعادل حیات اقتصادی ایران را داشته‌اند. دستگاه دیپلماسی کشور اکنون تلاش می‌کند ضمن بی‌اثرسازی امکان‌های مداخله طرف‌های مقابل، زمینه را برای جهش اقتصادی ایران فراهم کند. از این جهت، در افقی تاریخی و کلان، ریل‌گذاری دولت و نظام در حوزه مذاکرات هسته‌ای، دقیق، موشکافانه و مبتنی بر فایق آمدن بر مسائل اساسی کشور است. در واقع، طرف مقابل درصدد انعقاد توافقی با ایران است که خاصیت چندانی نداشته باشد و ایران هم در نقطه مقابل تصریح دارد که توافق نکردن بهتر از توافق بد است.

نام:
ایمیل:
نظر: