سردار صفرعلی موسوی در حال حاضر معاون هماهنگکننده حفاظت سپاه است و پیش از این مسئولیت، فرمانده حفاظت هواپیمایی بوده است. در گفتوگویی مبسوط با وی که از پیشکسوتها حفاظت هواپیمایی سپاه است، ابعاد و مسائل این حوزه را بررسی کردیم. وی متولد خمین است و در پیروزی انقلاب 17 ساله بوده، خدمت سربازی او همزمان با شروع جنگ بوده و 16 ماه در محاصره آبادان حضور داشته، بعد از پایان خدمت هم به عنوان بسیجی در دفاع مقدس و بعد از عملیات رمضان حضور داشته، تا اینکه در عملیات خیبر مجروح شده و بعد از مدتی بستری و طول درمان وارد حوزه امنیت پرواز شده است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
سردار، فلسفه ایجاد سپاه حفاظت هواپیمایی چه بود؟
سال 1363 سال اوج ربایش هواپیما در کشور بود؛ اما سابقه هواپیماربایی در کشور به سال 1349 بر میگردد که سه مورد بوده است. گارد پرواز سال 1350 تشکیل میشود، اما سال 1357 گارد پرواز جمع میشود تا اینکه در ماجرای عملیات مسلحانه منافقین سال 1363 هواپیمارباییها اوج گرفت و چندین هواپیمای ایرانی در آسمان ربوده شد؛ البته سه هواپیمای کویتی، سعودی و فرانسوی هم ربوده شده که ربایندگان هواپیما را به کشور ما آوردند، که مبارزان فلسطینی و یمنی بودهاند.
به هر حال جنگ شهرها شروع شده بود و دشمنی دشمن در اوج بود، در دفاع مقدس فشارها افزوده شده بود و برنامه عمیقی پشت سر ربایشها وجود داشت؛ پشت سر هم چند مورد اتفاق افتاد و لذا حضرت امام(ره) به صورت تلفنی از طریق احمدآقا به فرمانده وقت سپاه، آقامحسن فرمان تصدی سپاه بر امنیت پروازها را صادر کردند.
آقامحسن میگویند حضرت امام(ره) فرمودند که بروید در فرودگاه؛ سپاه باید در همه پروازها حضور داشته باشد. آقامحسن گفتند که این مأموریت به برنامهریزی نیاز داشت که باید با قسمتهای مختلف کشوری و لشکری هماهنگ میشد تا سپاه به فرودگاه برود؛ اما حضرت امام مصر بودند و دوباره همان موقع تماس گرفتند و پیگیری کردند که مستقر شدهاید یا خیر؟ آقا محسن هم فرمودند داریم مستقر میشویم و سپاه وارد فرودگاهها شد. در فرودگاهها کار ساختار داشت و اجزای مختلف با تعامل با هم فعالیت داشتند و قرار بود از آن زمان به بعد یک جزء جدید به این اجزا اضافه شود، سازمان جدید و نحوه ارتباط و تعاملش با سایر اجزا تعریف نشده بود و این کار را سخت میکرد.
یعنی اینکه چه تعاملی با شهربانی آن زمان داشته باشیم؟ نحوه ارتباط با وزارت اطلاعات آن زمان چگونه باشد؟ با شرکتهای هواپیمایی، نیروهای فرودگاه، کارکنان و مجموعههای دیگر فرودگاه چگونه تعامل کنیم؟ آنها چطور با ما هماهنگ شوند؟ اینها هنوز ابلاغ نشده نبود؛ ولی سپاه مستقر شد و فکر کنم یک ماه نگذشته بود که اولین ربایش در حال شکل گیری بود، اما عزیزان السابقون مانع آن شدند.
چه زمانی دقیقاً سپاه وارد این مأموریت شد؟
ببینید، سال 1363 خرداد ماه اولین هواپیما ربایش شد، بعد تیر و مرداد و شهریور چند مورد دیگر اتفاق افتاد و از آخر شهریور به بعد سپاه مستقر شد، اول با همکاری حراست فرودگاه و یگانی از ارتش کار را شروع کردیم و درست است که پنجم دی ماه را بیان میکنند؛ اما استقرار ما از آخر شهریور و اوایل مهر ماه بود و پنج دی 1367 در واقع رسماً با دستورالعمل و ساختار و سازمان دقیق و بعد از امر دوباره امام پس از استعلام فرمانده کل سپاه در خصوص ادامه مأموریت در اول دی ماه سال 1367 کار را با قوت بیشتر ادامه دادیم؛ پنج دی مربوط به آن تاریخ است.
برآیند شکلگیری حفاظت هواپیمایی در آن شرایط حساس چگونه پیش رفت؟
به هر حال عزیزان پاسدار همه متفقالقول بودند که فرمایش امام(ره) نباید روی زمین بماند و به هر نحو ممکن سپاه باید عمل کند. سپاه درگیر مباحث دفاع مقدس و مسائل امنیتی داخل شهرها بود و سنی هم نداشت؛ اما زود هویت خود را در فرودگاه پیدا کرد و توانست سریعاً خود را با هواپیمایی کشوری، شرکتهای هواپیمایی، کارکنان فرودگاه و مردم هماهنگ کند و مأموریت خود را نه تنها در داخل کشور؛ بلکه در پروازهای خارج از کشور هم انجام دهد، در پروازهای خارجی باید با طرفهای خارجی هم هماهنگ میشد و همه این امور به سرعت سامان یافت.
خاطرم هست نیروهای گارد پرواز زمان استراحت یا زمانی که از جبهه میآمدند برای استراحت و رسیدگی به خانواده در همان مدت هم برای پرواز داوطلب میشدند.
بیش از 70 شهید و نزدیک 600 مجروح از نیروهای ما در جبههها بودهاند. در همین زمان، یعنی تا سال 1367 ما در حفاظت هواپیمایی 13 مورد ربایش را خنثی کردیم.
به دلیل اینکه یک ارگان و سیستم به سیستمهای فرودگاهی اضافه شده بود، هنوز هماهنگی لازم ایجاد نشده بود، لذا فرمانده وقت سپاه بعد از پایان دفاع مقدس نامهای به حضرت امام(ره) نوشتند و گزارش کاری دادند که از وقتی وارد این مأموریت شدهایم، حدود 13 مورد خنثیسازی انجام دادهایم؛ حضرتعالی دستور بفرمایید که صلاح چیست؟ از فرودگاه خارج شویم یا ادامه دهیم؟
حضرت امام دقیقاً چهار یا پنج ماه قبل از رحلتشان در نامهای خطاب به فرمانده وقت سپاه فرمودند که سپاه هواپیمایی به مأموریت خود ادامه دهد و اگر ربایشی صورت گیرد، سپاه مسئول است و باید پاسخگو باشد. لذا سپاه از آن به بعد هم به مأموریت خود ادامه داد و در این حدود هیچ گونه شکستی نداشته و صد درصد تا این لحظه در مأموریتش موفق عمل کرده است.
رمز موفقیت و مبنای عمل نیروهای حفاظت هواپیمایی چه بوده است؟
به هر قیمتی که بود میخواستیم مأموریتی را که امام و مراد ما به سپاه داده است، به بهترین نحو به انجام برسانیم. سپاه الان با سپاه آن موقع در فرودگاه چقدر تفاوت داشت؟ چرا حضرت امام سپاه را انتخاب کردند؟ آموزش خاص، تجهیزات خاص، نیروهای خاص؟ نخیر، هیچ کدام نبود. حضرت امام(ره) مباحث فنی، عملیاتی و اطلاعاتی را مبنای انتخاب سپاه قرار ندادند، ایشان خلوص و ایمان بچههای سپاه را میدیدند و میدانستند ما تا آخرین نفس پای امر ایشان هستیم. همین موضوع به کار برکت میداد. جالب این است که خداوند هم کسانی را جلوی ربایندگان قرار میداد که جزء بهترینها بودند. همه این عزیزان زحمتکش، ولایی، مخلص و... هستند؛ ولی دلسوزترینها و مؤمنترینها در عملیاتها حضور داشتند و مقابله کردند. نمونههای بسیاری است که باید بروید به سراغشان و ببینید که واقعاً افراد از نظر معنوی، تخصصی، تواناییهای امنیتی، نظامی و مهارتی بالا هستند و خدا ربایشها را در زمان حضور آنها در پروازها قرار داد که نمونههای سخت را باید مصاحبه کنید تا مردم بفهمند.
تفاوتهای مأموریت حفاظت هواپیمایی با سایر ردهها و یگانهای سپاه و نیروهای مسلح چیست؟
چند تفاوت وجود دارد، ردههای دیگر یک سقف نیروی انسانی دارند و بر اساس آن به آنها مأموریت و خط و حد داده میشود، ولی اینجا درست است که مأموریت کلی ابلاغ شده؛ اما حجم مأموریت اصلا دست ما نیست و دست شرکتهای هواپیمایی است، البته در زمین در فرودگاهها وضعیت ثابت است؛ اما در امنیت پرواز حجم مأموریت مبتنی بر تعداد پروازهای شرکتهای هواپیمایی است. هر چقدر پرواز و هواپیما بیشتر شود، کار ما بیشتر میشود، منظورم در برخی اوقات مثل عید نوروز یا تعطیلات و برنامههای خاص است که شرکتهای هواپیمایی پروازهای فوقالعاده میگذارند و اصلا سقفی هم ندارد و ما باید برای همه این پروازها نیروی امنیتی تأمین کنیم. نیروهای ما تقریبا تعدادشان ثابت است؛ ولی حجم مأموریت با توجه به گسترش ناوگان متغیر و در برخی موارد بسیار افزایشی است.
گستردگی مأموریت ما نسبت به سایر ردهها و یگانهای سپاه هم تفاوت دیگر است. در تمام فرودگاهها و امنیت تمام پروازهایی که انجام میشود، حتی امنیت پروازهای خارجی که بررسی مسافران است و...، برعهده سپاه قرار دارد و هر روز عده زیادی شاید نزدیک صد نفر از دوستان ما در بیشتر نقاط جهان که پرواز داریم، حضور دارند؛ یعنی زمانی که من در خدمت شما هستم و صحبت میکنیم، شاید صدها نفر از همکارانم در پروازهای بینالمللی برای امنیت پرواز در گستره همه دنیا حضور دارند. عدهای هم در آسمان ایران هستند. مأموریت ما 24 ساعته است، ثانیهای نیست که پرواز نداشته باشیم و اصلاً تعطیلبردار نیست مگر اینکه کلا پروازها برای چند روز تعطیل شوند. دائما کارکنان ما در حال رفتوآمد برای انجام مأموریت هستند، برخی حتی نماز را داخل پرواز میخوانند، 13 تا 14 ساعت شاید در پرواز باشند، سپاه در خیلی از یگانها ارتباطش با مردم محدود یا در گستره خاصی است، اما ما با همه سلایق، مذاهب، فرهنگها و... و حتی خارجیها ارتباط مستقیم داریم و شاید سالانه با میلیونها نفر ارتباط داشته باشیم. 24 ساعته همه مردم ما را قضاوت میکنند.
سختیهای این مأموریت هم مهم است، سپاه خود را ادامه مردم میداند و از مردم است، برای اینکه کفش و کمربند مردم را در بیاوریم، برایمان سخت و تلخ است؛ اما ناچاریم برای امنیت خودشان انجام دهیم. ضمن رعایت دستورالعملهای امنیتی باید رضایتمندی مردم را هم داشته باشیم. نیروهای ما کمتر در خدمت خانواده هستند و دائم پرواز کردن هم آسیبهای جسمی و روحی مختلف دارد.
وقتی ده شغل پر مخاطره دنیا را لیست میکنند، ما میبینیم که امنیت پرواز در زمره سه تا از اینها همزمان است، هم پرواز، هم نظامی و هم انتظامی و امنیتی. در این مأموریت با وجود اینکه شاید فکر کنید کار گارد پرواز یک کار شکیل با کلاس بالاست، وقتی داخل این کار قرار بگیرید و چند پرواز در یک روز انجام دهید، شما یک پرواز مشهد را یک ساعته سوار میشوید خستهکننده است و نیاز به استراحت دارید؛ ولی گاهی باید شش لگ یا هشت لگ پرواز انجام دهیم و آخر سر شاید دیگر توان درست راه رفتن و تشخیص مسیر را تا خانه هم نداشته باشیم. از چهار صبح تا پنج بعد از ظهر در شش تا هشت لگ پرواز دیگر چیزی از فرد باقی نمیگذارد.
اما امنیت پرواز فقط گارد پرواز نیست که در هواپیما حضور دارند. کسانی که در فرودگاهها و امنیت زمینی هستند شاید مهمترند، نقش برجسته را آنها دارند، گارد پرواز در هواپیما حلقه آخر امنیتی ماست و تمام پیشگیری از اتفاقات در همان زمین باید انجام شود و در نهایت ممکن است با خطای انسانی یا ضعف تجهیزات اتفاقی هم بیفتد که نیروهای پروازی اقدام میکنند. آسمان جای اقدام و زمین جای پیشگیری است.
از مأموریتهای موفق و ناموفق حفاظت هواپیمایی بفرمایید.
دعای مردم، رهبر معظم انقلاب و امدادهای الهی باعث شده که ما به امید الهی در این مأموریتهایی که از زمان واگذاری امنیت پرواز به ما محول شده، هیچ شکستی نداشته باشیم و صد درصد موفق عمل کنیم. نهایت امر اجرای عملیات ربایش بوده که خنثی شده است و در هیچ عملیاتی شکست نداشتهایم و همه خنثی شده است که این هم یکی از وجوه تمایز ما با سایر ردههای سپاه است.
در اسفندماه گذشته هم همین مسئله اتفاق افتاد که فردی آمد تجهیزات غیر واقعی را در بار خود داشت که از دستگاه ایکس ری رد میشد، چون واقعی نبود و در سالن ترانزیت اینها را سر هم میکند و به عنوان جلیقه انفجاری وارد هواپیما میشود که مأمور ما به بهترین نحو ممکن مسئله را مدیریت میکند و در نهایت فرد بازداشت میشود؛ بدون هیچ حادثهای.
یکی از موفقترین عملیاتهای نیروهای امنیت پرواز را از نظر خودتان بیان کنید.
از نظر من آن هواپیمایی که از اهواز به مقصد بندرعباس میرفت و از حدود 30 سرنشین، 23 نفرشان از یک خانواده رباینده بودند، بسیار مهم است. آن برادر عزیز ما و همکار دیگرش در هواپیما به خوبی استقامت کردند و با وجود اینکه تیر و چاقو و پنجه بکس خوردند، توانستند عملیات را ناموفق کنند و هواپیما را سالم در فرودگاه بندر عباس نشاندند و به دلیل همین هم از دست حضرت آقا مدال گرفتند. چندین مورد خنثیسازی اتفاق افتاده، ولی این مورد خاص بود و رشادت این برادر ویژه بود.
خاطرات تلخ و شیرین سالهای خدمت شما در حفاظت سپاه چیست؟
شیرینترینها زمانی بود که عملیات خنثی میشد و هواپیما میآمد و در فرودگاه مینشست؛ اما مثلاً در ورود آزادگان که خودمان محور مدیریت انتقال هوایی این عزیزان بودیم، خیلی برایمان شیرین بود. درباره خاطرات تلخ هم میتوان به ماجراهایی مانند انتقال شهدای حج خونین و حادثه منا اشاره کرد؛ اما تلختر و شیرینتر از همه هر دو مربوط به حاج قاسم بود؛ یکی استقبال از حاجی بعد از پیروزی حلب، و دیگری هم انتقال پیکر پاک و مطهر و پاره پاره شده ایشان به فرودگاه مهرآباد. در آن بخش از فرودگاه مهرآباد آنقدر حزن و ازدحام بود که گاهی کار از دست همه خارج میشد.
سردار در خصوص لقب «گارد آهنین» هم توضیح بفرمایید، اینکه چرا حفاظت هواپیمایی سپاه به این نام ملقب شده است؟
هواپیماربایی در خیلی از کشورها اتفاق میافتد؛ ولی هیچ جای دنیا به اندازه پروازهای حفاظت هواپیمایی سپاه دچار عملیات ربایش نشده و حجم عملیاتهای ما خیلی بالا بوده است. خیلی جاها عملیاتها محدود بوده و همه عملکرد دقیق ما را دیدهاند، انقلاب از هر طرفی در معرض تهدید است؛ یکی همین ربایش هواپیمایی است. این حجم بیسابقه اقدام به ربایش صددرصد با شکست مواجه شده است و آن هم با حداقل تلفات. ما با این حجم عملیات خنثیسازی حتی شهید حین عملیات هم نداریم، شهدای ما یا برای سانحه هوایی هستند یا دفاع مقدس که همه از لطف خدا و برکت دعای ولی و امام ما و مردم شریفمان بوده است.