صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۳۵۲۴۹
معاون هماهنگ‌کننده حفاظت سپاه در گفت وگو با صبح صادق
پایگاه بصیرت / علیرضا جلالیان

سردار صفرعلی موسوی در حال حاضر معاون هماهنگ‌کننده حفاظت سپاه است و پیش از این مسئولیت، فرمانده حفاظت هواپیمایی بوده است. در گفت‌وگویی مبسوط با وی که از  پیشکسوت‌ها حفاظت هواپیمایی سپاه است، ابعاد و مسائل این حوزه را بررسی کردیم. وی متولد خمین است و در پیروزی انقلاب 17 ساله بوده، خدمت سربازی او همزمان با شروع جنگ بوده و 16 ماه در محاصره آبادان حضور داشته، بعد از پایان خدمت هم به عنوان بسیجی در دفاع مقدس و بعد از عملیات رمضان حضور داشته، تا اینکه در عملیات خیبر مجروح شده و بعد از مدتی بستری و طول درمان وارد حوزه امنیت پرواز شده است. در ادامه ماحصل این گفت‌و‎گو را می‌خوانید.

 

سردار، فلسفه ایجاد سپاه حفاظت هواپیمایی چه بود؟

سال 1363 سال اوج ربایش هواپیما در کشور بود؛ اما سابقه هواپیماربایی در کشور به سال 1349 بر می‌گردد که سه مورد بوده است. گارد پرواز سال 1350 تشکیل می‌شود، اما سال 1357 گارد پرواز جمع می‌شود تا اینکه در ماجرای عملیات مسلحانه منافقین سال 1363 هواپیماربایی‎ها اوج گرفت و چندین هواپیمای ایرانی در آسمان ربوده شد؛ البته سه هواپیمای کویتی، سعودی و فرانسوی هم ربوده شده که ربایندگان هواپیما را به کشور ما آوردند، که مبارزان فلسطینی و یمنی بوده‌اند.

به هر حال جنگ شهرها شروع شده بود و دشمنی دشمن در اوج بود، در دفاع مقدس فشارها افزوده شده بود و برنامه عمیقی پشت سر ربایش‎ها وجود داشت؛ پشت سر هم چند مورد اتفاق افتاد و لذا حضرت امام(ره) به صورت تلفنی از طریق احمدآقا به فرمانده ‌وقت سپاه، آقامحسن فرمان تصدی سپاه بر امنیت پروازها را صادر کردند.

آقامحسن می‌گویند حضرت امام(ره) فرمودند که بروید در فرودگاه؛ سپاه باید در همه پروازها حضور داشته باشد. آقامحسن گفتند که این مأموریت به برنامه‌ریزی نیاز داشت که باید با قسمت‎های مختلف کشوری و لشکری هماهنگ می‎شد تا سپاه به فرودگاه برود؛ اما حضرت امام مصر بودند و دوباره همان موقع تماس گرفتند و پیگیری کردند که مستقر شده‌اید یا خیر؟ آقا محسن هم فرمودند داریم مستقر می‎شویم و سپاه وارد فرودگاه‎ها شد. در فرودگاه‏ها کار ساختار داشت و اجزای مختلف با تعامل با هم فعالیت داشتند و قرار بود از آن زمان به بعد یک جزء جدید به این اجزا اضافه شود، سازمان جدید و نحوه ارتباط و تعاملش با سایر اجزا تعریف نشده بود و این کار را سخت می‌کرد.

یعنی اینکه چه تعاملی با شهربانی آن زمان داشته باشیم؟ نحوه ارتباط با وزارت اطلاعات آن زمان چگونه باشد؟ با شرکت‏های هواپیمایی، نیروهای فرودگاه، کارکنان و مجموعه‎های دیگر فرودگاه چگونه تعامل کنیم؟ آنها چطور با ما هماهنگ شوند؟ اینها هنوز ابلاغ نشده نبود؛ ولی سپاه مستقر شد و فکر کنم یک ماه نگذشته بود که اولین ربایش در حال شکل گیری بود، اما عزیزان‌ السابقون مانع آن شدند.

 

چه زمانی دقیقاً سپاه وارد این مأموریت شد؟

ببینید، سال 1363 خرداد ماه اولین هواپیما ربایش شد، بعد تیر و مرداد و شهریور چند مورد دیگر اتفاق افتاد و از آخر شهریور به بعد سپاه مستقر شد، اول با همکاری حراست فرودگاه و یگانی از ارتش کار را شروع کردیم و درست است که پنجم دی ماه را بیان می‎کنند؛ اما استقرار ما از آخر شهریور و اوایل مهر ماه بود و پنج دی 1367 در واقع رسماً با دستورالعمل و ساختار و سازمان دقیق و بعد از امر دوباره امام پس از استعلام فرمانده کل سپاه در خصوص ادامه مأموریت در اول دی ماه سال 1367 کار را با قوت بیشتر ادامه دادیم؛ پنج دی مربوط به آن تاریخ است.

 

  برآیند شکل‌گیری حفاظت هواپیمایی در آن شرایط حساس چگونه پیش رفت؟

به هر حال عزیزان پاسدار همه متفق‌القول بودند که فرمایش امام(ره) نباید روی زمین بماند و به هر نحو ممکن سپاه باید عمل کند. سپاه درگیر مباحث دفاع مقدس و مسائل امنیتی داخل شهرها بود و سنی هم نداشت؛ اما زود هویت خود را در فرودگاه پیدا کرد و توانست سریعاً خود را با هواپیمایی کشوری، شرکت‎های هواپیمایی، کارکنان فرودگاه و مردم هماهنگ کند و مأموریت خود را نه تنها در داخل کشور؛ بلکه در پروازهای خارج از کشور هم انجام دهد، در پروازهای خارجی باید با طرف‏های خارجی هم هماهنگ می‎شد و همه این امور به سرعت سامان یافت.

خاطرم هست نیروهای گارد پرواز زمان استراحت یا زمانی که از جبهه می‎آمدند برای استراحت و رسیدگی به خانواده در همان مدت هم برای پرواز داوطلب می‏شدند.

بیش از 70 شهید و نزدیک 600 مجروح از نیروهای ما در جبهه‏ها بوده‌اند. در همین زمان، یعنی تا سال 1367 ما در حفاظت هواپیمایی 13 مورد ربایش را خنثی کردیم.

به دلیل اینکه یک ارگان و سیستم به سیستم‌های فرودگاهی اضافه شده بود، هنوز هماهنگی لازم ایجاد نشده بود، لذا فرمانده وقت سپاه بعد از پایان دفاع مقدس نامه‌ای به حضرت امام(ره) نوشتند و گزارش کاری دادند که از وقتی وارد این مأموریت شده‌ایم، حدود 13 مورد خنثی‌سازی انجام داده‌ایم؛ حضرت‎عالی دستور بفرمایید که صلاح چیست؟ از فرودگاه خارج شویم یا ادامه دهیم؟

حضرت امام دقیقاً چهار یا پنج ماه قبل از رحلت‌شان در نامه‌ای خطاب به فرمانده وقت سپاه فرمودند که سپاه هواپیمایی به مأموریت خود ادامه دهد و اگر ربایشی صورت گیرد، سپاه مسئول است و باید پاسخگو باشد. لذا سپاه از آن به بعد هم به مأموریت خود ادامه داد و در این حدود هیچ گونه شکستی نداشته و صد درصد تا این لحظه در مأموریتش موفق عمل کرده است.

 

  رمز موفقیت و مبنای عمل نیروهای حفاظت هواپیمایی چه بوده است؟

به هر قیمتی که بود می‎خواستیم مأموریتی را که امام و مراد ما به سپاه داده است، به بهترین نحو به انجام برسانیم. سپاه الان با سپاه آن موقع در فرودگاه چقدر تفاوت داشت؟ چرا حضرت امام سپاه را انتخاب کردند؟ آموزش خاص، تجهیزات خاص، نیروهای خاص؟ نخیر، هیچ کدام نبود. حضرت امام(ره) مباحث فنی، عملیاتی و اطلاعاتی را مبنای انتخاب سپاه قرار ندادند، ایشان خلوص و ایمان بچه‏های سپاه را می‌دیدند و می‎دانستند ما تا آخرین نفس پای امر ایشان هستیم. همین موضوع به کار برکت می‎داد. جالب این است ‏که خداوند هم کسانی را جلوی ربایندگان قرار می‎داد که جزء بهترین‎ها بودند. همه این عزیزان زحمت‌کش، ولایی، مخلص و... هستند؛ ولی دلسوزترین‎ها و مؤمن‌ترین‎ها در عملیات‎ها حضور داشتند و مقابله کردند. نمونه‏های بسیاری است که باید بروید به سراغ‌شان و ببینید که واقعاً افراد از نظر معنوی، تخصصی، توانایی‎های امنیتی، نظامی و مهارتی بالا هستند و خدا ربایش‌ها را در زمان حضور آنها در پروازها قرار داد که نمونه‎های سخت را باید مصاحبه کنید تا مردم بفهمند.

 

تفاوت‎های مأموریت حفاظت هواپیمایی با سایر رده‎ها و یگان‎های سپاه و نیروهای مسلح چیست؟

چند تفاوت وجود دارد، رده‎های دیگر یک سقف نیروی انسانی دارند و بر اساس آن به آنها مأموریت و خط و حد داده می‎شود، ولی اینجا درست است که مأموریت کلی ابلاغ شده؛ اما حجم مأموریت اصلا دست ما نیست و دست شرکت‎های هواپیمایی است، البته در زمین در فرودگاه‎ها وضعیت ثابت است؛ اما در امنیت پرواز حجم مأموریت مبتنی بر تعداد پروازهای شرکت‎های هواپیمایی است. هر چقدر پرواز و هواپیما بیشتر شود، کار ما بیشتر می‎شود، منظورم در برخی اوقات مثل عید نوروز یا تعطیلات و برنامه‎های خاص است که شرکت‎های هواپیمایی پروازهای فوق‌العاده می‎گذارند و اصلا سقفی هم ندارد و ما باید برای همه این پروازها نیروی امنیتی تأمین کنیم. نیروهای ما تقریبا تعدادشان ثابت است؛ ولی حجم مأموریت با توجه به گسترش ناوگان متغیر و در برخی موارد بسیار افزایشی است.

گستردگی مأموریت ما نسبت به سایر رده‎ها و یگان‎های سپاه هم تفاوت دیگر است. در تمام فرودگاه‎ها و امنیت تمام پروازهایی که انجام می‎شود، حتی امنیت پروازهای خارجی که بررسی مسافران است و...، برعهده سپاه قرار دارد و هر روز عده زیادی شاید نزدیک صد نفر از دوستان ما در بیشتر نقاط جهان که پرواز داریم، حضور دارند؛ یعنی زمانی که من در خدمت شما هستم و صحبت می‏کنیم، شاید صدها نفر از همکارانم در پروازهای بین‌المللی برای امنیت پرواز در گستره همه دنیا حضور دارند. عده‎ای هم در آسمان ایران هستند. مأموریت ما 24 ساعته است، ثانیه‎ای نیست که پرواز نداشته باشیم و اصلاً تعطیل‌بردار نیست مگر اینکه کلا پروازها برای چند روز تعطیل شوند. دائما کارکنان ما در حال رفت‌وآمد برای انجام مأموریت هستند، برخی حتی نماز را داخل پرواز می‎خوانند، 13 تا 14 ساعت شاید در پرواز باشند، سپاه در خیلی از یگان‌ها ارتباطش با مردم محدود یا در گستره خاصی است، اما ما با همه سلایق، مذاهب، فرهنگ‎ها و... و حتی خارجی‏ها ارتباط مستقیم داریم و شاید سالانه با میلیون‎ها نفر ارتباط داشته باشیم. 24 ساعته همه مردم ما را قضاوت می‎کنند.

سختی‎های این مأموریت هم مهم است، سپاه خود را ادامه مردم می‌داند و از مردم است، برای اینکه کفش و کمربند مردم را در بیاوریم، برای‌مان سخت و تلخ است؛ اما ناچاریم برای امنیت خودشان انجام دهیم. ضمن رعایت دستورالعمل‌های امنیتی باید رضایتمندی مردم را هم داشته باشیم. نیروهای ما کمتر در خدمت خانواده هستند و دائم پرواز کردن هم آسیب‎های جسمی و روحی مختلف دارد.

وقتی ده شغل پر مخاطره دنیا را لیست می‏کنند، ما می‌بینیم که امنیت پرواز در زمره سه تا از اینها همزمان است، هم پرواز، هم نظامی و هم انتظامی و امنیتی. در این مأموریت با وجود اینکه شاید فکر کنید کار گارد پرواز یک کار شکیل با کلاس بالاست، وقتی داخل این کار قرار بگیرید و چند پرواز در یک روز انجام دهید، شما یک پرواز مشهد را یک ساعته سوار می‌شوید خسته‌کننده است و نیاز به استراحت دارید؛ ولی گاهی باید شش لگ یا هشت لگ پرواز انجام دهیم و آخر سر شاید دیگر توان درست راه رفتن و تشخیص مسیر را تا خانه هم نداشته باشیم. از چهار صبح تا پنج بعد از ظهر در شش تا هشت لگ پرواز دیگر چیزی از فرد باقی نمی‌گذارد.

اما امنیت پرواز فقط گارد پرواز نیست که در هواپیما حضور دارند. کسانی که در فرودگاه‎ها و امنیت زمینی هستند شاید مهم‌ترند، نقش برجسته را آنها دارند، گارد پرواز در هواپیما حلقه آخر امنیتی ماست و تمام پیشگیری از اتفاقات در همان زمین باید انجام شود و در نهایت ممکن است با خطای انسانی یا ضعف تجهیزات اتفاقی هم بیفتد که نیروهای پروازی اقدام می‎کنند. آسمان جای اقدام و زمین جای پیشگیری است.

 

  از مأموریت‎های موفق و ناموفق حفاظت هواپیمایی بفرمایید.

دعای مردم، رهبر معظم انقلاب و امدادهای الهی باعث شده که ما به امید الهی در این مأموریت‌هایی که از زمان واگذاری امنیت پرواز به ما محول شده، هیچ شکستی نداشته باشیم و صد درصد موفق عمل کنیم. نهایت امر اجرای عملیات ربایش بوده که خنثی شده است و در هیچ عملیاتی شکست نداشته‌ایم و همه خنثی شده است که این هم یکی از وجوه تمایز ما با سایر رده‎های سپاه است.

در اسفندماه گذشته هم همین مسئله اتفاق افتاد که فردی آمد تجهیزات غیر واقعی را در بار خود داشت که از دستگاه ایکس ری رد می‌شد، چون واقعی نبود و در سالن ترانزیت اینها را سر هم می‌کند و به عنوان جلیقه انفجاری وارد هواپیما می‏شود که مأمور ما به بهترین نحو ممکن مسئله را مدیریت می‎کند و در نهایت فرد بازداشت می‎شود؛ بدون هیچ حادثه‌ای.

 

  یکی از موفق‏ترین عملیات‏های نیروهای امنیت پرواز را از نظر خودتان بیان کنید.

از نظر من آن هواپیمایی که از اهواز به مقصد بندرعباس می‎رفت و از حدود 30 سرنشین، 23 نفرشان از یک خانواده رباینده بودند، بسیار مهم است. آن برادر عزیز ما و همکار دیگرش در هواپیما به خوبی استقامت کردند و با وجود اینکه تیر و چاقو و پنجه بکس خوردند، توانستند عملیات را ناموفق کنند و هواپیما را سالم در فرودگاه بندر عباس نشاندند و به دلیل همین هم از دست حضرت آقا مدال گرفتند. چندین مورد خنثی‌سازی اتفاق افتاده، ولی این مورد خاص بود و رشادت این برادر ویژه بود.

 

خاطرات تلخ و شیرین سال‎های خدمت شما در حفاظت سپاه چیست؟

شیرین‌ترین‏ها زمانی بود که عملیات خنثی می‎شد و هواپیما می‎آمد و در فرودگاه می‎نشست؛ اما مثلاً در ورود آزادگان که خودمان محور مدیریت انتقال هوایی این عزیزان بودیم، خیلی برای‌مان شیرین بود. درباره خاطرات تلخ هم می‌توان به ماجراهایی مانند انتقال شهدای حج خونین و حادثه منا اشاره کرد؛ اما تلخ‌تر و شیرین‎تر از همه هر دو مربوط به حاج قاسم بود؛ یکی استقبال از حاجی بعد از پیروزی حلب، و دیگری هم انتقال پیکر پاک و مطهر و پاره پاره شده ایشان به فرودگاه مهرآباد.  در آن بخش از فرودگاه مهرآباد آنقدر حزن و ازدحام بود که گاهی کار از دست همه خارج می‎شد.

 

  سردار در خصوص لقب «گارد آهنین» هم توضیح بفرمایید، اینکه چرا حفاظت هواپیمایی سپاه به این نام ملقب شده است؟

هواپیماربایی در خیلی از کشورها اتفاق می‎افتد؛ ولی هیچ جای دنیا به اندازه پروازهای حفاظت هواپیمایی سپاه دچار عملیات ربایش نشده و حجم عملیات‎های ما خیلی بالا بوده است. خیلی جاها عملیات‏ها محدود بوده و همه عملکرد دقیق ما را دیده‌اند، انقلاب از هر طرفی در معرض تهدید است؛ یکی همین ربایش هواپیمایی است. این حجم بی‌سابقه اقدام به ربایش صددرصد با شکست مواجه شده است و آن هم با حداقل تلفات. ما با این حجم عملیات خنثی‌سازی حتی شهید حین عملیات هم نداریم، شهدای ما یا برای سانحه هوایی هستند یا دفاع مقدس که همه از لطف خدا و برکت دعای ولی و امام ما و مردم شریف‌مان بوده است.

نام:
ایمیل:
نظر: