این جمله مورد قبول همه انسانها و همه عقلاست که: «عقل همه دین است و دین همه عقل است.» همچنین هر انسانی که غرضی ندارد و ذهنیتی علیه عقل ندارد، معتقد است: «اسلام دین عقل است.» بههمین دلیل هنگامی که پیامبر اسلام(ص) تبلیغ خود را برای دین اسلام شروع کرد، آیات قرآن را تلاوت میفرمود و سپس مردم را با عقلشان روبهرو میکرد تا خودشان به نتیجه برسند که اسلام دین حق است. تمام آیات قرآن و تمام روایات که از ائمه معصوم(ع) به ما رسیده، بر پایه عقل بنیان گذاشته شده است.
اسلام دینی است که میخواهد جهل را به علم تبدیل کند و علم را به عمل برساند تا هر انسانی در پرتو آن به سعادت دنیوی و اخروی برسد. اسلام جهل جاهل را تحمل میکند تا او را به سمت علم بکشاند.(فرقان/63) بهعبارتی، اسلام با جاهل سر جنگ ندارد؛ بلکه با بهترین رفتارها و روشها او را به نور علم هدایت میکند. اسلام بر فراگیری علم تأکید دارد، پیامبر اسلام(ص) در معرفی مقام علم مىفرماید: «دانش آموختن بر هر مسلمانى واجب است همانا خدا، طلبکنندگان دانش را دوست دارد.» (اصول کافى، ج1، ص35) اما علمی که «نافع» باشد مورد تأکید است. پیامبر اسلام(ص) میفرمایند: «همه علمها روز قیامت وبال است مگر علمی که بدان عمل کنند.»(نهجالفصاحه) اگر دین طرف عقل و عقلا نباشد، نمیتواند رشد کند؛ زیرا بهراحتی مورد تحریف و تقلب قرار میگیرد. امام على(ع) میفرمایند: «لا يَزكو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ»؛ هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمىكند. (تصنیف غرر، ص74) در کل روایات بسیاری درباره عقل و جهل بهدست ما رسیده است که در عظمت عقل و مذموم بودن جهل سخن گفته است؛ اما باید دقت کرد که جهل در دو معنا بهکار رفته است: اول جهل در برابر علم و دوم جهل در برابر عقل. پس در آیات و روایات باید دقیق ببینیم منظور کدام جهل است؟ جهل در برابر عقل را که دومین معنای جهل است، «تجاهل» دانستهاند؛ یعنی کسی که در برابر عقل ایستادگی دارد و خود را به نشنیدن و نفهمیدن میزند. اسلام با کسی که میخواهد خود را به نشنیدن بزند، هیچگاه همراهی نمیکند و محکم در برابر او میایستد.
اینکه پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصوم(ع) بسیاری از اوقات با افراد جاهل برخورد محبتآمیز داشتند، بههمین دلیل بود که آنها ناآگاه بودند؛ اما خود را به نفهمیدن و نشنیدن نمیزدند و بهعکس آماده دریافت علم و حقیقت بودند. خداوند در قرآن میفرماید: «وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»؛ و کیست که از آیین ابراهیم رویگردان شود، جز کسی که خویش را به نادانی و سبک مغزی زند؟(بقره/130) «سفيه» كسى است كه منطق، مكتب، رهبر و راه حقّ را ناديده گرفته و به دنبال هوسهاى خود يا ديگران رهسپار شود.(تفسیر نور).
سفیه را در دو قسمت آوردهاند: سفیه قاصر و سفیه مقصر. «سفيه قاصر آن كسی است که ذاتاً دارای شعور و رشد عقلی نباشد؛ سفيه مقصر آن كسی است که بهواسطه نرفتن از پی معرفت و تحصيل رشد و كمال بهواسطه جهالت يا عناد و عصبيت، خود را سفيه نموده باشد و از اين جهت پرده و حجابی روی عقل و ادراک ذاتی خود كشيده و حقايق را درک نمیكند... .»(تفسیر اطیبالبیان)
اسلام با کسی که خود را به نفهمیدن و نشنیدن میزند، مقابله میکند و بههیچ عنوان با او کنار نمیآید. در اتفاقات گوناگون که در قرآن و تاریخ آمده است، میبینیم هرجا که کار انسانها گره میخورد، ردّپایی از تجاهل وجود داشته است؛ یعنی انسانها میفهمند که حق چیست و راهش کجاست؟ اما نمیخواهند آن را قبول کنند.
گاهی این تجاهل با علم کامل صورت میگیرد تا دیگران را به اشتباه بیندازد. بهعبارتی، لباس حق را بر باطل میپوشانند تا هم خود و هم دیگران را فریب دهند. خداوند در آیه 42 سوره بقره به این غفلت عامدانه اشکال میگیرد و کسانی را که برخلاف علم خود عمل میکنند، توبیخ فرموده است: «و حق را با باطل نياميزيد و حقيقت را با اينكه [از آن] آگاهيد، كتمان نكنيد.» امام حسنعسکری(ع) درباره معنای «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» میفرمایند: «شما خود میدانید که کتمان میکنید و [با اینکار خود] با علوم و عقول خود مخالفت میورزید.» (بحار، ج۹، ص۳۰۷)
البته تجاهل و تغافلی هم داریم که مذموم نیست و در روایات مورد تأیید است و آن آنجاست که دامن زدن به یک گناه یا تحقیر یک انسان است.
در واقع، تغافل در جایی است که به مطلبی علم پیدا میکنیم؛ ولی ابراز کردن آن سبب آسیب به دین و متدینان میشود، باید خود را به نشنیدن و ندیدن بزنیم یا در جاییکه خطای غیرعمدی از کسی در موضوعی میبینیم و باید با پوشاندن آن از فتنه و بیآبرو شدن فرد یا افرادی جلوگیری کنیم. امیرمؤمنان(ع) میفرمایند: «هر کس تغافل نورزد و از بسیارى از امور [خطای دیگران] چشم نپوشد، زندگیاش تلخ میگردد.» (غرر، ص664) البته باید بدانیم کدام تجاهل و تغافل مذموم است و کدام ممدوح نیازمند بصیرت و بینش دینی است.