سفر رئیس محترم جمهور با تیم همراه به روسیه، بیشترین بازتابها، واکنشها و تحلیلهای متفاوت و بعضاً متضاد را در روزهای گذشته، در رسانههای داخلی و خارجی به همراه داشت. نفس این حجم بازتاب یک سفر و فعال شدن تمامی رسانههای جهان برای پرداختن به آن، از اهمیت راهبردی و تعیینکننده آن حکایت میکند. هر چند برخی از رسانهها با رویکرد ژورنالیستی و جنجالآفرینی تلاش کردند با حاشیهسازیها و طرح موضوعات بیپایه و اساس، از ارزش سفر بکاهند؛ اما صاحبنظران و کارشناسان روابط بینالملل، این سفر را دارای نتایج و پیامدهای راهبردی برای هر دو کشور ایران و روسیه از یکسو و تقویت همکاریهای منطقهای و شتاببخشی به تشکیل قدرت آسیایی از سوی دیگر تحلیل میکنند.
اما آنچه در این یادداشت به اختصار بررسی میشود، منطق تعیین اولویتها در سیاست خارجی است. شفافسازی منطق اولویتها در سیاست خارجی، به بسیاری از سؤالات، شبهات و ابهامات مطرح در خصوص این سفر و همچنین تقویت رابطه با کشور چین از طریق انعقاد قرارداد 25 سال همکاریهای راهبردی پاسخ میدهد. در ماههای اخیر تلاش جریان غرب، محور اصلاحاتـاعتدال و فرقه انحراف سیاهنمایی در خصوص همکاریهای راهبردی و جامع ایران با دو کشور چین و روسیه بوده و با یک ژست دلسوزانه برای استقلال و منافع ملی، این رویکرد و جهتگیری در سیاست خارجی به سمت شرق را اقدامی برخلاف اصل سیاست «نه شرقی، نه غربی» اعلام میدارد!
این القائات و فضاسازیها که در آستانه سفر دکتر رئیسی به روسیه و همچنین همزمان با انجام این سفر به اوج خود رسید، در حالی صورت میگیرد که اولاً، شعار «نه شرقی نه غربی»، نفیکننده رابطه با شرق یا غرب نیست؛ و ثانیاً این شعار ناظر به این بود که مردم ایران در مقطع مبارزات برای به پیروزی رساندن انقلاب خود در سالهای 1356 و 1357 با صراحت اعلام کردند آن حکومت و نظام سیاسی که با انقلاب میخواهند آن را در ایران مستقر کنند؛ «جمهوری اسلامی» است و نظام جمهوری اسلامی به لحاظ ماهیت، ماهیت نظامهای شرقی و غربی را ندارد. در واقع نفی شرق و غرب در شعار «نه شرقیـ نه غربی» نفی الگوگیری از ماهیت نظامهای سوسیالیستی و لیبرالیستی در ایران پساانقلاب است. ثالثاً اکنون با فروپاشی بلوک شرق و به موزه تاریخ سپرده شدن سوسیالیسم از یکسو، و در بستر احتضار و جان کندن نظامهای لیبرالیستی از دیگر سو، در شرایط کنونی شرق و غرب ایدئولوژیک مانند گذشته وجود خارجی ندارد. بنابراین کسانی که این روزها، سفر دکتر رئیسی به روسیه برای دستیابی به قرارداد همکاریهای 20 ساله یا انعقاد قرارداد همکاریهای 25 ساله با چین را در تعارض با شعار «نه شرقیـ نه غربی» اعلام میدارند، حرفشان غیر منطقی و صرفاً با اغراض و انگیزههای سیاسی این مواضع را اتخاذ میکنند. برای اثبات این رویکرد غیر منطقی و صرفاً سیاسی این جماعت، همین یک دلیل کفایت میکند که آنها در این سالها برای جلب رضایت آمریکا و اروپا، حاضر شدند از تمامی اصول، ارزشها و حتی قدرت علمی و قدرت نظامی و نفوذ منطقهای ایران بگذرند! اما نکته مهم و اصلی منطق تعیین اولویتها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. هر کشوری اگر بخواهد منافع ملی و در رأس آن امنیت ملی خود را حفظ کند و اهدافش را پیش ببرد، اولویت را باید به همسایگان و کشورهای منطقه خود بدهد. کشور ایران یک کشور آسیایی و با موقعیت راهبردی در غرب آسیاست. بسیار روشن است که پیشرفت ایران در حوزههای گوناگون و تأمین منافع ملی و در صدر این منافع تأمین امنیت ملی، در گرو باز شدن ژئوپلیتیک ایران در منطقه و آسیاست. آنچه این روزها تحت عنوان «نگاه به شرق» مطرح است، در واقع یک ترجیح عقلانی و یک انتخاب درست در راستای تأمین منافع ملی است. البته بسیار طبیعی است که این رویکرد درست در سیاست خارجی را غرب و غربگرایان برنتابند و علیه آن جوسازی کنند.