صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۶۰۰۲
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

مدتی است که نام جوانی جویای نام در رسانه‌ها شهرت یافته که سرگذشت عجیبی داشته است. او را جوان‌ترین «فرمانده آتش به اختیار» معرفی کرده‌اند؛ جوانی هفده ساله موسیانی که خیلی زود پله‌های ترقی را طی کرده و اسم و رسمی برای خود به پا کرده است. دیدار با بسیاری از علما و بزرگان و رسانه‌ای کردن اخبار و تصاویر آن موجب شهرت و کسب اعتباری برای او شده است! او «فرمانده قرارگاه حضرت ولی‌عصر(عج)» و «مدیر مؤسسه حضرت ولی‌عصر(عج) و مؤسسه امام صادق(ع)» است و سعی دارد با بزرگنمایی آنچه کارهای جهادی می‌خواند، شهرتی برای خود رقم بزند. بگذریم از اینکه امروز مسائل مالی مبهمی پیرامون عملکرد او شکل گرفته است! فارغ از شخصیت «مهرشاد سهیلی»، آنچه در این میان حائز اهمیت است، سؤالات متعددی است که پیرامون این ماجرا در اذهان عمومی شکل گرفته است. سؤالاتی از این قبیل که بر آمدن مهرشادها در جامعه چگونه ممکن است؟ چه عواملی بسترساز رشد چنین شخصیت‌هایی می‌شود؟ چه کسانی از این رشد قارچ‌گونه بهره خواهند برد و چگونه می‌توان با این انحراف مقابله کرد؟ در این باره چند نکته قابل ملاحظه است:

در بررسی این پدیده باید توجه داشت که مهرشاد معلول است و برای حل معضل باید به دنبال علت‌ها و بسترها باشیم. چگونگی رشد و پیشرفت مهرشاد اختصاص به او ندارد؛ بلکه بسیاری دیگر نیز از طرق گوناگون بیرون از منطق شایسته‌سالاری پله‌های ترقی را طی کرده و به مسند قدرت در عرصه‌های گوناگون علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... رسیده‌اند!

چنین رخدادی بیش از آنکه معضلی فردی باشد، نقص و ایرادی سیستمی است! مهرشادیسم یک روش رشد و ارتقا در سیستم است، وقتی که سازوکار و فرآیند و منطق مشخصی برای شایسته‌سالاری در نظام حکمرانی تعریف نشده باشد، وقتی ساختار تشکیلاتی و حزبی مبتنی بر الگوی اسلامی‌ـ ایرانی پیشرفت طراحی نشده باشد، اینجاست که باندبازی و مافیا میدان‌دار خواهند شد و خیلی‌ها خواهند توانست با شگردهایی عجیب و غریب و فریب افکار عمومی و حتی نخبگان، خود را بالا کشیده و به مصادره قدرت نزدیک شوند.

3‌ـ حقیقت تلخ آن است که در زمانه چرخش قدرت و ضرورت سپردن امور به جوانان، فرصت‌هایی برای بالا آمدن فرصت‌طلبان فراهم می‌شود. در این حین تمایلات برای طی کردن پر سرعت پله‌های قدرت و رقابت برای کسب قدرت آشکار شده و افرادی در این مسابقه با همه توان در حال لابی‌گری و تلاش شبانه‌روزی هستند! آنهایی که با اعتماد به نفس کاذب خود را مستحق مناصب عالی می‌دانند و دستیابی به قدرت را جزء رسالت‌های خود دانسته و مزورانه آن را فرصتی برای خدمت به جامعه معرفی می‌کنند، در حالی که در پس شعارهای عوام‌فریبانه، شهرت و برخورداری از منافع مادی عامل پنهان و حقیقی ماجراست. این وضعیت نیازمند آسیب‌شناسی و دخالت بزرگان است تا اجازه ندهد نسل جوان این سرزمین در دهه پنجم انقلاب اسلامی دچار این انحراف بزرگ شود.

4‌ـ سخن آخر آنکه رشد این پدیده نشان داد ظاهرسازی و ظاهرگرایی در جامعه دینی می‌تواند به عاملی برای فریب افکارعمومی و بالا آمدن افرادی بدل شود که نسبتی با شایسته‌سالاری ندارند. بنابراین در زمانه‌ای که امور حکمرانی در قوای مجریه، مقننه و قضائیه در اختیار جریان انقلابی است، بزرگان این جریان باید مراقبت کنند که انقلابی‌نماها و انقلابیون بدلی خود را به جای جوانان مؤمن انقلابی جا نزنند!

نام:
ایمیل:
نظر: