صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۹:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۳۶۲۲۴
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

پس از ناکامی اصلاح‌طلبان در رقابت‌های انتخاباتی، اصلاح‌طلبان در اقدامی از جنس فرار به جلو، به جای آنکه به آسیب‌شناسی درون اردوگاهی و بررسی علل شکست و عدم اقبال مردمی بپردازند، تلاش کردند تا نظام را متهم کرده و با اتخاذ رویکردی رادیکال و ساختارشکنانه از تغییر و دگرگونی در قانون اساسی سخن بگویند. برای بیان دیدگاه‌های‌شان نیز الگویی جدید یافته‌اند و نامه‌نگاری به خود را برگزیده‌اند!

مدتی می‌شود که مصطفی تاج‌زاده و سعید حجاریان، دو فعال رادیکال اصلاح‌طلب، «اصلاحات ساختاری» را موضوع نامه‌نگاری‌ها و تبادل نظرات خود قرار داده‌اند. در سیر تبادل این نامه‌ها تاج‌زاده با حمله به اصول و نهادهای مقوم قانون اساسی، خواستار استحاله و تغییرات اساسی شد، اما حجاریان در مقاله‌ای با ‌عنوان «سیاست‌ورزی در دایره ممکنات» با اتخاذ رویکرد نسبتاً محافظه‌کارانه ترجیح داد که از قانون اساسی عبور نکرده و از تثبیت و مرمت و بازگشت به نقطه تأسیس قانون اساسی سخن بگوید.

به تازگی در آستانه 22 بهمن ماه، تاج‌زاده باز هم دست به قلم شده و تلاش کرده است موضوع را مفتوح نگه دارد و بر پروژه فضاسازی خود تأکید ورزد. در این نوشتار نیز تمرکز هجمه‌ها بر جایگاه اسلامیت نظام و رکن آن ولایت فقیه است؛  او به خوبی می‌داند که خیمه‌گاه نظام اسلامی همین جایگاه است؛ لذا مدعی است: «انحراف بزرگ آن بود که روحانیت نقش نظارتی خود را ترک کرد و مسئولیت حکومت را به دوش گرفت که نه برای آن ایجاد شده بود و نه آمادگی ایفای چنین نقشی را داشت.» درباره رویکرد فرافکنانه اصلاح‌طلبان رادیکال در زمانه حال باید به چند نکته توجه کرد:

نداشتن حرفی برای گفتن پس از هشت سال ناکارآمدی را می‌توان مهم‌ترین عامل فرافکنی رادیکال‌های اصلاح‌طلب دانست. واقعیت آن است که امروز زمانه پاسخگویی اصلاح‌طلبان فرا رسیده و آنها باید به هواداران خود جواب این سؤال را بدهند که نتیجه حمایت تمام قد از دولت روحانی چه آورده‌ای را برای کشور و اصلاح‌طلبی به همراه داشته است؟ در حالی که پاسخی قانع‌کننده برای آن نمی‌یابند.

اردوگاه اصلاح‌طلبان آنچنان به آشفته‌بازاری بدل شده که اتخاذ رویکرد انتقادی به عملکرد گذشته می‌تواند آنان را تا مرز فروپاشی پیش ببرد. کسی حاضر نیست که مسئولیت کار را بر عهده گیرد و پاسخگوی رفتار سیاسی اتخاذ شده باشند.

امروز حتی مرجعیت سیاسی نیز در این اردوگاه به شدت تضعیف شده و در میان افراد و احزاب‌شان فصل‌الخطابی وجود ندارد و این وضعیت موجب شده تا بخشی از این افراد از شنیدن خبر بازنشستگی سیاسی رئیس دولت اصلاحات نیز اعلام خشنودی کرده و این خشنودی را اعلام عمومی کنند! این وضعیت امکان ساماندهی اصلاح‌طلبان را نیز گرفته است و کسی را یارای آن نیست که اردوگاه ضربه خورده اصلاح‌طلبان را بار دیگر سرپا کند! لذا کنار هم نشستن آنان نیز مرادف افزایش تنش و درگیری خواهد بود. اوضاع به مثابه کلاف سردرگمی است که ورود به آن نه تنها معضلی را برای ایشان رفع نخواهد کرد که گره بیشتری بر کارشان خواهد افکند!

4‌ـ اصلاح‌طلبان رادیکال تلاش دارند از بلبشوی پیش آمده در اردوگاه اصلاح‌طلبی بیشترین بهره را برده و خود را سردمدار اصلاح‌طلبان معرفی کنند. این وضعیت خطرناکی است که تاوان آن را در آینده‌ نه چندان دور طیف عاقل و قانون‌مدار این اردوگاه خواهند داد. همانطور که در فتنه 88 نیز این هزینه در سبد آنان قرار گرفت. بنابراین، بهتر آن است که قبل از آنکه کار از کار بگذرد، عقلای قوم اصلاح‌طلبان امور این اردوگاه را در دست گیرند!

رادیکال‌های صحنه‌پرداز تلاش دارند با تابوشکنی و سخنان هیجانی بیشتر به شگردهای فریب افکار عمومی متمسک شوند! بنابراین، سلبریتی‌های سیاسی آنان همچون تاج‌زاده و زیباکلام میدان‌دار این عرصه شده‌اند تا هتاکی کنند و معرکه بگیرند و حواس جامعه را از اصل به فرع مشغول کنند! و در جنگ روایت‌ها، روایت‌های دروغ خود را بر کرسی بنشانند! سناریویی که شاید چند روزی به درد نمایش در فضای مجازی بخورد و با استقبال رسانه‌های بیگانه و معاندان فراری مواجه شود، اما مشکلی از مشکلات کشور نخواهد گشود و افزایش اعتباری برای اصلاح‌طلبان نزد افکار عمومی به همراه نخواهد داشت.

نام:
ایمیل:
نظر: