صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۲  ، 
شناسه خبر : ۳۳۶۳۳۰
اصول برنامه سیاسی پیامبر مکرم اسلام(ص) از نگاه سید قطب، اندیشمند مصری
پایگاه بصیرت / بهرام زاهدی

مطالعه باورها و اندیشه سیاسی سید قطب به منزله یکی از تأثیرگذارترین متفکران مسلمان در دوران معاصر، یکی از ضروری‌ترین امور در حوزه مطالعات اندیشه سیاسی و مسائل جهان اسلام است. برخلاف برخی اتهام‎زنی‌ها از سوی مغرضان و ناآگاهان، دقت در سخنان سیدقطب بیان‌کننده این نکته است که جنس اندیشه وی تفاوتی بنیادی با اندیشه‌های تکفیری وهابیت داشته و اصطلاحات تکفیر، توحید، جاهلیت و عبودیت در ادبیات وی معنای عمیق و خاصی داشته که نمی‌توان آن را بدون توجه به کلیت بافت اندیشه‌های وی فهم کرد.

نظریات وی در راستای تبیین ضرورت حاکمیت قانون الهی به عنوان یگانه راه تحقق عدالت همه‌جانبه و به تبع آن دست یافتن انسان به سعادت راستین و نهایی، شکل گرفته است و ریشه این نظریات در دیدگاه‌های هستی‌شناسانه و انسان‌شناسانه اوست که بر پایه مبانی قرآنی قوام یافته است. او در این مسیر بهترین و کامل‌ترین الگوی سیاسی را در سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) جست‌وجو می‌کند و با دقتی جالب توجه به جنبه‌های گوناگون حرکت عظیم فرهنگی‌ـ اجتماعی‌ـ سیاسی پیامبر (ص) اشاره کرده است.

در این یادداشت به همین بخش از تفکرات سید و تبیین او از اصول برنامه سیاسی پیامبر(ص) می‌پردازیم، اما پیش از آن به این مهم نیز اشاره می‌کنیم که با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 غرب به شدت از بسط گفتمان انقلاب اسلامی هراسناک شد و از انواع روش‌ها و حربه‌های سخت و نرم برای نابودی یا توقف این تفکر استفاده کرد. بی‌شک یکی از مهم‌ترین حربه‌های غرب برای نیل به این مقصود، ایجاد اغتشاش نظری و ایدئولوژیک در اندیشه سیاسی اهل سنت از طریق ایجاد فضایی بود که در آن فضا بسیاری از مسلمانان، متوجه تمایز میان آرای متفکران حرکت احیای اسلام (نظیر سید جمال و اقبال لاهوری و مودودی و حسن بنا و قطب و...) با جریان وهابیت نشوند و به این ترتیب بدیلی برای تفکر انقلاب اسلامی ایجاد کنند که اولاً آلوده به تفکرات فرقه‌ای وهابیت بوده و مانع از ایجاد وحدت کلمه میان مسلمانان شود، ثانیاً نخ هدایت آن از طریق آل‌سعود به خود آنان بازگردد و ثالثاً اندیشه‌ای سطحی‌نگر و فاقد عمق جایگزین تأملات ژرف متفکران بزرگ مسلمان شود که در نهایت نتواند ماندگاری درازمدت داشته باشد و به دلیل همین سطحی بودن از ابتدا در بطن خود، منطوی و مشتمل بر عنصر نابودکننده خود باشد؛ اما بازخوانی و تبیین صحیح اندیشه سید قطب که یک اندیشه احیاگر جهان اسلام به دور از آلودگی‌های تکفیر فرقه‌ای است، می‌تواند خنثی‌کننده چنین پروژه‌ای از سوی غرب و زمینه‌ساز همکاری بیشتر میان مسلمانان برای ایجاد تمدن نوین اسلامی باشد.

 

شهیدان سید مجتبی نواب صفوی و سید قطب در کنار یکدیگر

در نظر سید قطب، تحقق عدالت اجتماعی یکی از اصلی‌ترین اهداف حکومت اسلامی است؛ اما این امر به تنهایی‌ـ با وجود تمام اهمیتی که سید به آن می‌دهدـ به هیچ وجه به معنای سعادت انسان نخواهد بود و دستیابی به پیروزی‌های ملی و کسب استقلال و همچنین عمل به دستورالعمل‌هایی که تنها اصلاح اخلاقی را مدنظر دارند‌ـ به تنهایی‌ـ مسیری منتهی به سعادت نخواهد بود.

او چنانچه گفته شد، تبعیت از انبیاء را یعنی کسانی که سرشت‌شان با حقیقت توحیدی عالم پیوند یافته است، راه سعادت می‌داند و راه را از تعالیم پیامبر می‌جوید. بنابراین ویژگی‌های روش پیامبر در امر دعوت را شرح داده و آن را تنها راهی که به سعادت خواهد رسید، معرفی می‌کند.

او در معالم فی‌الطریق می‌گوید که در روزگار ظهور اسلام، بسیاری از سرزمین‌های اعراب در شمال و جنوب شبه‌جزیره عربستان در اختیار روم و ایران بود. پیامبر می‌توانست به جای حرکت توحیدی خود، اعراب را به زیر پرچم ناسیونالیسم و عربیت جمع کرده و استقلال مردم خود را فراهم کند و در ضمن دچار این همه مشکل و آزاری که به خاطر دعوت به دین جدید متحمل شد، نشود. همچنین جامعه معاصر پیامبر(ص) در اوج نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی بود و پیامبر می‌توانست با شعارهای طبقاتی محض به یکباره فقرا را به اطراف خود گرد آورد و عدالت اجتماعی را نیز مستقر کند. برای پیامبر در هر دو حالت فوق ممکن بود که ابتدا با همین برنامه‌ها پیروزی را به دست آورد و سپس در شرایط قدرت و سیادت به تبلیغ اسلام بپردازد؛ اما چنین نکرد و در ضمن فساد اخلاقی نیز در جامعه آن روز عربی به حدی بود که انواع ازدواج‌هایی که برخی از آنان فرقی با فحشا نداشت، در جزیره العرب کاملا مرسوم و رایج بود و بودند انسان‌هایی که دعوت به اصلاح اخلاقی جامعه را از سوی یک مصلح لبیک می‌گفتند.

اما برنامه وحی این چنین نیست که دعوتی یک بعدی باشد؛ بلکه از ابتدا منهج توحیدی خود را آشکار می‌کند و استقلال و عدالت اجتماعی و اصلاح اخلاقی را زیر پرچم لااله‌الاالله بیان می‌دارد؛ زیرا تنها در این صورت است که سایر اجزای برنامه به هدف واقعی خود نائل می‌شوند و فطرت انسان به گمشده خود دست می‌یابد. این راه راهی است که طاغوت خارجی (مانند ایران و روم آن روزگار)، طاغوت داخلی (مانند اشراف قریش) و طاغوت نفس را با فریاد لااله‌الاالله و نفی الوهیت غیر او، توأمان نفی می‌کند. این راه راهی دشوار و مشکل می‌نماید؛ اما به واسطه اتحادش با فطرت انسان و هستی، در ذات خود برنامه‌ای آسان است. این راه از مسیری دراز و پرسنگلاخ عبور خواهد کرد تا بالاخره روزی به مقصد نهایی خود برسد. او محتوای قرآن مکی و مدنی را (نامی که سید به سوره های مکی و مدنی می‌دهد.) دو مرحله ساخته شدن قلب و اعتقاد انسان‌ها بر اساس باور توحیدی در مرحله اول و سپس اداره یک مدینه یا جامعه بر اساس برنامه و قانون برآمده از همان باور می‌داند.(قطب، سید، 1390، نشانه‌های راه، ترجمه محمود محمودی، تهران: نشر احسان، ص 55ـ23)

از نظر سیدقطب، بشریت امروز با مفهوم سعادت فاصله‌ای بس طولانی دارد و بر لبه پرتگاه ایستاده است. اولین کلمات کتاب «معالم فی‌الطریق» این است: «بشریت امروز بر لبه پرتگاه سقوط قرار دارد. البته نه به سبب تهدید به فنایی که بر سرش آویزان است (مثل شمشیر داموکلس) چون این نماد بیماری است و خود بیماری نیست؛ بلکه به سبب افلاس بشریت در عالم ارزش‌هایی است که حیات انسانی می‌تواند در سایه آنها رشد و نمو سالمی داشته باشد.» (همان، ص 1)

بشر امروز نه تنها عالم ارزش‌هایی را که به حیات او معنی می‌دهد، گم کرده است؛ بلکه چگونگی مواجهه با پیام خالق خود را نیز به کلی از یاد برده و به همین سبب است که می‌گوید: «ما امروز در جاهلیتی همانند جاهلیت قبل از اسلام و بلکه وحشتناک‌تر از آن گرفتار شده‌ایم. هرچه در پیرامون ماست همه جاهلیت است.»(همان، ص 18)

در نهایت اینکه سید قطب معنای واقعی تمدن را یک جامعه قرین به سعادت می‌داند و سعادت یعنی قرار گرفتن در مسیر یگانه عالم و گام برداشتن در مسیر عبودیت حضرت حق و جامعه‌ای که در این مسیر نباشد، جامعه جاهلی است چه در عصر رسول الله(ص) و چه در غیر از آن زمان. روشن است که این دیدگاه با اندیشه و عمل گروه‌های تکفیری فاصله زیادی دارد.

نام:
ایمیل:
نظر: