اجرای سرودی که خوانندگان آن نونهالان دهه نودی این سرزمین هستند، این روزها به یکی از مهمترین اخبار این سرزمین بدل شده است[...]
اجرای سرودی که خوانندگان آن نونهالان دهه نودی این سرزمین هستند، این روزها به یکی از مهمترین اخبار این سرزمین بدل شده است. هر کجای این سرزمین که کودکانی جمع هستند، این سرود به طور دستهجمعی زمزمه شده و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شده است و تکرار چندباره آن نه تنها از رونق آن نکاسته، بلکه دیگر کودکان این سرزمین را نیز به خواندن آن مشتاق کرده است.
اوج این اقدام جمعی را میتوان در برگزاری باشکوه سرود «سلام فرمانده» در ورزشگاه یکصدهزار نفری آزادی مشاهده کرد که یکی از باشکوهترین رخدادهای فرهنگی در سالهای اخیر کشور بوده است که کمتر میتوان برای آن نمونههایی یافت! حضور هزاران کودک دهه نودی به همراه خواهران و برادران و پدر و مادرانشان، از رخدادی کمنظیر در خانوادهها حکایت دارد و نشان میدهد که میلیاردها دلار هزینهکرد دشمنان این سرزمین برای شبیخون فرهنگی هنوز نتوانسته جواب دهد! در این میان، رمز ماندگاری و استقبال گسترده از این سرود را باید در عوامل متعددی جستوجو کرد.
نکته اول آنکه این سرود هر چند به ظاهر برای دهه نودیها سروده شده است، اما حقیقت آن است که پیام و محتوا به گونهای طراحی شده که روح و قلب همه جوانان انقلابی در دهههای گذشته را نیز با خود درگیر کرده است و آنان نیز آمال و آرزوهای خود را با این سرود زمزمه میکنند!
نکته دوم توجه به این حقیقت است که مقوله انتظار و ظهور، سنتی ریشهدار نزد مردمان این سرزمین است که قرنها با آن زندگی کردهاند و برای تحقق آن دعا کردهاند و به امید آن روزگار گذراندهاند. مهدویت و انتظار؛ آرمان متعالی همه دردمندانی است که از رنج و درد و ظلم و ستم به خشم آمده و برای تحقق عدالت تلاش و مبارزه کردهاند. در این میان، تحقق چنین امر باشکوهی که میتوان آن را مصداق کار تمیز فرهنگی در قالب راهبرد «آتش به اختیار» دانست، به مذاق برخی خوش نیامده و آنها را سخت عصبانی و خشمگین کرده است.
در صدر این برآشفتهشدگان، اپوزیسیون و ضدانقلاب قرار دارد که به شدت به هم ریختهاند و «سلام فرمانده» همه محاسبات متوهمانه آنها در مورد از دست رفتن جوانان این سرزمین را بر هم زده است! لذا با همه توان برای تخریب این حرکت به جنب و جوش افتادهاند و در این مسیر از همه ابزارهای دروغپردازی و تحقیر و توهین و تمسخر و اتهامزنی بهره میگیرند و روزی نیست که در این راستا برنامهای تولید نکرده باشند!
در کنار ضدانقلاب بخشی از جریانهای سیاسی نیز به تقابل با این حرکت عظیم فرهنگی برخاستهاند و پخش این سرود به مذاقشان خوش نیامده است! و معلوم نیست که چرا آنها از اینکه کودکان و نوجوانان و جوانان و زنان و مردان این سرزمین در کنار هم این شعر را زمزمه میکنند، عصبانی و پرخاشگر شدهاند؟!
دقت در رفتار سیاسی بخشی از اصلاحطلبان و جریانهای سیاسی غربگرا، ما را به این حقیقت راهنمایی میکند که دلیلی قابل طرحی در ادعاهای آنها وجود ندارد و در این میان باید به دنبال کشف علت بود! حقیقت آن است که هر چه به تقویت گفتمان انقلاب اسلامیـ که در آن مقاومت و ایستادگی، پرهیز از سازش با دشمن، خودباوری و خوداتکایی، ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی مؤلفههای اصلی هستندـ کمک رساند، به مذاق غربگرایان خوش نمیآید! آنها علاقمند نیستند که جریان انقلابی پرچمدار عرصه فرهنگ باشد! آنان مدتهاست که از فرهنگ اصیل اسلامی فاصله گرفتهاند و در استحالهای تدریجی به سبک زندگی غربی تعلق یافتهاند و ترویج آن را به نوعی موجب تقویت پایگاه اجتماعی جریان سیاسی خود که آن نیز استحاله شده و از اسلامی سیاسی به اسلام سکولار تمایل یافته، میدانند. بنابراین هر اقدامی را که مقوم فرهنگ اسلامی آن هم در سطح گسترده باشد، به نوعی عاملی برای تضعیف پایگاه اجتماعی هواداران خود میدانند و برآشفته میشوند!
آنان نگران آینده سیاسی خود هستند و به خوبی دریافتهاند که دهه نودی که «سلام فرمانده» را زمزمه میکند، اگر یک دهه دیگر به گونهای تربیت شود که همچنان به گفتمان اسلام انقلابی حاکم بر این سرود تعلق داشته باشد، در عرصههای سیاسیـ اجتماعی به جریان سیاسی که از سازش و تسلیم و انفعال در برابر دشمن سخن میگوید، تعلق نخواهد داشت و آن روز است که چنین جریانهای سیاسی به محاق خواهند رفت و حاشیهنشین خواهند شد و در عرصههای سیاسی حرفی برای گفتن نخواهند داشت! لذا آدم بزرگهای این جریان نیز به میدان آمدهاند و برای زدن سرود «سلام فرمانده» دست به توئیت شدهاند و خود را به تجاهل زده و حواشی کوچک را دستمایه تخریب آن کردهاند!
«سلام فرمانده» نویدبخش تولد نسلی است که برای تحقق حکومت عدل جهانی تلاش خواهند کرد و زمینهسازان ظهور عدلگستری خواهند بود که کاخ ظالمان و مستکبران را ویران و زمین را برای مستضعفان به ارث خواهد آورد.