امام خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب و فیلسوف بزرگ قرن، بزرگمردی که سرآمد همه نظریهپردازان سیاسی جهان بود؛ چنانچه احیای آرمان فلسطین با بینش سیاسی خاص امام امری بود که امروز تمام ممالک اسلامی را در برگرفته است و این راه تا ظهور منجی ادامه دارد؛ شکست هیمنه آمریکا با ایستادگی در برابر زورگوییهای این ابرقدرت پوشالی با تجلی شعارهای ضداستعماری که امروز آن را به سوی سقوط برده است، از دیگر ابعاد مکتب سیاسی امام(ره) بود. برای بررسی بیشتر این آرمان بزرگ رهبر کبیر انقلاب با محمدحسن قدیریابیانه، دیپلمات سابق و فعال سیاسی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
* بینش سیاسی امام(ره) در سیاست نابودی رژیم صهیونیستی و احیای آرمان فلسطین را چطور ارزیابی میکنید؟
تمام حرکات، مواضع، سیاستها و اعمال حضرت امام(ره) نشئت گرفته از انقلاب بود و اگر هدایت انقلاب بر اساس قرآن نبود، امکان پیروزی بر رژیم شاه و استکبار جهانی وجود نداشت. اسلام و قرآن تأکید دارد که دشمن ظالم و حامی مظلوم باش و از طرفی این فرمایش امام علی(ع) است که کسی که ظلم را میپذیرد، شریک ظالم است. پس ما اولاً حق نداریم ظلم را بپذیریم و باید مقابل آن بایستیم و با آن مبارزه کنیم، هر چند ممکن است در این مبارزه مظلوم واقع شویم یا حتی شهید شویم؛ ولی وظیفهمان است که در مقابل ظلم بایستیم. از طرفی حدیث نبوی داریم که نشانه ایمان، دفاع از مظلوم در مقابل جبار و ظالم است. دفاع از مظلومان جهان جزء وظایف ماست و موضع ما در مقابل فلسطین هم از همین ناشی میشود. اصولاً مبارزه با رژیم صهونیستی وظیفه الهی و انسانی ماست؛ همان بینش و مکتبی که امام خمینی(ره) آن را احیا کردند. برخی میگویند رژیم صهیونیستی را بسیاری از کشورها به رسمیت شناختهاند و انتقاد میکنند که شما چرا میگویید رژیم صهیونیستی باید از بین برود؟ در حالی که رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها دست به هزار جنایت زده و فلسطین را از نقشه حذف کرده است. چطور ارتکاب جنایت برای حذف فلسطین از نقشه ایرادی ندارد؛ ولی گفتن اینکه رژیم صهیونیستی باید از نقشه محو شود ایراد دارد؟ اگر این جمله را نمیپسندند، میتوانیم بگوییم فلسطین باید از نهر تا بهر آزاد شود. پرچم رژیم صهیونیستی دو تا رودخانه دارد که سمبل دو رودخانه نیل و فرات است و شعار صهیونیستها سلطه از نیل تا فرات است. اگر نقشه را بررسی کنید بخشهایی از 20 کشور را شامل میشود و حتی مکه و مدینه هم جزء نیل تا فرات است. در حقیقت این پرچم نقشه تجاوز است، رژیم صهیونیستی یک پادگان نظامی است، نه یک کشور و ما به دستور امام و در واقع به درخواست اسلام در مقابل رژیم صهیونیستی و حامیانش به عنوان ظالمان برای دفاع از مظلومان ایستادهایم. این مسئله مهمی است. حمایت ما از آرمان فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی در واقع مسائل امنیت ملی ما را نیز تأمین میکند. ما که نمیتوانیم بگذاریم انسانهای جنایتکاری مانند صهیونیستها بر سرنوشت کشورهایی حتی مکه و مدینه حاکم شوند. درست است که ایران از نظر جغرافیایی بین نیل تا فرات نیست، اما اینها اگر بتوانند مسلط بشوند، در آینده ادعای سلطه بر ایران و بقیه کشورها را نیز خواهند کرد. کما اینکه در کتاب شریعت یهودیان، یعنی تلموط آمده است، اصلا غیر یهودیها انسان نبوده و حیوان ناطق هستند و خدا این حیوانات ناطق را آفریده است که در خدمت یهود باشند. نطفه غیر یهودیان حکم نطفه اسب را دارد و خانهشان حکم طویله اسب را دارد و مسئله ناموس هم برای اسب مطرح نیست؛ بنابراین اینها مجازند به نوامیس غیر یهودیان هر کجا که باشند تجاوز کنند، اموال آنها را غارت کنند و قتل آنها جایز است و در موارد خیلی زیادی قتل غیر یهودیان واجب است. صهیونیستها را نمیتوان نژادپرست نامید؛ چرا که اصلا غیر یهودی را جزء نژاد آدم نمیدانند. این نگاه بود که سبب شد یهودیان در آلمان منفور مردم قرار بگیرند و از موضع هیتلر برای پاکسازی اروپا دفاع کنند. به هرحال با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) پرچم مبارزه با رژیم صهیونیستی از پرچم عربگرایی به پرچم اسلامگرایی تبدیل شد. تا زمانی که پرچم عربگرایی غالب بود، در هر جنگی رژیم صهیونیستی پیروز میشد؛ اما از زمانی که پرچم اسلامگرایی در دستور کار قرار گرفت، در هر جنگی رژیم صهیونیستی شکست خورد. این روحیهای که امام در بین مسلمانان دمیدند، باعث اوج گیری نهضتهای اسلامی در کشورهای مختلف شد. قبل از پیروزی انقلاب حتی مسلمانان اگر میخواستند با استکبار و استعمار و امپریالیسم مبارزه کنند، این نوع مبارزه را مارکسیستی میدانستند؛ افراد مسلمان بودند اما تشکلها، مارکسیستی میشدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و مطرح شدن اسلام انقلابی، پرچم مبارزه به پرچم اسلامگرایی تبدیل شد و اسلامگرایی زیاد شد، به نحوی که حتی دشمنان اسلام برای ضربه زدن به اسلام ناچار شدند عوامل خودشان را در پوشش اسلامی وارد صحنه کنند که داعش نمونهای از آنها بود. این قبیل جریانها قطعاً مرتبط با صهیونیستهاست و از سوی آنها شکل گرفته است؛ ولی ادعای اسلامی دارد، چون اگر ادعای اسلامی نداشته باشد، اصلا امکان ظهور و بروز در جوامع اسلامی پیدا نمیکند. در حقیقت این انقلاب نشاندهنده پیروزی اسلام است که آنها مجبور شدهاند خودشان را به وجه غالب در جهان اسلامی تبدیل کنند. شعار صهیونیستها «یک ملت بدون سرزمین برای یک سرزمین بدون ملت» بوده و ادعایشان این است که فلسطین ملت ندارد؛ در حالی که بیش از 70 سال است علیه ملت فلسطین جنایت میکنند و این جنایتشان هم تمام نشده است.
یهودیان هم در دنیا در هر کشوری حضور دارند آن کشور سرزمینشان است، برای نمونه در ایران که کشوری است دارای جمعیت مسلمان، مسیحی، یهودی و هر ایرانی... . مبارزه علیه رژیم صهیونیستی که از قبل از انقلاب بوده اما از ابتدای انقلاب این مبارزه شروع شد در حالی که خیلیها باور نمیکردند که میشود علیه رژیم صهیونیستی و حامیانش به پیروزی برسیم. الان خود صهیونیستها و حامیانش به این نتیجه رسیدهاند که رژیم صهیونیستی ماندنی نیست و در این 70 سال نتوانستند خودشان را تثبیت کنند. هر رژیم ارتجاعی که در منطقه دستنشانده آمریکاست، تضعیف بشود، پایههای رژیم صهیونیستی هم تضعیف میشود و هرچه رژیم صهیونیستی تضعیف شود، پایههای این حکومتهای دستنشانده هم تضعیف میشود.
* نامگذاری روز قدس از سوی امام خمینی(ره) چه تأثیری در احیای این آرمان و مکتب امام داشته است؟
نگاه به روز قدس در کشورهای گوناگون به ما نشان میدهد، این روز حرکت عظیمی بوده است، حرکتی که مقابله با ظلم و استعمار را در دیگر کشورهای اسلامی گسترش داده است؛ مانند یمن که محکم در مقابل عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستاده و نتوانستهاند آن را با تمام امکاناتی که داشتهاند سرکوب کنند؛ یمنیها پیروز میشوند و رژیم عربستان که به یمن تجاوز کرده، با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد. امروزه صهیونیستها به دنبال این هستند که مکان دیگری را انتخاب بکنند، چون خودشان هم به اینکه رفتنی هستند، پی بردهاند و دارند دست و پا میزنند. استراتژیستهای دوست و دشمن به این نتیجه رسیدهاند که جهان در حال تکثیر از تک قطبی به چند قطبی از غرب به شرق اقتصاد جهانی رو به انتقال است و یکی از قطبهایی که در حال شکلگیری است، قطب اسلامی به رهبریت ایران است. این مسئله بسیار مهمی است و دشمن هم از آن با خبر است. این مراحل در حال طی شدن است و اگر ما نگاهی از بیرون به کشورمان بیندازیم و انقلابمان را ببینیم، هر اتفاق و رخداد جهانی در نهایت به نفع ما تمام میشود، در حالی که ما در خیلی از این رخدادها نقشی نداشتهایم. این در حالی است که اگر ما بر خدا توکل داشته باشیم و در مسیر خدا ثابت قدم باشیم، خدا هم کمکمان میکند.
* نظریات و ابعاد گوناگون مکتب سیاسی امام(ره) چطور توانسته است هیمنه آمریکا را بشکند؟
وقتی کسی مطابق خواست خدا حرکت میکند؛ مانند کسی است که در مسیر رودخانه شنا میکند؛ یعنی آب آن رودخانه او را جلو میبرد. من این را سنت الهی میبینم؛ یعنی اگر ما در راه خدا حرکت کنیم، خدا هم ما را یاری میکند و در این یاریاش ابهت خاصی به انقلاب اسلامی داده و در این مسیر دشمنان ما را سرکوب و مرعوب کرده است.
موارد متعددی این را نشان میدهد؛ برای نمونه آمریکای ابر قدرت جرئت نکرد بمباران عینالاسد را تلافی کند، آنها مرعوب ما هستند و خدا این رعب و وحشت را در دل آنها میاندازد. همانطور که عرض کردم امام و البته رهبری معظم از قرآن خط میگیرند، یعنی از خدا خط میگیرند؛ چون قرآن کلام خداست و کلام خدا حق مطلق است. اگر خدا وعدهای داده است، این وعدهها صدق است و حال برخی به صدق وعده الهی اعتقاد ندارند؛ به دلیل همین خدا در قرآن قسم یاد میکند که وعده من صدق است و خدا خلف وعده نمیکند و باید ایمان خیلی قوی داشت که اینها را باور کرد.
* این مکتب انسانساز و بینش سیاسی جهانساز چطور باید ادامه یابد و چه آیندهای دارد؟
اگر ملت ما همانطور که تابحال بوده، پشتیبان رهبری باشد و در مسیری که از سوی رهبری مشخص میشود، حرکت کند، ما به نقاط مطلوبمان خواهیم رسید و در این مسیر باید صبر و تلاش و مبارزه کرد. شکست هیمنه آمریکا هم امروز امری است که همگان آن را باور دارند و خیلی از ابعاد سرنگونی این هژمون از افغانستان تا عراق به خوبی خود را نشان داد.