انقلاب اسلامی ملت ایران که در سحرگاه 22 بهمن 1357 به ثمر نشست، اساساً یک انقلاب فرهنگی بوده و بیش و پیش از آنکه تحول در اقتصاد و سیاست و دیگر میدانها را دنبال کند، به دنبال تحول و تعالی در «فرهنگ» جامعه بوده است. به بیان دیگر، امام امت خمینی کبیر(ره) که چند روز دیگر سیوسومین سالروز آسمانی شدنش فرا میرسد، هنگامی که علم مبارزه را بلند کرد، بیش از هر چیز در اندیشه انقلاب در فکر و اندیشه آحاد مختلف مردم بود تا با این تحول فکری و فرهنگی، هم زمینههای رهایی از اسارت زورگویان و استعمارگران و استثمارکنندگان انسانها برای آنها ایجاد شود و هم مقدمه تعالی و شکوفایی آنها در بالاترین درجات کمال انسانی فراهم شود.
گواه این حقیقت، اندیشه امام(ره) است که در جای جای آن بر اهمیت و تعیینکننده بودن مسئله «فرهنگ» تأکید شده است و برخی اقدامات ابتکاری امام خمینی(ره) در ماهها و سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و تأسیس برخی نهادهای فرهنگی خاص، در همین چارچوب قابل توجه و بررسی است.
اما نگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به مسئله «فرهنگ» و ابعاد و لایههای گوناگون آن چیست و دغدغه آن پیر سفر کرده به معراج چه بوده است و امروز این دغدغه چقدر زنده است؟
هویت جامعه
در نگاه امام راحل(ره)، فرهنگ نه یک مسئله تزئینی و تشریفاتی، بلکه حیاتیترین و اساسیترین مؤلفه هویتی و عامل بقای جامعه است؛ به گفته روح خدا، «بیشک، بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در ابعاد اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ، پوک و میان تهی است... .»
این نگاه راهبردی و در عین حال، مترقی به جایگاه «فرهنگ» در جامعه، تکلیف مردم و مسئولان را در همه اعصار و دورانهای بعدی مشخص کرده و با این اشاره صریح رهبر کبیر انقلاب، دغدغه ذهنی مسئولان در هر دورهای باید این نکته مهم باشد که فرهنگ در برنامههایشان چه جایگاهی دارد و اساساً تأثیر اقدامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... آنها بر «فرهنگ» مردم چیست؟!
رگ حیاتی
هرچند «فرهنگ» به همه مؤلفههای هویتبخش یک جامعه اطلاق میشود؛ از دین و آیین آنها گرفته تا سبک زندگی، زبان، رسانه، پوشش و...، اما ظرافت نگاه امام خمینی(ره) به مسئله فرهنگ آنجا مشخص میشود که زیربناهای فرهنگی جامعه را مورد توجه قرار میدهد و مهمترین زیربنای فرهنگی نیز، استقلال فکری و خودباوری فرهنگی
است.
امام(ره) در این باره میفرمایند: «فرزندان عزیزتان را در سر کلاسها به صورتی تربیت نمایید که وقتی فارغالتحصیل میشوند، جوانان برومندی تحویل جامعه گردند که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشتهاند، از ابرقدرت شرق و غرب و شرقزدگی و غربزدگی است.»(1361/7/1)
و در همین راستا هشدار میدهند: «مبادا اساتید و معلمینی که به وسیله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت استعمار رهیدهاند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجیها بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلید و گداصفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند... به جای اینکه گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم، به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند.(1367/4/29)
و بالاخره راه پر فراز و نشیب تحول فرهنگی را نشان داده و با تأکید بر مسئله صبر و استقامت در این مسیر، یادآور میشوند: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور، آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشهدار غرب مبارزه کرد.»(1363/9/19)
میراثهای ماندگار
ابتکارات فرهنگی امام امت(رضوانالله علیه) در ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب، نشان میدهد آنچه را جوان در آینه نمیدید، پیر مراد ملت ایران در خشت خام به وضوح مشاهده میکرد و میدانست که این نهادها و مولودهای فرهنگی انقلاب، چه تأثیری میتواند در حرکت عمومی جامعه ایرانی در آن مقطع و در دهههای بعدی ایفا کند.
تأسیس نهادهای مهمی، همچون نهضت سوادآموزی، سازمان تبلیغات اسلامی و از همه مهمتر، فرمان «انقلاب فرهنگی» در دانشگاهها و تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی برای پالایش و انسجامبخشی فرآیند تعلیم و تربیت در دانشگاهها و شکوفایی استعدادهای جوان نهفته، همگی گویای اهمیت مسئله «فرهنگ» در مکتب امام(ره) است و امروز هم راه تحول و شکوفایی همهجانبه در فرهنگ جامعه، درک عمیق و دقیق مفهوم فرهنگ و عناصر اثرگذار بر آن و نیز منظومه معرفتی بنیانگذار انقلاب اسلامی و خلف صالح ایشان در عرصه فرهنگ و در نهایت، برنامهریزی هوشمندانه در این میدان خطیر است.