صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۱  ، 
شناسه خبر : ۳۳۷۷۶۳
تقریباً از دو هفته پیش و با انتصاب معاون سیمای رسانه ملی، دور جدید انتصاب‌ها در رسانه ملی با معرفی مدیران جدید شبکه‌های مهم تلویزیون آغاز شده است[...]
پایگاه بصیرت / مهدی سامانده

تقریباً از دو هفته پیش و با انتصاب معاون سیمای رسانه ملی، دور جدید انتصاب‌ها در رسانه ملی با معرفی مدیران جدید شبکه‌های مهم تلویزیون آغاز شده است و اسامی و چهره‌های نسبتاً ناشناخته‌ای در بین مدیران جدید به چشم می‌‌خورد.
تغییر مدیران بخش‌های گوناگون صدا و سیما و شبکه‌ها پس از آمدن رئیس جدید سازمان، امری طبیعی و مرسوم است و البته با توجه به رویکردهای اعلام شده از سوی رئیس جدید سازمان، می‌توان امیدوار بود و تغییرات را به فال نیک گرفت؛ چراکه تاکنون سیاست‌ها و رویکردهای کلان در مدیریت سازمان نشان داده است که نگاهی تحول‌گرایانه به مأموریت‌های این دانشگاه عمومی شکل گرفته است.
هر چند به قول معروف میز مدیریت برای کسی ماندگار نیست؛ اما تصمیم‌گیری‌ها در پشت همین میزها گاهی می‌تواند سرنوشت بسیاری از انسان‌های دیگر را که افکار و کارشان به نوعی به همین تصمیمات وابسته است، تغییر دهد.
در تغییرات جدید رسانه ملی به ویژه مدیران شبکه‌های تلویزیون ـ در عین تأکید بر مسئله تحول‌خواهی و فرصت دادن به جوان‌ها‌ـ یک نکته مورد سؤال است و آن هم سابقه برخی افرادی است که نام‌شان در فهرست مدیران جدید وجود دارد؛ چهره‌هایی که سابقه فعالیت‌های رسانه‌ای و هنری نسبتاً موفقی در کارنامه خود دارند، اما تجربه مدیریتی و اجرایی خاصی که متناسب با سنگینی مسئولیت‌های پذیرفته شده و گستره کار رسانه ملی است، ندارند!
شاید برخی بگویند اشکال ندارد؛ باید به جوان‌ترها اعتماد کرد! این حرف درست است و رویکرد گام دوم انقلاب اسلامی هم همین است که حلقه‌های بسته مدیریتی شکسته شده و به جوان‌ترها فرصت تحول‌آفرینی داده شود، اما به شرطی که اولاً این رویکرد با اعتدال و میانه‌روی در معدل سنی مدیران باشد و به دو مؤلفه «تجربه» و «نیروی جوانی» توأمان توجه شود، ثانیاً شکستن حلقه‌های بسته مدیریتی، خودش به شکل‌گیری حلقه‌های جدید و بسته‌ای از مدیران جوان منجر نشود که مثلاً فقط از یک دانشگاه یا از یک محفل خاص، همه افراد چینش و منصوب شوند.
تجربه کسب کردن جوان‌تر‌ها در پله‌های پایین‌تر، برای نمونه در مدیریت گروه‌های مختلف شبکه‌ها و بعد رفته رفته محک زدن افراد و سپس اعتماد صد درصد به آنها برای مدیریت‌های کلان‌تر و فراگیرتر، منطقی‌تر به نظر می‌رسد و برای عموم جوانان باسواد، هنرمند و با استعداد و دغدغه‌مند هم اسباب امیدواری خواهد شد.

نام:
ایمیل:
نظر: